شهادت دادن خواهران مجاهد مهناز میمنت و مهری حاجی نژاد ـ محاکمه حمید نوری از دژخیمان قتل عام ۶۷ در سوئد
محاکمه حمید نوری از دژخیمان قتلعام ۶۷ در سوئد ـ شهادت دادن خواهران مجاهد مهناز میمنت و مهری حاجی نژاد ـ ۲۲مهر۱۴۰۰
شهادت دادن خواهر مجاهد مهناز میمنت
همردیف مسئول اول سازمان مجاهدین خلق ایران
و خواهر مجاهد مهری حاجینژاد از شورای مرگزی مجاهدین
بهصورت آنلاین از دادگاه دورس در آلبانی با دادگاه سوئد
تظاهرات ایرانیان آزاده و بستگان شهیدان سربهدار در استکهلم
پنجشنبه ۲۲مهر ۱۴۰۰
- محاکمه حمید نوری از دژخیمان قتلعام ۶۷روز پنجشنبه در دادگاه سوئد ادامه یافت
- در جلسه صبح که از ساعت ۹ آغاز شد خواهر مجاهد مهناز میمنت همردیف مسئول اول سازمان مجاهدین خلق ایران در ارتباط آنلاین از دادگاه دورس در آلبانی با دادگاه سوئد در استکهلم بهعنوان شاکی پرونده به ادای شهادت پرداخت
- ۵تن از بستگان خواهر مجاهد مهناز میمنت در نبرد با رژیم آخوندی بهشهادت رسیدهاند. مادرش مجاهد والا اختر مولوی و همسرش فرمانده محمد معصومی از شهیدان فروغ جاویدان هستند. برادرش مسعود میمنت در سال۱۳۶۲ در ۱۹ سالگی در اوین توسط لاجوردی تیرباران شد. برادر دیگرش محمود میمنت پس از تحمل ۵سال شکنجه و زندان در سال۱۳۶۶ آزاد شد اما در مسیر پیوستن به صفوف مجاهدین در ارتش آزادیبخش دستگیر و محاکمه و در قتلعام ۶۷ در زندان گوهردشت سر بدار شد.
- برادر دیگر، منوچهر میمنت پس از دیدار با خواهر مجاهد مهناز میمنت در فرانسه در بازگشت به ایران دستگیر و به ۵سال زندان و تبعید به برازجان محکوم شد اما پس از پایان دوران زندان هیچ خبری از او در دست نیست
- خواهر مجاهد مهناز میمنت، از فعالان دانشجویی در دههٔ ۵۰ است که از ۴۴سال پیش، در صفوف مجاهدین خلق ایران با دو دیکتاتوری شاه و شیخ جنگیده است. پدرش آقای عبدالله میمنت قاضی دادگستری بود که در زمان خمینی استعفا داد و به وکالت پرداخت و بهخاطر فرزندانش بارها بازداشت شد و مورد اذیت و آزار قرار گرفت.
- در شروع این دادگاه وکیل مدافع ضمن معرفی خواهر مجاهد مهناز میمنت بهعنوان شاکی پرونده و برادر مجاهد قهرمان محمود میمنت که در سال۶۷ در گوهردشت سر بدار شد گفت شرحی درباره شهدای خانواده میمنت داد
خواهر مجاهد مهناز میمنت در شهادت خود در دادگاه محاکمه دژخیم حمید نوری گفت
برادرم محمود دانشجوی معماری دانشگاه ملی بود و از سال۵۷ فعالیتهایش را با سازمان مجاهدین شروع کرد
در سال۶۱ دستگیر و سپس به چهار سال زندان محکوم شد که این دوران را همراه با شکنجههای وحشیانه در زندانهای اوین و قزلحصار و گوهردشت سپری کرد بعد از آزادی در مسیر پیوستن به مجاهدین مجدداً دستگیر شد که در فروردین ۶۶ پدرم بعد از جستجوی زیاد رد او را در زندان اوین پیدا میکند و موفق به دیدنش میشود سپس محمود را حوالی بهمن ۶۶ به زندان گوهردشت منتقل میکنند. در گوهردشت به ۵سال زندان محکوم میشود در صورتی تنها جرم او هواداری از مجاهدین بود
خواهر مجاهد مهناز میمنت افزود: پدرم عبدالله میمنت قبل از انقلاب قاضی دادگستری بود در دوران رژیم خمینی استعفا داد و با شناختی که از ماهیت آخوندها داشت حاضر نشد به خدمت این رژیم دربیاید
در تیرماه ۶۷ در تماسی که با پدرم داشتم گفت وضعیت زندانها نگرانکننده است و خانوادهها از اعدام قریبالوقوع زندانیان خبر میدهند
وی سپس اسم چند نفر را گفت و خواست که این اسامی را به سازمان مجاهدین برسانم از جمله به اشراقی اشاره که آن زمان دادستان بود و همچنین آخوند نیری و مقیسهای و حمید عباسی و تأکید کرد که اینها همه بیسواد هستند اما لباس قضاوت به تن آنها کرده و دارند جنایت میکنند
خواهر مجاهد مهناز میمنت افزود: در مهر ۶۷ پدرم خبر شهادت برادرم محمود میمنت را داد که در اوایل مردادماه اعدام شده است بعد از سه ماه تلاش زیاد برای بهدست آوردن اطلاعاتی از محمود به او اطلاع میدهند که به زندان گوهردشت برود و در آنجا وسایل محمود را به او میدهند اما نه پیگر را تحویل میدهند و نه محل دفن برادرم را به او میگویند
دوستان و همبندیهای محمود گفتند که ۸مرداد ۶۷ پاسداران و دژخیمان از جمله ناصریان که همان مقیسهای است و حمید عباسی به بند آمدند و لیست بالا بلندی از زندانیان را که محمود هم جزو آنها بود خواندند و همه را به راهروی مرگ و مقابل هیأت مرگ بردهاند محمود به همبندیهایش گفته بود که اسم و اتهام او را پرسیدند که خودش را هوادار سازمان مجاهدین معرفی کرده بود آخوند نیری به او فحش میدهد و میگوید باید تو را زودتر پیش برادرت که در سالهای قبل اعدام شده بودمیفرستادم
کنت لوئیس وکیل مدافع شاکیان در پایان این دادگاه درباره سرنوشت پدر و برادر دیگر خواهر مجاهد مهناز میمنت بعد از ملاقات آنها در پاریس در سال۱۳۸۸ پرسید
در اینجا رئیس دادگاه ابتدا قصد داشت از طرح این موضوع با این توضیح که ربطی به جریان محاکمه ندارد ممانعت کند وکیل مدافع شاکیان توضیح داد که این افراد سالها منتظر ماندهاند که ماجرایی که برای آنها و خانوادهشان پیش آمده را ازگو کنند
بعد از بازگشت پدر و برادرم به ایران، برادر کوچکترم منوچهر به جرم دیدار با من دستگیر میشود من در سایتها خواندم که در دادگاه شعبه۲۸ توسط مقیسهای که همان ناصریان دژخیم است به ۴سال تبعید در برازجان و ۷۴ضربه شلاق محکوم میشود بعد از سپری کردن سالهای زندان ما دیگر از او خبری نداریم
در واقع از خانواده ما دو برادرم و مادرم شهید شدهاند و یک برادرم نیز هیچ خبری از او در دست نیست و تنها بازمانده خانواده من هستم این یک نمونه از هزاران خانواده است و من فعلاً نمایندهای از این خانوادهها هستم که اینجا از طرف آنها صحبت میکنم
جرم خانواده ما این بود که هوادار سازمان مجاهدین بودیم باید باور کنید که خمینی قصد داشت همه مجاهدین را از بین برد و این نقشهای بود که برای همه ما کشیده بود. ادای شهادت اینجا در این دادگاه برایم بسیار سخت بود چون یادآوری این خاطرات برایم سنگین بود اما انگیزهام این است که بتوانیم انتقام آن شهیدان و خانوادههای از هم پاشیده را بگیریم و برای برقراری عدالت این مسیر را ادامه بدهیم
- جلسه محاکمه دژخیم حمید نوری از دستیاران رئیسی جلاد در قتلعام ۶۷ بعد یک یک تنفس کوتاه در ساعت ۱۳.۴۵ بعدازظهر ادامه یافت در این جلسه خواهر مجاهد مهری حاجینژاد از شاکیان قتلعام در اشرف۳ بهصورت آنلاین از دادگاه دورس با دادگاه استکهلم در سوئد به ادای شهادت و بیان مشاهداتش از زندانهای رژیم آخوندی پرداخت
- خواهر مجاهد مهری حاجی نژاد، از مسئولان سازمان مجاهدین خلق ایران و فرماندهان ارتش آزادیبخش ملی، قریب به ۵سال در زندانهای رژیم خمینی تحت فشار و شکنجه قرار داشت. او پس از آزادی از زندان در اردیبهشت ۱۳۶۵، خاطرات و مشاهدات خود از جنایات رژیم و حماسههای پایداری زنان مجاهد خلق را در کتاب «آخرین خنده لیلا» نوشت
- چهار تن از بستگان خواهر مجاهد مهری حاجی نژاد از جمله برادران مجاهدش احد و صمد و علی حاجی نژاد توسط رژیم آخوندی بهشهادت رسیدند. قهرمان مجاهد خلق علی حاجی نژاد از مجاهدان سر موضع و پرافتخار بود که در قتل ۶۷ در گوهردشت سربهدار شد.
- مجاهد قهرمان فرزاد گرانمایه همسر این خواهر مجاهد که از مقاومترین زندانیان بود، پس از ۵سال زندان به ارتش آزادیبخش پیوست و در شهریور۱۳۶۶ در درگیری با پاسداران بهشهادت رسید.
- قهرمان مجاهد خلق علی حاجینژاد ۲۱ساله در سال۶۰ دستگیر شد بعد از شکنجههای زیاد در شکنجهگاهها و خانههای امن سپاه پاسداران، سرانجام در مرداد سال۶۷ بهخاطر پافشاری بر آرمانها و مواضع مجاهدین در گوهردشت سربهدار شد.
- قهرمان مجاهد خلق صمد حاجینژاد در مرداد ۱۳۶۱ در درگیری با پاسداران رژیم در تهران حالیکه قرص سیانور خورده بود دستگیر و زیر شکنجه برده شد اما دژخیمان نتوانستند لبان رازدارش را بگشایند. او سرانجام پس از یک ماه بازجویی در شهریور ۶۱ زیر شکنجه بهشهادت رسید.
- مجاهد قهرمان احد حاجینژاد فارغالتحصیل رشته فیزیک از دانشگاه تهران در سالهای حاکمیت دیکتاتوری شاه به حمایت از مجاهدین برخاست و در حاکمیت آخوندی در نبرد تمامعیار با ارتجاع به صفوف مجاهدین پیوست و سرانجام در بهمن سال۶۰ در درگیری با پاسداران دشمن در میدان تجریش بهشهادت رسید
- مادرمجاهد رضیه ذاکری (حاجینژاد) از مادران فعال زندانیان سیاسی بود که برای مجاهدین پول و امکانات فراهم می کرد و در همه حرکت های اعتراضی در برابر زندانها شرکت داشت
- مادر رضیه که از سال۶۶ تا ۸۶ در تهران ۲۰سال به تنهایی زندگی کرد، آخرین دارایی خود را بهمبلغ ۱، ۵میلیون تومان با وصیتی کوتاه برای برادر مجاهد مسعود رجوی از طریق یک خانم هوادار ارسال کرد. مادر در روز ۴خرداد ۸۶ قبل از درگذشت به خانم هوادار که متعاقباً به اشرف آمد گفت: به مسعود بگویید همه چیز من مال او بود از بچههایم تا زندگیم و این پول هم همه دارایی من بود...
در جلسه بعدازظهر دادگاه ابتدا وکیل مدافع به معرفی خواهر مجاهد مهری حاجینژاد و دوران زندان وی تا پیوستن مجدد به مجاهدین و همچنین به شرح مختصری درباره سه برادر مجاهد وی که توسط دژخیمان رژیم بهشهادت رسیدهاند پرداخت
خواهر مجاهد مهری حاجینژاد گفت برادرم علی در ملاقات به مادرم گفت دو هفته بعد از دستگیری وی را به دادگاه انقلاب کرج که آنموقع دادستانش ابراهیم رئیسی بود بردند و به او ۸سال حکم دادند
خواهر مجاهد مهری حاجینژاد سپس نحوه ملاقاتش با مجاهد قهرمان علی حاجینژاد در سال۶۵ در زندان گوهردشت را تشریح کرد وی گفت با استفاده از شناسنامه خواهرش توانسته با برادرش در گوهردشت ملاقات کند و در این ملاقات مخفیانه از برادرش در زندان عکس گرفته است و توانسته آثار شکنجههای وحشیانه را بر بدن وی ببیند
علی در آخرین حرفهایش بمن که به او گفته بودم عازم پیوستن به مجاهدین هستم گفت: منتظر نباش برو به مسعود و مریم سلام برسان و بگو هیچ شکنجهای ما را از پا در نخواهد آورد
در فروردین یا اردیبهشت سال۶۷ آخرین ملاقاتی است که مادرم با علی در گوهردشت داشت. علی به مادرم گفت وضعیت زندان مشکوک است و زندانیان را دارند جابهجا میکنند و شاید من دیگر ملاقات با تو نداشته باشم نگران من نباش. این رژیم سرنگون خواهد شد و این فشارها از روی تو برداشته خواهد شد
خواهر مجاهد مهری حاجینژاد در پاسخ دادستان که چگونه از اعدام برادرش علی حاجینژاد با خبر شده است گفت
روز نهم یا دهم آذر ۶۷ به مادرم پیام دادند که یک مرد از اقوامت را روز بعد به زندان گوهردشت بفرست که مادرم میگوید شما همه پسرهایم را گشتهاید کس دیگری را ندارم و روز بعد به گوهردشت رفت پاسداران به مادرم گفتند علی حاجینژاد دیگر وجود ندار او دشمن جمهوری اسلامی بود و اعدامش کردیم مادر گفت از خدا نترسیدید که بچه من را شکنجه کردید خدا را شکر از شکنجههای شما راحت شد یک کیسه جلوی مادرم مادرم انداختند گفتند این وسایل اوست بردار و برو و خودت هم منافق هستی. از طنابی که در این وسایل بود مادرم فهمید که علی را حلقآویز کردهاند بعدها یکی از شاهدان قتلعام که به دیدار مادرم رفته بود گفت که همان روزهای اول قتلعام علی را همراه با سایر زندانیان اعدام کردهاند
خواهر مجاهد مهری حاجینژاد که خود نزدیک به پنج سال در زندان در اسارت بهسر برده درباره وضعیت زنان مجاهد زندانی گفت
یکی از ناراحتیهای من از روزی که این دادگاه تشکیل شده این است که از زنان قتلعام شده صحبت نمیشود
سال ۶۵ که آزاد شدم تعداد زیادی از دوستانم حکمشان تمام میشد و باید آزاد می شدند ولی بدون استثنا آنها را آزاد نکردن و همه را در اوین در جریان قتلعام ۶۷ اعدام کردند مثل اشرف موسوی، ملیحه اقوامی و فروزان عبدی، آزاده طبیب و خیلیهای دیگر
خواهر مجاهد مهری حاجینژاد درباره اعدامهای جنایتکارانه در سالهای ۶۰ و ۶۱ در زندان اوین گفت
-سال ۶۰ و ۶۱ در بند ۴ معروف به ۲۰۱ بودم هر شب ۱۰۰ تا ۲۰۰نفر اعدام میشدند. ما هر شب صدای تیرخلاصهایی که به آنها میزدند را میشمردیم صدای شعارهای آن زندانیان را تا وقتی که با تیرخلاصها خاموش می شد می شنیدیم خیلیهایشان دانشآموزان ۱۶-۱۷ ساله بودند مثل سیمین هژبر و سودابه بقایی، عطیه خوانساری یا لیلا ارفعی ۱۷ساله که کتابم را به اسم او نامگذاری کردهام آخرین خنده لیلا
سال ۶۲ در همین بند ما ۶۰۰ زندانی بودیم. لاجوردی به داخل بند آمد و بما گفت فکر نکنید از زندان آزاد میشوید و مردم با دسته گل به استقبال شما میآیند. ما همینجا نارنجک می اندازیم و همهتان را میکشیم و دیوارهای زندان را هم روی سرتان خراب میکنیم لاجوردی گفت: شما خون مسعود رجوی در رگهایتان هست و دشمن قسم خورده نظام هستید نباید آزاد شوید و همینکار را کردند و ۹۰درصد آن زنان قهرمان را سرانجام در قتلعام زندانیان در اوین اعدام کردند
خواهر مجاهد مهری حاجینژاد درباره قتلعام زنان در زندان گوهردشت کرج گفت
من خودم تنها یک ماه در گوهردشت بودم آنجا هم بند زنان وجود داشت در این بند ما ۷۰نفر بودیم اما از بقیه بندها اطلاعی ندارم تعدادی از ما را منتقل کردند در جریان قتلعام ۶۷ زنان زندانی از زندانهای کرج و کرمانشاه را به گوهردشت منتقل کردند و همه را اعدام کردند و هیچکس از زنان زندانی در گوهردشت باقی نماند
همزمان با محاکمه دژخیم حمید نوری و ادای شهادت خواهر مجاهد مهناز میمنت و خواهر مجاهد مهری حاجینژاد هموطنان آزاده و بستگان شهیدان سربهدار در قتلعام ۶۷ با برپایی تظاهرات یاد و خاطره قهرمانان شهید را گرامی داشتند
پارسا ذوالفقاری-گرامیداشت مجاهد قهرمان محمود میمنت :
مجاهد قهرمان محمود میمنت. دانشجوی سال اول معماری دانشگاه ملی بود وی از بدو ورود به دانشگاه فعالیت خود را شروع کرد او عضو انجمن دانشجویان مسلمان دانشگاه بود ظاهری آرام درونی پرتلاطم و عشق به رهبری داشت محمود سال۶۱ در خیابان بهعنوان نفر مشکوک دستگیر میکنند و تا سال۶۵ در زندان و سال۶۵ آزاد میشود پس از آزادی ا سه ماه بعد قدام به خروج از کشور و پیوستن به سازمان میکند که در اواخر سال۶۵ دستگیر و سه سال حکم میگیرد او روحیه خیلی بالایی داشت علاقه عجیبی به نهجالبلاغه که هر روز آن را مطالعه میکرد وی از مادرش برای ما میگفت که برای جنگ با رژیم خانواده را ترک و به جوار خاک میهن آمده بود ما هم از اینکه چنین مادری دارد افتخار میکردیم بسیار پر صلابت بود و در کارها و تصمیمگیریها با دیگران مشورت میکرد همبندیش برادر مجاهد حسین فارسی میگوید روز ۸مرداد ما را به دادگاه بردند اسم دادگاه را نمیآوردند و میگفتند هیئت؛ حوالی ساعت ۷ بعدازظهر محمود به راهرو مرگ آمد یکی از بچهها که نزدیکش بود پرسید چی شد محمود جواب داد هیچی پرسیدند اتهامت چیست گفتم هوادار مجاهدین هستم او با روحیه بالا شاداب و مقاوم روی شوفاژ کنار راهرو نشسته بود و با بچههای اطرافش صحبت میکرد و میخندید حوالی ساعت ۹شب همراه با تعداد زیادی به صف کردند و به طر ف ته راهرو که محل اعدامها بود بردند و همام شب حلقآویز کردند همچنین برادرش مسعود میمنت را در سال۶۲ به جرم هواداری از مجاهدین خلق نیز اعدام کرده بودند. تا ۶۶ است
رضا جدیری ـ گرامیداشت مجاهد شهید مسعود میمنت :
مسعود متولد۱۳۴۲ دانش آموزی بسیار فعال و پر انگیزه بود دوران دبیرستان او مقارن با انقلاب ضدسلطنتی بود وی در تظاهرات فعالانه شرکت میکرد قبل از سی خرداد یک بار دستگیر و ۸ماه در زندان بود پس از آزادی مجدد فعالیتهایش را از سر گرفت وی در سال۶۱ دستگیر میشود مدتی در انفرادی ۲۰۹ بود و سپس به سالن ۶ آمورشگاه منتقل شد و تا آخرین روزها در این محل بود در فاصله او را به دادگاه میبرند رئیس دادگاه حاکم ضد شرع از او سؤال میکند چرا وقتی یک بار آزادت کردیم دوباره فعالیت کردی وی در جواب میگوید یک بار که به زندان آمدم و جنایتهای شما را از نزدیک دیدم بیشتر انگیزه گرفتم و تصیمم گفتم جدیتر در جهت براندازی شما مبارزه کنم حاکم شرع دوباره سؤال میکند آیا سازمان را قبول داری؟ و مسعود در جواب میگفت بله که قبول دارم بعد از تحمل ۷ماه شکنجه مستمر نهایتاً در ۲۵مرداد ۶۲ به دست دژخیمان خمینی تیرباران شد.
درود درود درود
مطالب مرتبط
محاکمه حمید نوری از دژخیمان قتلعام ۶۷ در سوئد ـ گزیده ای از ادای شهادت خواهر مجاهد خدیجه برهانی