سناتور رابرت توریسلی در کنفرانس واشینگتن همزمان با اجلاس مجمع عمومی
سناتور رابرت توریسلی هر کشتارگر جمعی مانند ابراهیم رئیسی سرنوشتی جز زندان یا مرگ نداردـ ۱مهر۱۴۰۰
این عادلانه نیست که او بهخاطر جنایاتش در قتلعام۶۷ اکنون در زندان نیست
از همه شما بهخاطر این خوشآمد گویی گرم سپاسگزارم.
این افتخاری است که دوباره با شما باشم.
از جانب همه ما، احترامات عمیق خود را به خانم رجوی ادا میکنم.
بسیاری از ما برای اهداف مقاومت ایران بهطور هفتگی و ماهانه تلاش میکنیم.
برخی از ما سالانه به واشنگتن میآئیم. زنی وجود دارد که هر روز و هر ساعت و هر دقیقه برای آزادی مردم ایران نبرد میکند و او مریم رجوی است.
خطاب به ساکنان اشرف: شما الهامبخش ما هستید. شما نوک پیکان هستید. شما آزادهترین ایرانیان در تمامی سرزمینها هستید. شما مورد احترام و مایهٔ افتخار ما هستید و هرگز و هرگز شما را ناامید نخواهیم کرد.
من میدانم که بر اثر اقدام شجاعانهیی همچون گوش دادن به رادیو یا اعلامیهیی را دست به دست چرخاندن، این حرفها به گوش کسانی در سراسر ایران خواهد رسید. ما از شرایط دشوار شما آگاهیم. ما میدانیم که چه شجاعتی طلب میکند که پلاکاردی را بلند کنید، در یک تظاهرات شرکت کنید، با یک همسایه صحبت کنید و عقاید خود را بازگو کنید. ما شجاعت شما را درک میکنیم. ما را باور کنید وقتی به شما میگوییم میدانیم زمان زیادی طول کشیده است، بهای زیاد پرداخت شده، اما در تمام این دنیا یک چیز وجود دارد که حتمی است. حقیقتی که در مورد آخوندها و دیکتاتوری مذهبی و در مورد هر دیکتاتور نگون بختی در تمام طول تاریخ صدق میکند: آنها شکست خواهند خورد و شما بپا خواهید خاست و ایران آزاد خواهد شد. به حتمیت طلوع آفتاب صبحگاهی.
ما امروز در اینجا گرد آمدهایم در سال۲۰۲۱ میلادی. در میان ناباوری، یک پنجم این قرن سپری شده است. زمانی نویسندهیی نوشت هیچ نسلی نمیتواند تاریخ خود را نه بنویسد و نه فهم کند. این کار نیازمند گذر زمان است. من نیمی از قرن بیستم را زیستم. دوران قابل توجهی بود. پیشرویهای بزرگ در علوم، پزشکی و فرهنگ نسبت به تمام تاریخ بشریت. اما آن تاریخ بخش تیرهیی نیز داشت. بزرگترین شر و کشتار و رنج طی دو هزاره. : ما میدانیم که در سال۶۷ خمینی فتوایی را امضا کرد و به کشتار و نابودی فراخواند. کشتار و نابودی نه هزار نفر بلکه دهها هزار نفر. شاید نه دهها هزار بلکه صدهها هزار نفر. کسانی که کشته شدند بدون اینکه مرتکب جنایتی شده باشند. بلکه فقط به این خاطر که عقیده خود را بیان کردند. آنها برای آینده کشورشان نظرگاهی داشتند. و در حالیکه با تهدید مرگ و درد شکنجه روبهرو بودند از انکار سازمانی امتناع کردند که ما امروز برای آن گرد آمدهایم. به این خاطر جان خود را از دست دادند. در یک کنایة شگفتآنگیز تاریخی، یکی از ۴نفری که خانوادههای شما، هموطنان شما، آن ایرانیان شجاع را به کام مرگ فرستاده و روی صندلی هیأت مرگ نشسته بود اکنون رئیسجمهور رژیم ایران است. این یک ننگ تاریخی است اما فراموش نمیشود. و دوستان من تاریخ هنوز به سرانجامش نرسیده است.
آنچه در سال۶۷ رخ داد در آن زمان ناشناخته باقی نماند.
مثل همان چند گزارش انگشتشماری که از آلمان در مورد هولوکاست بیرون آمد. یا همان چیزهایی که در مورد حاکمیت کامبوج میشنیدیم؛ یا کلیپهای شبانه رواندا. مردم میدانستند چه چیزی در سال۶۷ در حال رخ دادن است. مسعود رجوی به دبیرکل مللمتحد نوشت بعد از آنکه اولین گروه هزار نفره اعدام شدند. و دوباره و دوباره. به جهان این اطلاع داده شد که دولتی که عضو سازمانی است که متعهد به صلح و آشتی انسانها است، در حال کشتار سیستماتیک مردم خودش است. پاسخ به نامههای مسعود رجوی، سکوت بود. در واقع محترمترین دولتهای دموکراتیک روی کره زمین نه فقط ساکت ماندند، بلکه روابط خودشان را ادامه دادند، در برلین، در رم، در پاریس، در لندن.
ما اکنون این شانس را داریم که دوباره به دیدار تاریخ برویم.
بهخاطر اینکه ما و تاریخ هیچکداممان فراموش نمیکنیم. رئیسی بهدنبال این خواهد بود که در ماهها و سالهای آینده به نقاط مختلف جهان سفر کند. او تلاش خواهد کرد به پاریس برود، یا لندن یا رم یا نیویورک. او بهدنبال این خواهد بود که دیگر سران دولتها به او خوشآمد بگویند و از او پذیرایی کنند. در آن هنگام، دوستان من، خواهیم دید که این ملتها از چه ساخته شدهاند و آنها واقعاً چه کسانی هستند.
من میدانم که بسیار ناامید کننده است که ببینیم برای چنین مدت طولانی عدالت به کناری گذاشته شده است. سالهای زیادی از قتلعام در تهران میگذرد. اما هیچکدام از شما به نبرد برای آزادی ایران برنخواستید با این پندار که در عرض یک سال، یا دو سال، یا ده سال به پیروزی خواهید رسید. شما نمیپندارید که هیچکس از ما بعد از ۵سال یا ده سال خسته خواهد شد. عدالت زمان میبرد. رهبران صربی که مردم بوسنی را کشتار کردند برای ۳۰سال در خیابانهای بلگراد رفت و آمد میکردند. اکنون آنها یا مردهاند یا در زندانند. قاتلان رواندا بیش از یک دهه در پایتخت خود رفت و آمد میکردند. اکنون آنها در زندان لاهه هستند. پل پت و همکارانش برای ۲۰سال، ۳۰سال در کامبوج یا در قدرت بودند یا آزاد بودند. اکنون آنها یا مردهاند یا در زندانند.
من به شما نمیگویم که این منصفانه است که شخصی همچون رئیسی رئیسجمهور باشد. این منصفانه نیست.
من نمیتوانم به شما بگویم که این عادلانه است که او اکنون در زندان به سر نمیبرد. این عادلانه نیست. من فقط میتوانم به شما این را بگویم که هر کشتارگر جمعی نگونبختی را که در قرن بیستم دیدهام، هر کدامشان، زن یا مرد، سرانجامش یا زندان بوده یا مرگ. سرانجام رئیسی نیز چنین خواهد بود.
در هفتهها و ماههای آینده، علاوه بر تلاش برای سفر به اروپا یا آمریکای شمالی یا ژاپن یا چین، رئیسی دنبال معاملات تجاری نیز خواهد بود. یا شاید تجدید توافق اتمی. آن یک لحظه تعیینکننده خواهد بود برای رهبران کشورهای متحد غربی. عدالت چه بهایی دارد؟ آیا نسلکشی را به ازای معامله تجاری فراموش میکنیم؟ به ازای سرمایهگذاری؟ حتی به ازای یک توافق؟ در واقع آیا ما معاهدهیی بر اساس اعتماد، با کسانی میبندیم که صدها هزار نفر از مردم خود را کشتهاند؟ سالهای آتی سالهای قابل توجهی خواهند بود. اینکه ما چه کسانی هستیم؟ ما از چه ساخته شدهایم؟ آیا ما همان قاطعیت اجداد خود را در نورنبرگ یا لاهه یا پنومپن داریم وقتی که عاملان نسلکشی را در برابر عدالت قرار دادند. آیا ما بهخوبی اجدادمان در آن دوران هستیم؟ ما در آستانه کشف پاسخ به این سؤالات هستیم.
برای همه شمایی که رنج بسیار کشیدهاید،
به خانوادههایی که هیچ وقت بهایی را که پرداختهاند فهم نخواهم کرد و هیچوقت تلاش نخواهم کرد آن را توصیف کنم، خطاب به شما نقل قولی از مارتین لوتر کینگ را یادآوری میکنم منحنی تاریخ به کندی خم میشود، اما همیشه به جانب عدالت خم میشود. عدالت میلوسوئیچ را یافت، نازیها را یافت، پل پت را یافت. رئیسی را هم خواهد یافت.
افتخار من بوده که با شما باشم. افتخار من بوده که یک سرباز ساده در این نبرد برای این همه سال باشم و به شما یک بار دیگر میگویم: میدانم در روزی که کمترین انتظار آن را دارید، روزی که آمدنش را نمیدیدید، همچون سقوط همه دیکتاتورهای پیشین، هیچ استثنایی وجود ندارد. سال آینده شما را در تهران میبینم.
خدانگهدار
مطالب مرتبط
کنفرانس در واشنگتن با حضور شخصیتهای برجسته سیاسی ـ روی خط ایران ـ قسمت اول و دوم