داستان سیمرغ رهایی و نسل فدا
برادر مجاهد مسعود رجوی:
در میان عاشقان مرغان دَرند، کز قفس پیش از اَجل دَر میپرند
احسنت. شیخ عطار در این داستان چگونگی سفر پر رنج عارف سالک را در شاهراهوصول به حق شرح میدهد، و میگوید پرندگان انجمن کردند تا پادشاهی را بر خود برگزینند. اما هُدهُد فرزانه گفت که ایشان را خود سلطانی باشد و آن سیمرغ است و نیز آگهی داد که طالبان و جویندگان باید در راه طلب مقصود جِد و جَهد نمایند و بر مشکلات بسیار فائق شوند. سالکان، یعنی روندگان، سالکان این طریق بایستی از ۷ وادی، یعنی ۷ درّة پر خطر بگذرند تا به مطلوب برسند. اما پرندگان با وجود همه مشکلات راه سفر اختیار کردند و برای وصول به سر منزل سیمرغ که در قافً حقیقت مسکن داشت، هُدهُد را که سالها درک محضر سلیمان جان را کرده بود به راهنمایی خود برگزیدند. اما چون هُدهُد باز به شرح دشواریها و سختیهای راه پرداخت، بسیاری پرندگان هر یک به عذر و بهانهیی ترک سفر کردند. وادیهایی که میبایست از آن بگذرند در این چند بیت خلاصه شده است.
هست وادی طلب آغاز کار، وادی عشق است از آن پس بیکنار
بر سِیم وادیست آن از معرفت، هست چهارم وادی استغناءصفت
هست پنجم وادی توحید پاک، پس ششم وادی حیرتِ سهمناک
هفتمین وادی فقر است و فنا، بعد از آن راه و روش نَبود تو را
مرحله اول وادی طلب است که سالک باید از اسباب دنیوی دست بشوید. مرحله دوم وادی عشق است که در آن سالک چنان به آتش عشق ایزدی افروخته میگردد که گویی وجود خود را یکباره فراموش میکند و وی را دیگر پروایی نیست. مرحله سوم وادی معرفت است که وادی بیپا و سر است. مرحله چهارم وادی استغناءست و آن مکانیست که سالک خود را از قید همهٔ علایق دنیوی آزاد میکند. مرحله پنجم وادی توحید است و در آن منزل مسافر در مییابد که خداوند یکتا بر همه اسرار واقف است و به سرّ وحدت پی میبرد و دویی از دَر معشوق برمیخیزد. مرحله ششم وادی حیرت است که سالک از خود بیخود میشود و هفتم که فناست وصفش به زبان نیاید و سرانجام سالک در آن بیارآمد و فراغت گزیند. دستههای بسیاری از مرغان که طالب سیمرغ حقیقت بودند، جان و تن سوخته و کوفته از طی طریق باز میماندند یا این که به هلاکت میرسیدند. فقط سی مرغ جان به سلامت بردند و به کعبه مقصود رسیدند و به قصر او درآمدند و رخصت حضور به درگاه وی یافتند. پس از آن که پاک و منزه شدند، خورشید سرمدی بر ایشان بتافت و در برابر آیینه حقنُما قرار گرفتند. بیش از عکس سی مرغ در آن نیافتند و آنگاه دریافتند که به حقیقت سیمرغ با ایشان یکیست و در میان ایشان جدایی نیست. آنگاه سیمرغ با ایشان بگفت:
بی زبان آمد از آن حضرت خطاب کآینه است این حضرتِ چون آفتاب
هر که آید خویشتن بیند در او، تن و جان هم جان و تن بیند در او
چون شما سی مرغ این جا آمدید، سی در این آیینه پیدا آمدید
گر چهل پنجاه مرغ آیند باز، پردهای از خویش بگشایند باز
گرچه بسیاری به سر گردیدهاند، خویش میبینند و خود را دیدهاند
این همه وادی که واپس کردهاید، وین همه مردی که هرکس کردهاید
محو ما گردید درصد عز و ناز، تا به ما در خویشتن یابید باز
تا به ما در خویشتن یابید باز،
یعنی که خود را باز یابید. این کلیت موضوع است.
معرفی رئیسجمهور برگزیده مقاومت برای دوران انتقال حاکمیت به مردم ایران ـ ۳۰ مهر۱۳۷۲
ثمره فرخنده همه کشاکشها و رزم و رنج و خون و فدا، سیمای مجسم ایران فردا، مهر تابان آزادی و مظهرناب پاکبازی و مسئولیت شناسی انسانی، در رأس یگانه جایگزین مردمسالار، شورای ملی مقاومت ایران
و این پاسخ فرهنگی و این پاسخ فرهنگی و تاریخی و ایدئولوژیکی مردم و مقاومت ایران است به ارتجاع ضدانسانی و زنستیز خمینی، کارآمدترین سلاح استراتژیکی ما در نبرد همهجانبه با استبداد مذهبی و مبشر رهایی و اعتلای زن و مرد ایرانی!
از سخنان برادرمجاهد مسعود رجوی در مراسمی با حضور خانم مرضیه و خانم مریم رجوی و مجاهدین - ۹شهریور۱۳۷۶
در کشاکش همه تضادها و ابتلائات، این مجاهدین هستند که آبدیده میشوند و آینده داری خودشون رو اثبات میکنند. این آینده داری یعنی برخورداری از ظرفیت عظیم ایدئولوژیکی و از سازمان و از حقانیت و استحکام. انا اعطیناک الکوثر.
درست در این نقطه است که انقلاب درونی مجاهدین با امر سرنگونی رژیم، درست در همین نقطه با هم پیوند میخوره و به هم میرسه. یعنی که ما پاسخ رو در مریم و انقلاب او یافتیم. موضوع البته ضرورت درونی بود برای مجاهدین در چارچوب مرام و مسلک و ایدئولوژی خودشون. اما درعینحال پاسخ به ضرورت سرنگونی رو در اون جا یافتیم از طریق ارتقای کیفیت نیروی رزمنده یعنی مجاهدین و ارتش آزادیبخش. برجستهترین وجه پایداری و رویش. بله برجستهترین وجه پایداری و رویش مجاهدین رو ققنوس وار پس از یکصدهزار شهید در این جا میشود به عیان دید انقلابی که گفت هدفش نفی ایدئولوژی جنسیت و تبعیض جنسی بود.
دقیقاً در راستای سرنگونی و پیروزی همون خلق قهرمان. به همین دلیل، چهار سال پیش در مسیر انقلاب مریم رسیدیم به هژمونی زنان ذیصلاح مجاهد. و نفی ایدئولوژی مردسالاری و استثماری. به این ترتیب باز هم رهایی زن نقطه عزیمتی شد برای رهایی مردان و مسئولیت پذیریشون و خلاصی از اسارت ایدئولوژی جنسیت و برتری جویی مردسالارانه.
و زنهایی هم که سکانهای مسئولیت و فرماندهی را به دست گرفتند، به دور از عنصر ضعیفگی و مسئولیت گریزی، نیرویی که اینچنین در اثر رهایی مردان و زنان مجاهد، در کل سازمان کار و سازمان رزم ما، بهخصوص در تشکیلات رزمی ارتش آزادیبخش، آزاد و جاری شد، به راستی عظیم و درهم کوبنده نظام و فرهنگ آخوندیست.
خواهر شهرزاد گفتند که سالیان سال است از مقطع مسئول اولی مریم، از فردای مرگ خمینی، که مجاهدین خانه و کاشانهیی جز خلق محبوبشان ندارند. آزمایشی که به حق امروز باید گفت در پرتو مریم، در تاریخ بینظیر است. تکرار میکنم.
در تاریخ بینظیر است. باشه تا قرن آینده ازش بیشتر صحبت کنه
در دیماه گذشته، در دیماه گذشته گزارشگر نیویورک تایمز از قرارگاه اشرف گزارش کرد: «این جا هم چون کشوری است، در درون کشور دیگر در خاک عراق. تابلوهای خیابانها تماماً به زبان فارسی است، و رزمندگان همگی به یک زن ایرانی که او را مریم مینامند، درود میفرستند. آن زنان، پس از هجوم و تسخیر یک سنگر مستحکم در یک مانور نظامی شعار میدادند که او سمبل مبارزه ماست، رزمنده دیگری که توپچی تانک بود گفت او نوک پیکان مبارزه ماست».
از اول هم گفته بودیم که سرچشمه داراییها و تواناییها، کارآمدترین سلاح استراتژیک این مقاومت و سیمای ممیزه ایران فردا.
سخنان برادر مجاهد مسعود رجوی نشست شهریور ۱۳۸۰
می بینند که مجاهدین سرشار از مقاومت و ایمان با مریم و با انقلاب او و شجره طیبه عقیدتیاش با گذار سرفرازانه از صعوبت ها و سختیها در وادی سلام و سهولت و در آسمان آرمان شکوهمندشان اوج میگیرند.
بله مجاهدین همگی یگانه و یک صدا یک انتخاب دارند و یک انتخاب کردند یک حقیقت را میگویند اما هر بار و از هر زبان که می شنوی نامکرر است .
حال آنکه دشمن در سرکوب و کشتار و در قتلعام و در انواع توطئهها وپروژههای ارتجاعی و استعماری هیچ کار نکردهای و هیچ راه نرفتهای باقی نگذاشته. راستی که پیچیدگی و شدت فتنهها و توطئهها آنقدر بود و چنان بود که هر کدام از آنها برای درهم شکستن یک جنبش انقلابی در این سالیان کفایت میکرد. اما درگیرودار کشاکشهای خونین در مصاف با توطئههای سهمگین مجاهدین با وفای به پیمان با فدای بیکران و با قلاب کردن و وصل کردن خودشان به ریسمان خداوخلق چیز دیگری را سرنوشت دیگری را رقم زدند و رقم میزنند
این یک تجربه منحصربهفرد تاریخی است که آینده از آن سخن خواهد گفت. بین دنیای دیرین ستم جنسی و حاکمیت هژمونی مردانه با دنیای رهایی و پذیرش آگاهانه و جهتدار هژمونی زن انقلابی ذیصلاح مجاهد خلق به راستی یک تاریخ فاصله است. باز هم آینده از آن بیشتر سخن خواهد گفت. ... .
اینجاست که از مجاهدین دیگر نه فقط بهعنوان یک سازمان انقلابی و پیشتاز بلکه بهعنوان ودیعه و گنجینه ملی و میهنی و سرمایه عظیم آزادی و استقلال و حاکمیت مردم ایران بایستی یاد کرد. و با اتکا به سرچشمه لایزال داراییها و تواناییهای مجاهدین یعنی انقلاب مریم حق داریم حق داریم و میتوانیم و باید که به چشماندازهای تابناک و درخشان آینده بهرغم همه سختیها و صعوبت ها و حتی ضرباتی که در راه باشد بیندیشیم و یقین بکنیم.
با مریم تاریخی ورق خورد و به هژمونی زن ذیصلاح انقلابی مجاهد خلق رسید.
مجاهد رهای مریمی است. انسان یعنی همین با جنسیتش که شناخته و برجسته نمیشود. بنابراین وقتی که انقلاب مریم از ریشه و از پایه به رده و کرسی و همچنین به فردیت و جنیستزده است جایی برای جناح بندی و رقابتهایی که محصول نهاییاش نه در خدمت تیز و تندتر کردن جنگ بلکه علیه آن است جایی برای این چیزها باقی نمیماند.
... .
اگر تاریخچه سایر احزاب جنبشها و انقلابات را خوانده باشید که اغلب شما مطلعید چه داستانها چه جناحبندیها چه زد وخوردها چه رقابت ها اما خوشا که مریم با انقلاب از این زاویه هم بال و پر رحمت بر سر مجاهدین گسترده و ما از این بابت بینهایت و برای همیشه میباید از او سپاسگزار باشیم.
......
مطالب مرتبط
مریم رجوی، تبلور رنجها و آرزوهای مردم ایران