علی قدر انسان ـ نوزدهم رمضان سرخترین سحرگاه تاریخ انسان

نوزدهم رمضان سرخترین سحرگاه تاریخ انسان ـ ۳۱فروردین۱۴۰۱

مسعود رجوی

اللهم وصل علی علی امیرالمؤمنین و وصی رسول رب العالمین، عبدک و ولیک و اخی رسولک و حجتک علی خلقک و آیتکالکبری و النبأ العظیم و صراطک المستقیم. خدایا علی آیت کبرای توست، همان صراط مستقیم, صراط مستقیمی که هر روز بارها در نماز او رو شاخص اون می‌شناسیم. و همان خبر بزرگ خبر پیروزی فرزند انسان بر ستمگری و ظلمت و جاهلیت و ارتجاع خبر بایستن و توانستن، خبر پیروزی و رهایی انسان در مصاف با تقدیر کور و جبرهای غریزی و اجتماعی و تاریخی. آیت پیروزی بر عصر بندگی و بهره‌کشی، نشانه آزادی و پیروزی در سیر مداوم تاریخ سیر مداوم تاریخ انسان از قلمرو ضرورت به قلمرو رهایی، خدایا تبارکت و تعالیت حتماً که به خودت میبالی در برابر شیطان و همهٔ شیاطین که اغواگر و منحرف کنندهٴ تاریخ انسان هستند حتی در برابر فرشتگانت به خودت میبالی که در داستان آفرینش معترض بودند و تو گفتی که در این آفرینش در آفرینش انسان چیزی رو میدونی که اونها نمی‌دانند بله این علی است و مقام علی همان راز گشوده انسانیت مفتاح عروج و پیروزی.

 

علی قدر انسان

سخنان برادر مجاهد مسعود رجوی

۲۴اسفند ۱۳۷۱ (۲۱ رمضان ۱۴۱۳)

 

علی خیلی خاکی بود. به ابوتراب (به‌معنی خاکی و خاکسار) معروف بود

و این اسم را پیامبر رویش گذاشته بود

 

وقتی زمان کار و جنگ و فدا و ابتلا بود، علی در صف اول بود

اما برای چیزهای دیگر حسابی برای خودش باز نمی‌کرد

اهل ایمان بود و نه اهل معامله و دریافت

 

در آن دوران برخی حواسشان بسیار جمع منافعشان بود

و لابد برای هر چیزی محاسبه می‌کردند و چرتکه می‌انداختند

اما علی را با این محاسبه‌ها و چرتکه‌ انداختنها کاری نبود

آن چه که بسیار بارز بود اخلاص علی بود

 

علی با کشورگشایی و به‌اصطلاح «صدور انقلاب» تحت نام اسلام مخالف بود

با تبعیض در تقسیم بیت‌المال و با تبعیض بین عرب و عجم مخالفت می‌کرد

 

در مورد علی می‌گفتند سیاست بلد نیست و سیاستمدار نیست!

البته اگر سیاست به‌معنای رندی و تجارت و حقه‌بازی است

درست می‌گفتند، او اهلش نبود

 

یکی از القاب علی «آیت کبری» است. یعنی «نشانه بزرگ»

و لقب دیگرش «نبأ عظیم» یعنی «خبر بزرگ»

راستی او از چه چیزی خبر می‌دهد؟ مگر نه این است که علی اوج پیام و تکامل فرزند انسان است؟

هم‌چنان‌که سمت انحرافی و حضیضِ وحشّانیت آن

امثال معاویه و ابن‌ ملجم و خمینی و خامنه‌ای و رفسنجانی هستند!

سمت مثبت آن از چه چیزی خبر می‌دهد؟ خبرش این است که «می‌توان و باید»

 

صراط مستقیمی که علی می‌پیمود در شرایط خودش به زیانش بود

به همین خاطر به او می‌گوییم مظهر خلوص و اخلاص

چون در این فکر نبود که حالا زمانه کی به نفع ما می‌شود؟ مگر اصلاً موضوع این است؟

اگر قرار بود مثلاً حضرت علی یا امام حسین بیایند و فقط برای پیروزی بجنگند

که نتیجه‌اش الآن این نبود. این ایدئولوژی که شما هم مدعی تبعیت از آن هستید

بعد از رحلت پیامبر فقط چهار سال و اندی در حاکمیت بوده و بس!

امّا ما هنوز هم داریم از آن تغذیه می‌کنیم و ایدئولوژیک به آن می‌نازیم و افتخار می‌کنیم

 

علی به قد و قواره آن روزگار نمی‌خورد

این رهبری از کجا آمده است؟

مگر این‌که فلش و بردارش به سمتی باشد که خبرهایی از آن هست

پس او حتماً باید به ایمان بسیار بالابلندی آراسته باشد

باید به یک نظرگاه بسیار متعالی وابسته باشد

و از آن تغذیه کند

 

 مسعود رجوی-رمضان ۱۳۷۱

علی، پیشتاز ایمان

پیامبر، علی (ع) را از هفت سالگی به خانه‌اش برد. پیامبر ۴۰ ساله بود که بعثت او فرا رسید. روزی، بر اساس رسالتی که برعهده‌اش گذاشته شده بود، قوم و خویشها و افراد نزدیک عشیره‌اش را دعوت کرد و به آنها گفت: حامل خبر جدیدی هستم. خدایی یکتا وجود دارد که ستایش ویژه اوست. این بتها و این چوبها و سنگهایی که به‌عنوان خدا پرستش می‌کنید، پوچ و باطل است و این بساط و حاکمیت و مناسبات ناشی از آن را باید جمع کنید. من رسول خدا هستم و شما را به پرستش او دعوت می‌کنم.

این سخنان در شرایطی گفته شد که شرک و جاهلیت و ارتجاع سلطه کامل داشت. موقعیت بس خطیر بود و هیچ‌کس این سخنان را جدی نمی‌گرفت...

مطالب مرتبط

لطفا به اشتراک بگذارید: