حقیقت انقلاب ـ گفتگو با مهدی سامع درباره انقلاب ضد سلطنتی ـ قسمت اول و دوم
حقیقت انقلاب ـ نگاهی به وقایع قبل و بعد از ۲۲بهمن ۵۷ ـ ۲۴بهمن۱۴۰۰
گفتگو با مهدی سامع مسئول کمیسیون صنایع شورای ملی مقاومت ایران
چرا مبارزه مسلحانه با رژیم شاه را انتخاب کردید؟ راه سادهتری برای رسیدن به اهداف و آرمانهایتان نبود؟
مهدی سامع: من باید برای پاسخ به سوال شما برگردم به خیلی سالهای قبل. من ۲۵ مرداد و ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ را شاهد بودم. وقتی که کلاس دوم ابتدایی بودم. خانواده ما طرفدار دکتر مصدق بودند ولی عضو جبهه ملی نبودند. ولی فعالیت میکردند. مادرم دست مرا میگرفت و برای این فعالیتها میبرد. آن موقع من در اصفهان بودم و شاهد پایین کشیدن مجسمه شاه بودم.
روز ۲۸ مرداد هم شاهد زدنها و شکستن پنجرهها بودم. به هر حال دوران دبیرستان من در دبیرستان ادب بودم. که دبیرستان شناخته شده بود و بیشتر معلمان طرفدار دکتر مصدق بودند برخی هم گرایشات چپ داشتند.
در آن سالیان فعالیتهای جبهه ملی در اصفهان بود. آنروزهایی که میتینگ میگذاشتند با دوستانم در آن شرکت میکردم. در محیط بیرون از خانواده با تعدادی از کسانی که پیشنه چپ داشتند آشنا شدم و این نقطه اشتراک من با سایر همکلاسیهایم بود.
روابط خیلی دوستانهای داشتیم و اعتماد هم بود علیرغم اینکه خانوادهها از ساواک میگفتند. روز ۳۰خرداد ۱۳۴۲ من آخرین امتحان دبیرستان را داشتم ولی منتفی شد و معلوم بود که خبری شده است. من همان سال دیپلم گرفتم و رفتم در یکی از مدارس خصوصی معلم شدم. من در این سالیان تمامی کتابهایی که در دسترس بود را تی کشیدم.
منجمله رمان خرمگس که رمان خیلی معروفی بود. اینها در من عنصر مبارزه را در من تقویت میکرد قبل از اینکه راه مشخصی را انتخاب کرده باشم. سال ۱۳۴۴ وارد پلیتکنیک تهران شدم. در روز ۱۶آذر دیدم که همه جمع شدند و دانشگاه تعطیل شد.