بیانیه چهلمین سالگرد تاسیس شورای ملی مقاومت ایران ـ محاکمه تروریسم رژیم ‌آخوندی در دادگاه آنتورپ

فصل نهم: محاکمهٔ تروریسم رژیم آخوندی در دادگاه آنتورپ ـ کارزار سیاسی مقاومت ایران در برابر رژیم قتل‌عام و ترور ـقسمت چهارمـ۲۵مهر۱۴۰۰

۹۴ ـ برخی اسناد که توسط شاکیان و شاهدان مجاهد نزد دادستانی ثبت شده و جزء اسناد پرونده به‌شمار می‌رود، به شرح زیراست:

ـ اسامی و مشخّصات ۴۴۴تن از اعضا و هواداران مجاهدین که در جریان قتل‌عام سال۱۳۶۷ در زندان گوهردشت اعدام شده‌اند. شمار اعدام شدگان در گوهردشت قطعاً بیشتر بوده و این لیست همهٔ قسمتهای زندان گوهردشت را در بر نمی‌گیرد. از زندانیان برخی قسمت‌های گوهردشت مانند زندانیان کرج و یا زندانیانی که از مشهد و کرمانشاه به گوهردشت تبعید شده بودند و همگی اعدام شدند، اطلاعات بسیار کمی موجود است. از این­رو، لیست ۴۴۴نفره فقط شامل بخشی از کسانی است که حمید نوری مستقیماً در اعدام آنها دست داشت. در این لیست ۱۹تن زنان مجاهد و بقیه مرد هستند. زنان مجاهد در تهران اساساً در زندان اوین بودند که اکثر آنها در جریان قتل‌عام اعدام شدند. زنان مجاهدی که در گوهردشت بودند ۵ماه قبل از شروع قتل‌عام از کرمانشاه به گوهردشت منتقل شده بودند و اسامی همهٔ آنها در دست نیست. ۵۲نفر از ۴۴۴شهید سربه‌دار مدت زندانشان تمام شده بود و به‌اصطلاح «ملّی کش» بودند.

ـ کتاب قتل‌عام زندانیان سیاسی که در سال۱۳۷۸ از سوی سازمان مجاهدین خلق ایران منتشر شده و حاوی اسامی ۳۲۱۰تن از شهیدان سربه‌دار است.

ـ سند دیگر کتاب «جنایت علیه بشریت، ۳۰هزار زندانی سیاسی قتل‌عام شده در ایران» به زبان انگلیسی است که در اوت ۲۰۱۸ در سی‌امین سالگرد قتل‌عام منتشر شده است. این کتاب حاوی اسامی ۵۰۱۵تن از مجاهدینی است که در قتل‌عام ۱۳۶۷ به‌شهادت رسیده‌اند. این کتاب هم‌چنین حاوی جز‌ئیات بسیار زیاد دیگری در مورد قتل‌عام از جمله سوابق و زمینه‌های قتل‌عام و شهرهایی که در آن قتل‌عام صورت گرفته و آمران و عاملان قتل‌عام و گورهای دسته­جمعی را در بر می‌گیرد.

ـ کتابهای «آخرین خنده لیلا» (مهری حاجی نژاد)، «یک کهکشان ستاره» (حسین فارسی)، پنج جلد «آفتابکاران» (محمود رؤیایی) و «آن ارجمندها» (رضا شمیرانی) در باره زندان و بسیاری اسناد و مدارک و کتاب‌های دیگر.

ادامه دارد

۹۵ ـ گواهی‌های اعضا و هواداران مجاهدین در اشرف۳ و سایر کشورها دربارهٔ قتل‌عام زندانیان سیاسی و نقش دژخیم حمید نوری (عباسی) فقط شامل مشاهدات شماری از کسانی است که یا خودشان یا اعضای خانوادهٔ آنها شاهد یا قربانی قتل‌عام زندانیان سیاسی در سال۱۳۶۷، آن هم فقط در زندان گوهردشت بوده‌اند.

تا آنجا که به قتل‌عام زندانیان سیاسی در تهران برمی‌گردد، شمار زندانیان قتل‌عام شده در اوین در تابستان ۶۷ به‌مراتب بیشتر و شمار نجات یافتگان از قتل‌عام بسیار کمتر بوده است. علاوه بر این، بسیارند زندانهایی در سراسر ایران که همهٔ زندانیان آنها قتل‌عام شده و حتّی یک نفر هم زنده نمانده تا روایتگر واقعه باشد. اگر ابعاد آنچه در آن ماهها در تمامی زندانها، چه در تهران و چه در سراسر ایران، گذشته را در نظر بیاوریم جای هیچ تردیدی باقی نمی­ماند که قتل‌عام ۱۳۶۷ یک نسل­کشی فجیع و بزرگترین جنایت سیاسی بعد از جنگ جهانی دوم است؛ جنایتی که مسئولانش هم‌چنان در رأس هرم قدرت در میهن اشغال شده ما هستند. فراتر این‌که قتل‌عام زندانیان سیاسی، به‌ویژه مجاهدین، به‌معنای فنّی و حقوقی منحصر به سال۱۳۶۷ نیست. این قتل‌عام و نسل‌کشی از سال۱۳۶۰ با اعدامهای جمعی که در بسیاری اوقات روزانه به تیرباران صدها نفر بالغ می‌شد، آغاز و در سال۶۷ به اوج خود رسید.

اوین، زندان بازمانده از ساواک شاه، در آغاز دههٔ ۱۳۶۰ به‌سرعت گسترش یافت.

و با ساختن دهها ساختمان و صدها سلول جدید به مخوف‌ترین زندان تاریخ معاصر ایران تبدیل شد و ۱۵هزار زندانی سیاسی را به ضدانسانی‌ترین صورت در آن جای دادند. در سالهای ۶۱ تا ۶۷ با این‌که هزاران زندانی به زندانهای گوهردشت و قزل‌حصار منتقل شدند و هزاران زندانی در اوین اعدام شدند، با این حال، اکثر اوقات این زندان بیش از ۱۰هزار زندانی سیاسی را در خود جای می­داد. بیش از ۱۰۰ زندانی در اتاقهایی نگهداری می‌شدند که برای ۱۰ تا ۲۰ زندانی ساخته شده بود؛ یا در سلولهایی که برای یک نفر ساخته شده بود گاه تا ۱۴نفر جای داده می‌شدند. در اواخر سال۶۰ و سال۶۱ در ۴ بند معروف زندان اوین، که اوایل دههٔ ۵۰ توسط ساواک شاه ساخته شده بود، هزاران زندانی سیاسی، اکثراً زنان مجاهد، زندانی بودند.

بدیهی است که اسرار این مجموعهٔ مخوف و پر رمز و راز، تنها پس از سرنگونی این رژیم روشن می‌شود.

هنوز کسی نمی‌داند در این زندان چه تعداد از زندانیان مجاهد در سال ۶۷ حلق‌آویز شدند. در روزهای اول مرداد چه تعداد زندانی از زندانهای دیگر به اوین منتقل و در آنجا اعدام شدند و چه تعداد از دستگیر شدگان جدید در اوین اعدام شدند.

میزان اطلاع از زندانیان قتل‌عام شده در شهرستانها، از تهران بسیار کمتر است. لیست ۵۰۱۵تن از مجاهدان قتل‌عام شده این واقعیت تلخ را به‌خوبی نشان می‌دهد. به‌عنوان مثال، در حالی که در شهر قم در زمان قتل‌عام، دست­کم ۱۵۰ زندانی مجاهد وجود داشت و حتّی یکی از آنها هم زنده بیرون نیامده، تعداد اسامی که در این لیست آمده فقط ۸نفر است. در همان زمان، به‌گفتهٔ یکی از شاهدان، فقط در یکی از بندهای زندان سمنان حداقل ۴۰مجاهد به‌شهادت رسیدند، اما در این لیست تنها اسامی ۲۹نفر آمده است. مثال دیگر، زندان دستگرد اصفهان است که به گزارش عفو بین‌الملل در فاصلهٔ مرداد تا دیماه ۱۳۶۷، روزانه، دست‌کم ۱۰نفر در این زندان اعدام شدند، اما در این لیست فقط ۱۱۸ اسم ذکر شده است.

یا از شهرهایی مانند اهواز، تبریز، ارومیه، کرمانشاه، قائمشهر و دزفول با انبوه زندانیان مجاهد، جمعاً، اسامی ۳۰۷ شهید ذکر شده که بخش اندکی از آمار واقعی است.

۹۶ ـ «کمیسیون امنیت و ضدتروریسم شورای ملّی مقاومت» روز ۲۴آبان ۱۳۹۸، پنج روز بعد از دستگیری دژخیم حمید نوری، نوار صوتی سردژخیم مقیسه‌ای را منتشر کرد که بر اساس آن مقیسه‌ای چند روز قبل از سفر حمید نوری به سوئد به او گفته بود به این سفر نرود و هشدار داده بود که دستگیر می‌شود. مقیسه‌ای تصریح می‌کند که پلیس و اطلاعات و دادگاه در سوئد از قبل از طریق یک خلبان ایرانی (شوهر دخترخواندهٔ مطلّقة حمید نوری) از وضعیت نوری مطّلع بودند. از این رو، تر و تازه جلوه دادن موضوع و داعیهٔ کشف آن توسط مصداقی از طریق یک مراجعه اینترنتی، سناریوسازی عمدی است.

در قسمتی از کلیپ صوتی اظهارات مقیسه‌ای آمده است:

«بهش گفتم نروها، همین جمعه بهش (به حمید نوری) گفتم نرو، خودش هم دوزاریش افتاده بود، خوب، آمد و گفت که من احتمالاً دستگیر بشم اینا. گفتم: پس برای چی داری میری؟... گفتم اصلاً این دسیسه است. تو را می­کشانند آنجا، دستگیرت می­کنند ها. آره، یک خلبانی از ایرانیها آنجاست، مشکل خانوادگی با یک زنی داشته، طلاق داده، آنجا تو دادگاه، آنجا گفته که مثلاً حمید نوری فلان، توی نظام فلان و بهمان اینها... آن یارو توی گزارشش علیه این نوشته که این جزء گروه‌های سرکوب و فلان و اینها... خودش (نوری) گفت که اون علیه من یک حرفهایی زده مرده در دادگاه آنجا و در اطلاعات آنجا حرفهایی علیه من زده، (حمید نوری) کارمند بود، کارمند، کارمند، و مدیر دفتر من بود، کارمند بود در دادگاه انقلاب، قبلاً در سال شصت و بحبوحهٔ منافقین اینها. تا الآن ۱۰ بار رفته بود و هیچ کاری نداشتند. مرتّب به کشورهای خارجی می­رفت و منعی وجود نداشت. این همسرش که زنی طلاق داده بوده و اختلاف داشتند با همدیگر.

این با آن خانمه، که طلاق گرفته بود، فامیل بودند و اینها، شوهره به پلیس داده اینها، این آقا، آره مثلاً پدر خوانده این خانم، مثلاً در نظام فعاله. ». .

۲۱ماه بعد، انتشار اسناد پرونده، صحّت مطالب فوق را جزء به جزء نشان داد. طبق این اسناد، شوهر دختر خوانده حمید نوری به نام هرِش صادق ایوبی، از مدتها پیش در سوئد بوده است. او ارتباطات فعال با ارگانهای رژیم دارد و مستمراً به ایران رفت و آمد داشته است. در پرونده حداقل دو بازجویی از او توسط پلیس سوئد وجود دارد.

یک بازجویی تلفنی در ۸نوامبر ۲۰۱۹ است و به‌خوبی نشان می‌دهد که این فرد از قبل در موضوع حمید نوری با پلیس و مقامات قضایی سوئد در ارتباط بوده و در عین‌حال سفر حمید نوری به سوئد را برنامه‌ریزی کرده است. در گزارش پلیس از این بازجویی آمده است:

«با هرش تماس گرفته می­شود به‌دلیل این‌که اطّلاعاتی به دست ما رسیده که حمید نوری در تاریخ ۹-۱۱-۲۰۱۹ از تهران وارد [فرودگاه] آرلاندا می­شود. به اطلاع ما رسیده که هرش رزرو کرده و پرداخت کرده یک بلیط یک سره را برای مسافرت حمید از میلان به تهران در تاریخ ۱۹-۱۱-۲۰۱۹. شماره پرواز۷۱۳ساعت ۱۱۴۵...

از هرش سؤال می‌شود که آیا او اطّلاع دارد که حمید در طول اقامتش در سوئد کجا زندگی خواهد کرد؟

او می­گوید که حمید خانه او [هرش] زندگی خواهد کرد. ولی تا جایی که هرش می‌داند حمید در حوالی اپسالا در طی این مدتی که سوئد هست [هم] خواهد بود. »...

بازجویی دیگر از هرش در ۲۰نوامبر ۲۰۱۹، یعنی ده روز پس از دستگیری حمید نوری صورت گرفته است. بر اساس گزارش پلیس از این بازجویی «هرِش حمید نوری را از طریق دخترش [سمیه علی بیگی] می‌شناسد. هرش سمیه علی بیگی را در یک جشن حدود هشت سال پیش در تهران ملاقات کرد... در آن موقع سمیه به او [هرش] گفت که اگر هرش در هر زمانی به یک مشکل برخورد کرد او یک دادستانی را می‌شناسد که می­تواند یک حکم اعدام را، به‌عنوان مثال، به ازای دریافت صد میلیون پول ایرانی تغییر بدهد. او گفت که این دادستان یکی از کسان بسیار نزدیک اوست و آنها با هم کار می‌کنند. ولی هیچ اسمی را آن موقع ذکر نکرد. »...

بر اساس گزارش پلیس، هرش و سمیه در اول اکتبر ۲۰۱۶ در فرانکفورت همدیگر را ملاقات کردند و در همین سفر آنها ازدواج کردند.

به گزارش پلیس از بازجویی هرش «آنها از تاریخ ۱ تا ۵اکتبر آنجا بودند. سمیه گفت: او آمده به فرانکفورت به‌خاطر این‌که یک پرونده کاری داشته با "دادستان". در حقیقت این پرونده را در شهری داشتند که اسمش فولدا بود که بیرون فرانکفورت قرار دارد... . سمیه برایش توضیح داد که آنها به ایرانیان ثروتمند خارج از کشور کمک می­کنند که مستغلّات و زمینهایشان را در ایران از دست داده‌اند... هرِش آنجا فهمید که اسم آن دادستان حمید نوری است ولی او را در زندان، توی زندان اوین، به یک اسم دیگری صدا می‌کردند».

در قسمت دیگر این بازجویی آمده است: «در مدت اقامتشان در فرانکفورت سمیه باردار شد.

وقتی این قضیه مشخّص شد هرِش آن موقع هم می‌خواست که سمیه سقط جنین بکند. دوست هرِش؛ کامبیز بابایی که مدیر آسمان ایرلاینز بود سعی کرد به هرِش کمک کند و ترتیبی بدهد که این سقط جنین انجام بگیرد. [پس از بازگشت هر دو به سوئد] هرش همین­طور ادامه می‌داد که سمیه را قانع کند برای این‌که قبول بکند که سقط جنین را انجام دهد ولی سمیه از این کار سر باز می‌زند و به ایران برمی‌گردد... در تاریخ ۵نوامبر ۲۰۱۶ هرِش به تهران می‌رود. آنجا هرش و حمید نوری برای اولین بار با هم ملاقات می­کنند... سمیه [به هرش] می‌گوید که نوری پدر واقعیش نبود. پدر واقعیش قبلاً همکار نوری بود و حدود ۱۶سال پیش فوت کرده بود... برای نشان دادن حمید نوری و آن همکارش، پدر سمیه، هرش از روی سندی می‌خواند که از طریق یک پلیسی که در حال حاضر در حالت کما هست به دستش رسیده. این سند ضمیمهٔ این صورت­جلسه هست، به‌عنوان ضمیمهٔ شماره یک. هرش از روی آن می‌خواند: ”به نام خدا. با احترام اعلام می‌شود که حسین علی بیگی با شماره شناسایی ۰۶۰۲۸۰۷۰۰۱ بازنشسته اداره اطلاعات پلیس تهران و پاسدار انقلاب و رئیس زندانیان در زندان آذر“ . هرِش در مورد حمید نوری هم سؤال کرد و او خواندنش را از روی آن سند ادامه می‌دهد:

"آقای حمید نوری، بازنشسته پاسداران انقلاب، با نام مستعار عبدالوحید عباسی. کار: رئیس مقامات زندان، دادگاههای انقلاب و دادیار در زندان"... در جواب سؤال دربارهٔ پلیسی که این اطلاعات را در اختیار هرش قرار داده هرِش نمی‌خواهد اسم او را افشا بکند. پدر هرش، که در حال حاضر فوت کرده و این پلیس با همدیگر دوست بوده‌اند. پدر واقعی سمیه و نوری در یک زندان با همدیگر کار می‌کرده‌اند. »...

بر اساس گزارش پلیس از بازجویی هرش، دژخیم حمید نوری در نوامبر ۲۰۱۷ و سپتامبر ۲۰۱۸ نیز به اروپا سفر کرده بود .

و در سفر سپتامبر ۲۰۱۸ «وقتی که می­خواست وارد کشور بشود، او توی پلیس [فرودگاه] آرلاندا گیر کرد. سمیه آن موقع برایش تعریف کرده بود که نوری سعی کرده بود که کارت تلفنش را ببلعد برای این‌که اطّلاعاتی توی آن کارت بود که محرمانه بود و آن اطلاعات در مورد آدمهایی بود که پستهای خیلی بالا دارند».

در مورد رابطه با مزدور مصداقی، هرش در یک سناریو از پیش همآهنگ شده به پلیس می‌گوید که با او از طریق گوگل آشنا شده است و در ۱۷اکتبر ۲۰۱۹ همدیگر را ملاقات کردند! این دقیقاً همان روزی است که وکیل کاوه موسوی می‌گوید که مصداقی به او تلفن کرده و موضوع را با او در میان گذاشته و هرش را هم معرفی کرده است.

ادامه دارد

مطالب مرتبط

بیانیه چهلمین سالگرد تاسیس شورای ملی مقاومت ایران ـ محاکمه تروریسم رژیم ‌آخوندی در دادگاه آنتورپ

بیانیهٔ چهلمین سالگرد تأسیس شورای ملّی مقاومت ایران

لطفا به اشتراک بگذارید: