روایت شاهدان ـ خاطرات علی اوسط حاج اسماعیلی
روایتی از ایستادگی مجاهدین سرفراز در سیاهچالهای رژیم آخوندی ـ روایت شاهدان ـ ۱اسفند۱۴۰۰
علی اوسط حاج اسماعیلی هستم از شهر شاهرود. حاکم شرع آنجا میگفت که اینجا اینقدر ترسناک است که مانند زندان هارون الرشید است. ۲۳ نفر جور شدند که بیایند و به سازمان بپیوندند. بعد از انقلاب ضد سلطنتی با سازمان آشنا شدم. من در تشکیلات سازمان با مسعود محمدخانی، محمد حسین دزیانی و حسین صادقی که در یک ترکیب ۴ نفره در یک هسته فعالیت میکردیم.
در آذرماه ۶۲ همه ما را دستگیر کردند و ما را منتقل کردن به زندان دادستانی شاهرود. یک ماه چشم بند داشتیم و رو به سمت دیوار مینشستیم. در فواصلی ما را برای بازجویی میبردند آنجا هم چشمبند داشتیم که بازجو را نشناسیم.
روزی که ما را دستگیر کردن غافلگیر شدیم که چنین زندانی ساختهاند. غیر از ما چندین نفر را هم دستگیر کرده بودند. آمار دستگیرشدگان ثابت نبود و برخی را منتقل میکردند یا میآوردند.
مجاهد شهید زهرا ناظمی به قصد پیوستن به مجاهدین و هنگام عبور از مرز به همراه دختر خردسالش دستگیر شد. وی را بلافاصله از مرز به زندان سمنان منتقل کردند. زهرا بعد از تحمل بازجویی و انواع شکنجههای جسمی و روانی به ۵سال زندان محکوم شد اما در روز ۱۳مرداد ۱۳۶۷ در حالی که باقیمانده محکومیتش را میگذراند به فتوای خمینی اعدام شد. او را در قبری ناشناس و سیمانی بین چند قبر در قبرستانی در دامغان دفن کردند.
مطالب مرتبط
روایت شاهدان ـ روایتی از ایستادگی مجاهدین سرفراز در سیاهچالهای رژیم آخوندی