روایت شاهدان ـ خاطرات حسین طیارزاده

روایت شاهدان ـ روایتی از ایستادگی مجاهدین سرفراز در سیاه‌چال‌های رژیم آخوندی

روزی مجاهدی بر دیوار سیاه سلول نوشت: ما را برای اعدام می‌برند... و مجاهد دیگری بر دیواری دیگر نوشت: تا به‌آخر ایستادیم... و آن مجاهد دیگر وفای به‌پیمان را در آخرین ساعات زندگی‌اش، بر دیوارها حک کرد.

یک روی سکه، جنایت، شقاوت، رذالت و وحشی‌گری غیرقابل وصف دژخیمانی مانند ابراهیم رئیسی است که با کینه‌یی جنون‌آمیز نسبت به مجاهدین سرموضع، که بسیاری دوره محکومیت خود را می‌گذراندند، آنها را دسته‌دسته از راهروی مرگ عبور می‌دادند، وارد سالن اعدام می‌کردند و در حالی که پیکرهای مجاهدینی که پیش از آنها اعدام شده بودند روی زمین افتاده بود، آنها را روی سکوهای اعدام می‌بردند و به‌دار می‌کشیدند. آن هم پس از آن‌که سال‌ها آنها را با انواع روشهایی که به مخیلهٔ یک انسان خطور نمی‌کند، شکنجه کرده بودند؛ از شلاق و تجاوز و قپانی، تا اتاق گاز، قفس، قبر و امثالهم که جانیان خمینی اختراع کرده بودند.

اما آن روی سکه، مقاومت و حماسه است. حماسهٔ زنان و مردان مجاهدی که بسیاری ۷سال را تا فراسوی طاقت انسان با شکنجه‌های روانی و جسمی شبانه‌روزی، از سر گذرانده بودند؛ زنان مجاهدی که دژخیمان به‌خیال درهم شکستنشان آنها را در واحدهای مسکونی و قفس و سلول‌های انفرادی، ماهها مداوماً در هم کوبیده بودند، اما اینان، نه‌تنها در مقابل دژخیم سرخم نکردند، بلکه مستحکمتر، مؤمن‌تر، رزم‌آورتر و سرشارتر، برعهد خود با سازمان و خلق محبوب‌شان پای فشردند؛ بیش از نود درصد آنها در سال۶۷ سربدار شدند 

مطالب مرتبط

مجاهدین در اشرف۳ ـ دادخواهی ۳۰هزار شهید سربدار ـ ضرورت محاکمه خامنه ای، رئیسی، اژه ای

هزار روایت از دو روی سکهٔ مقاومت

لطفا به اشتراک بگذارید: