۱۴ مرداد سالگرد انقلاب مشروطه بر ضد سلطنت مطلقه

ترانه ترکی عهد کرده‌اند

بار دیگر خلقمان بپا خاسته

و در هر جبهه‌یی می‌جنگد

و با خونش برای خلق راه باز می‌کند

و در شهرهای دیگر جوانان بپا خاسته

و در راه حق خونشان را نثار می‌کنند

عهد کرده‌اند یکبار دیگر بیایند

و پایداری کنند و بجنگند و در هر کوی و خیابان

قاطع و بی‌امان آتش بپا کنند

همه باید یکصدا فریاد بزنیم

آستین بالا زده و گامهای جدید برداریم

در روز جدید

ظالم بایستی در حسرت بماند

و باید کور شود و مثل برگ خزان زرد شود

عهد کرده‌اند یکبار دیگر بیایند

و پایداری کنند و بجنگند و در هر کوی و خیابان

قاطع و بی‌امان آتش بپا کنند


سالگرد انقلاب مشروطه

بر ضد سلطنت مطلقه

 

اگر چشم ندوختیم به اصلاح شدن ارتجاع و استعمار و سازش با استبداد

الزامش آرمان و سازمان انقلابی به‌عنوان قلب جنبش و مقاومت

جایگزین سیاسی به‌عنوان روح و سمت و سو دهنده

و ارتش آزادیبخش ملی به‌عنوان بازوی استوار و پراقتدار آن است

این راه را هر چند هم که طول بکشد (تا حالا صد سال)

باید که خلق و تاریخ ما میرفت

مسعود رجوی ـ ۳۰مهر۱۳۸۱


نشست تحلیف یکان جدید پذیرش در ارتش آزادیبخش ـ۳۰مهر ۱۳۸۱

در هزار و دویست و هشتاد و پنج‌، مشروطه به‌هرحال به کرسی نشست. ۹۵سال آزگار است که مردم ایران به‌دنبال آزادی، به‌دنبال عدالت، می‌دوند، می‌رزمند و خون می‌دهند.

اما هر جنبش انقلابی می‌باید جایگزین رو، اون چیزی که می‌خواد بذاره جاش، ارائه بده و با نیروی مسلحِ زبده و کارآمدی هم اون رو تضمین کنه، در غیراینصورت حتی وقتی که دولت ملی دکتر مصدق تشکیل شد با یه قیمت خیلی کم استعمار و ارتجاع تونستن ساقطش بکنند.

پس از همهٔ این درسهایی که جزء به جزء و نکته به نکته‌اش ضمن یکصد سال آزمایش شده با چه جنبشها و چه شهدایی از صدر مشروطه تا امروز، از مجاهدین اولیه ستارخان و باقرخان تا حنیف کبیر، بنیانگذاران خودمون و تا همین امروز.

ملاحظه می‌کنید که قانونمندیها خدشه‌ناپذیرن. ما می‌باید اونها رو به‌رسمیت بشناسیم و مراعات کنیم.

مرزهای سرخ واقعی هستن، جدی هستن، ما باید اونها رو مراعات کنیم، اونها تخفیفی نمی‌دهن چون از متن واقعیت جهان بیرونی، از قانونمندیهای خدشه‌ناپذیر اجتماعی ناشی شدند.

کسی که جنبش انقلابی می‌خواد می‌باید یک آرمان و بعد سازمان انقلابی بنا کنه که شما امروز زیر آرمش سوگند خوردید.

کسی که می‌خواد جنبش‌های مردم و خلقش به نتیجه برسه باید جایگزین ارائه کنه و باید قدرت تضمین اون رو با یک نیروی مسلح این رو داشته باشه.

در یکصد سال گذشته هر چه که مردم ایران دویدن و دویدند با تأسف به نتیجه نرسیدند، خیلی دویدند، بسیار دویدیم اما به نتیجه نرسیدیم.

نَفْس دویدن، رزمیدن و از تجمع ۹۵سال پیش و ۱۰۰سال پیش، از تجمع روز اول در تهران برای تأسیس عدالتخانه در برابر استبداد ناصرالدین شاهی و قاجار از همون روز تا اونچه که تا الآن در شهرهای میهن‌مون جریان داره خود این البته که غرور‌انگیز، ستایش‌انگیز، مقدس، حق و مشروع اما به کرسی نشوندنش، به نتیجه رسوندنش منهای سازمان و آرمان انقلابی، منهای جایگزین مردمی و میهنی، منهای ارتش آزادیبخش ملی، منهای این سه عنصر محال است، غیر‌ممکن است.

اگر می‌خواهین جنبشی از پایین به نفع توده‌های مردم داشته باشین، اگر چشم نبستین به اصلاح شدن ارتجاع و استعمار، اگر چشم ندوختین به سازش با استبداد، اگر از پایین حرکت می‌کنین، پس الزامش اینه، آرمان و سازمان انقلابی به‌عنوان قلب این جنبش و این مقاومت، جایگزین سیاسی به‌عنوان روح و سمت و سو دهنده‌اش و ارتش آزادیبخش ملی به‌عنوان بازوی استوار و پراقتدارش.

این راه رو هر چند هم که طول بکشه تا حالا صد سال، باید که خلق و تاریخ ما می‌رفت.

قبل از ما و خیلی قبل از ما از ستارخان تا سردار جنگل از محمد‌تقی‌خان پسیان در خراسان تا مدرس از مصدق تا فاطمی و بنیانگذاران خودمون مدتهای طولانی این راه رو رفته‌اند تا بالاخره بعد از همه کشاکشها رسیدیم به مجاهدین و بلوغ مجاهدین، رسیدیم به ارتش آزادیبخش ملی و رسیدیم به جایگزین سیاسی مقاومت ایران شورای ملی مقاومت و در رأس تمامی اینها به رئیس‌جمهور برگزیده دوران انتقال و حاکمیت مردم ایران).

اگر که خواستار پیروزی هستین، اگر می‌خواهیم به نتیجه برسه اون چیزی که به ما مربوطه، باید کار خودمون رو بکنیم و انجام بدهیم.

 

مسعود رجوی ـ ۱۳مرداد ۱۳۷۶

از صدرمشروطه تا امروز مسأله این است که صرف دم زدن از آزادی

یا صلح و وطن خواهی یا سردادن شعارهای وحدت به‌طور کلی کافی نبوده و نیست

آن چه ضروری بوده و هست همانا قدم برداشتن عملی برضد استبداد

و ارائه مسیر مشخص مقاومت و محور مشخص وحدت

و پرداختن بهای آن در صحنه سیاسی و نظامی است

 

آنها که از آزادی و دموکراسی دم می‌زنند ولی خواهان حفظ اساس نظام استبدادی هستند

در شمار بدترین خائنان به جنبش آزادیخواهی قرار می‌گیرند

و در شرایط بحرانی در ردیف سرسپرده‌ترین عوامل دیکتاتوری

به حفظ سلطه لرزانش مدد می‌رسانند

 

پیام مسئول شورای ملی مقاومت برادر مجاهد مسعود رجوی به‌مناسبت نود و یکمین سالگرد انقلاب مشروطه

. از صدرمشروطه تا امروز، مسأله این است که صرف دم زدن از آزادی یا صلح و وطن خواهی و حتی دم زدن از جان‌فشانی و مبارزه یا سردادن شعارهای وحدت به‌طور کلی، کافی نبوده و نیست. آن چه ضروری بوده و هست همانا قدم برداشتن عملی برضد استبداد، درهم شکستن طلسم و ماشین جنگ و سرکوب و ارائه مسیر مشخص مقاومت و محور مشخص وحدت و پرداختن بهای آن در صحنه سیاسی و نظامی است. هم‌چنان که تاریخ مشروطه درباره سرداران و پیشگامان فداکارش نوشته است که آنان: « با سرهای پرشور و دل‌های پاک به کوشش برخاسته جز پیشرفت کار را نمی‌خواستند و از جان فشانی باز نمی‌ایستادند. سردستگان که در پشت سنگر می‌کوشیدند و پول و نان و افزار میبخشیدند همگی دل به مشروطه داشته بهر خود سودی نمی‌خواستند. ستارخان و باقرخان باهم برادرانه راه می‌رفتند ».

در این میان معیار صدق و صفای هر فرد یا نیروی سیاسی در سردادن شعارهای خوش ظاهر نیز همانا رابطه و سمت گیری سیاسی مشخصی است که در صف‌بندی بین استبداد خونخوار حاکم و مجاهدان و رزمندگان پاکباز راه آزادی پیدا می‌کند. از همین رو آنها که از آزادی و دموکراسی دم می‌زنند ولی خواهان حفظ اساس نظام استبدادی هستند، در شمار بدترین خائنان به جنبش آزادیخواهی قرار می‌گیرند و در شرایط بحرانی در ردیف سرسپرده‌ترین عوامل دیکتاتوری به حفظ سلطه لرزانش مدد می‌رسانند. هم‌چنان که در جنبش مشروطه نیز بودند میانه‌بازان و میانجی‌گرانی که برایشان» برپا ماندن دربار قاجاری پناهگاه بزرگی بود «». اینان به میان افتاده برای پیشرفت کار خود تلاشهایی می‌کردند و چون سرمایه‌شان فریبکاری و دغلبازی بود، سنگ راه آزادیخواهان شده کارهای آنان را می‌آشفتند. «

شورای ملی مقاومت ایران که در تداوم و تکامل تاریخی راه مجاهدان و پیشگامان انقلاب مشروطه شکل گرفته است، درس‌آموزی از این تجربه‌ها و پای فشردن سازش ناپذیر برای برافکندن اساس استبداد شوم مذهبی را مناسب‌ترین تجلیل از سرداران جنبش مشروطه می‌داند و با انزجاراز همه سازشکاران وبیعت کنندگان با دیکتاتوری آخوندی رژیمی که ارتجاع شیخ فضل اللهی و استبداد محمدعلی شاهی را درخود یک کاسه کرده است بر ادامه این راه پرافتخار تا سرنگونی تام و تمام حاکمیت استبدادی به دست ارتش آزادیبخش ملی و برقراری آزادی و حاکمیت مردمی سوگند یاد می‌کند.

 

پیام مسئول شورای ملی مقاومت

به‌مناسبت هفتاد و هفتمین سالگرد انقلاب مشروطیت

۱۴مرداد۱۳۶۲

 

نظام ننگین سلطنتی در تاریخ معاصر از انقلاب مشروطه تاکنون

پیوسته با دو مشخصهٔ «استبداد» و «وابستگی»

در مقابل مقاوت تاریخی و نهضتهای ملی و مردمی ایران ایستاده

و به آزادی و استقلال ایران مستمراً‌خیانت کرده است

 

این نظام ضدمردمی در چهرهٔ استبداد دینی خمینی

که پیآمد طبیعی و تاریخی دیکتاتوری منفور پهلوی است

به‌صورتی درنده‌تر و ضدمردمی‌تر

به نابودی اساس استقلال و آزادی ایران برخاست

 

شورای ملی مقاومت سالروز پیروزی مجاهدین صدر مشروطه بر استبداد سلطنتی را در شرایطی گرامی می‌دارد که از یک‌سو رژیم ضدمردمی خمینی به‌مثابهٔ ادامهٔ استبداد سلطنتی و مشروعه‌خواهی شیخ فضل‌اللهی! هم‌چون اسلاف تاریخی خود حق حاکمیت مردمی را غصب نموده و به نابودی تمامی آزادی و آزادیخواهان ایران کمر بسته است و از سوی دیگر مقاومت شکوهمند مردم ایران با اتکاء به پشتوانه‌ٔ نیرومند اجتماعی و تشکیلاتی خود و با جوشش خون رشیدترین فرزندان پاکباز ایران برآنست تا طومار استبداد و وابستگی را در هر شکل و به هر عنوان برای همیشه در هم پیچد.

در واقع نظام ننگین سلطنتی در تاریخ معاصر، از انقلاب مشروطه تاکنون، پیوسته با دو مشخصهٔ «استبداد» و «وابستگی» در مقابل مقاوت تاریخی و نهضت‌های ملی و مردمی ایران ایستاده و به آزادی و استقلال ایران مستمراً‌خیانت کرده است. این نظام ضدمردمی با حکومت خمینی نه فقط بنیاداً و از ریشه به گور سپرده نشد بلکه در چهرهٔ استبداد دینی رژیم خمینی ــ که بایستی آن را به درجات زیاد پی‌آمد طبیعی و تاریخی دیکتاتوری منفور پهلوی تلقی نمود ــ به‌صورتی درنده‌تر و ضدمردمی‌تر به نابودی اساس استقلال و آزادی ایران برخاست. کما این‌که امروز مقاومت ایران در بسیاری موارد، چه در زندانها و شکنجه‌گاهها و چه در مقابلهٔ مجموعهٔ نیروهای ضدانقلابی با تنها آلترناتیو دموکراتیک و مردمی؛ دژخیمان پلید خمینی را دست در دست ایادی سلطنت سابق برعلیه خود بازمی‌یابد.

اما خوشبختانه در پرتو مقاومت رشیدترین فرزندان ملت ایران و نسل قهرمانی که امروز در ادامهٔ تکاملی راه آزادیخواهان صدر مشروطه برعلیه وابستگی بپا خواسته است: از هم‌اکنون و به‌طور قطع و یقین باید گفت که پیروزی مقاومت مردمی و پایان رژیم خمینی، انقراض قطعی و تاریخی استبداد و وابستگی و آغاز عصر رهایی مردم ایران خواهد بود. عصری که با احراز تام و تمام «حق حاکمیت مردمی» و با به گور سپردن نهایی هر گونه «سلطنت و خودکامگی»؛ ایرانی آزاد و آباد و مستقل به ارمغان خواهد آورد و بدین‌سان مبارزات و مجاهدات تمامی قهرمانان راه آزادی و استقلال میهن را به فرجام نهایی خواهد رساند.

 

مجاهدین صدر مشروطه راهی را آغاز کردند که امروز مجاهدین خلق

درمدار تکاملی جدیدی به پیش می برند و ارتقا داده‌اند

اماافسوس که انقلاب مشروطه به‌خاطر ضعف و سازشکاری بورژوازی

سرانجام به مسیر سازش و شکست کشانده شد

 

یک نیروی عمیقاً انقلابی و توحیدی لازم بود مثل مجاهدین

بلند بشود و طلسم دجالیت را درهم بشکند و شعار صلح بدهد و پایش هم بخوابد

و قیمت آنها را هم بپردازد و همه مارکها را هم به جان بخرد

در غیر این‌صورت نسل ما امروز رسالت خودش را نمی‌توانست اجرا کند

 

مسعود رجوی ـ ۷ خرداد ۱۳۶۶

در تاریخ ایران هشتاد سال پیش بود تقریباً که مجاهدین صدر مشروطه این راهی را که امروز مجاهدین خلق در مدار تکاملی جدیدی اونرو به پیش می‌برند و ارتقا دادند اونها آغاز کردند. اما افسوس که همان‌طور که می‌دانید انقلاب مشروطه به‌خاطر ضعف و سازشکاری بورژوازی سرانجام به مسیر سازش و شکست کشانده شد. آنموقع مجاهدین صدرمشروطه در تبریز آغاز کردند با ستارخان سردار ملی وبا باقرخان سالار ملی شهری که بنیانگذارکبیر ما محمد حنیف هم از آنجا برخاست. و بعد مردم را بعداز ظهرها می‌بردند به مشق و تمرین نظامی کاری که در تهران به‌خاطر حضور بختک‌های سیاسی که مانع پیشرفت نیروهای مسلح انقلابی بودند امکانپذیر نشد. در تهران مانع می‌شدند حالا با فتوا گرفته یا با توطئه سیاسی وبا دجالگری اجتماعی که مجاهدین دراونجا هم پرچم انقلاب را به اهتزاز در بیاورند سرانجام فقدان همین حلقه باعث شد که مجاهدین را خلع سلاح بکنند (کاری که خمینی هم بعد از انقلاب سلطنتی کرد می‌خواست که بکند اما نگذاشتیم) و سرکوبشان بکنند و دست آخر هم سردار ملی ستارخان را در  پارک اتابک محاصره کردند مجاهدینش را خلع‌سلاح کردند و خودش را هم مجروح کردند و عاقبت هم از جراحتی که به زانوش وارد شده بود و تیرخورده بود درگذشت تقدیر این بود که این حلقه مفقوده اصلی در دوران ما پس از انبوهی تجارب و کشاکشهای بسیار مردم ایران بهش نائل بشوند گم شده را پیدا بکنند. بنابراین شرف و افتخار و کرامت بزرگی است لباسی که شما بهش ملبس هستید و موضعی که در تاریخ نوین ایران احراز می‌کرد و وظیفه‌ای که انجام می‌دهید در چهارچوب نبرد و جنگ آزادیبخش بعد از این مقدمه باید به این حقیقت اشاره کنم که اگر مابه مسئولیت و موضع تاریخی‌مان اشراف نداشته باشیم نخواهیم توانست چنانکه باید مسیری را طی بکنیم نقاط عطف را پشت سر بگذاریم و سختی‌هایش را تحمل کنیم و معنای هر قدمی را که برمیداریم درک کنیم. در طول ۵-۶ سال گذشته از نظر  سیاسی ما می‌باید با شعار مرگ بر خمینی اول چهره دژخیم را بر ملا می‌کردیم بر سرش ضربتی می‌کوبیدیم جانشین و آلترناتیو دموکراتیک انقلابی را معرفی می‌کردیم. جنگ‌افروزی دجالانه و ضد میهنی‌اش را برملا می‌کردیم جاده صلح را هموار می‌کردیم باهمه بالا و پایینی هاش باهمه فراز و نشیب هایش رسیدن به نقطه امروز و هموارکردن راه خطی راه استراتژیکی و تاکتیکی شعار صلح و آزادی این مدت طول کشید و برایش بهای بسیار سنگینی پرداختیم دهها هزار زن و مرد جان برکف انبوه اسیران و تمام رنج و شکنج و خونی که طی این مدت چنان‌چه که می‌دانید از پیکر مجاهد خلق رفته تاشعله آتش، آتش امید و اعتماد یک خلق در زنجیر را زنده نگه دارد. بر سرراه می‌باید بوژوازی  چپاولگر ضدانقلابی را کنار می‌زدیم بورژوازی که انقلابی هیچگاه نبوده با انقلاب نبوده اما خیز برداشته بود وبا خمینی هم دست در دست شده بود برای غصب بهره‌های مردمی انقلاب ضدسلطنتی همان بورژوازی چپاولگری که بیشتر با ارتجاع بود و هست و خواهد بود. او را بر انقلاب ترجیح میده. چه می‌شود کرد که شاید هم رسالت نسل ما بود و به هرحال مشیتی بود مربوط به این نسل که این بورژوازی چپاولگر ضدانقلابی که در خارج کشور داعیه نمایندگی اقشار میانی و اقشار باصطلاح میانی را داشت با خصیصه وابستگی و وابسته گرایی بر سر راه انقلاب نوین ایران سنگ می‌انداخت و لگد می انداخت و می‌باید باهاش تصفیه حساب می‌کرد. فی‌الواقع هم این وجود پلید تاریخی منفعتی در انقلاب نوین ندارد بلکه در ارتجاع کهن خودش را می‌بیند و حیاتش را ارتجاع خمینی بسیار سفاک و دجال است. در رأس این دجالیت فی‌الواقع باید از جنگ‌افروزی آن نام برد با جنگ بود که خمینی ارتجاع را سرپا نگاه داشت با جنگ بود که پای بورژوازی ضدانقلابی را به خودش گره زد با جنگ بود که روی اختناق سرپوش گذاشت با جنگ بود که رهایی و پیروزی را به تأخیر انداخت و ما می‌باید بهای سنگین اونرو می‌دادیم کما‌ این‌که باز هم می‌دهیم یک ابتلاء فوق‌العاده بزرگ تاریخی بود این جنگ. در مقابلش همه باید آزمایش می‌دادند

امادر مقابل این ابتلا و فتنه بزرگ تاریخی نیروهای مختلف آزمایشات مختلفی دادند یک نیروی عمیقاً انقلابی و توحیدی لازم بود مثل مجاهدین بلند بشود و طلسم دجالیت را درهم بشکند و شعار صلح بدهد و پایش هم بخوابد و قیمت آنها را هم بپردازد و همه مارکها را هم به جان بخرد در غیر اینصورت این نسل ما امروز رسالت خودش را اجرا نمی‌توانست بکند از پس مهلک‌ترین ابتلاء زمان خودش از پس پیچیده‌ترین آزمایش دوران خودش نمی‌توانست سرفراز بیرون بیاید گویا که مشیت این بوده که خمینی گیر ضد تمام‌عیار خودش یعنی مجاهد خلق بیافتد والا در صحنه کسی نبود که این‌چنین باتمام توش و توان بااون در بیافتد و بعد هم طلسم هایش را هم یکی پس از دیگری درهم بشکند فکر می‌کنم که با نگاهی به خودتان و سابقه زندگی‌تان خوب می‌توانید بفهمید که برای سازمان چنین چیزی امکان‌پذیر نبود مگر به اتکاء و به پشتوانه شما، امثال شما. بدون این‌که قصد مبالغه داشته باشم زمانی تاریخ گواهی خواهد داد که هر یک از رزمندگان هر یک از اعضاء و هواداران مجاهدین فی‌الواقع الماسی بودند و هستند فوق‌العاده گرانبها. گفتم الماس اشتباه کردم نه انسان انسان مجاهد. آن که قید و بندها و زنجیرها را درهم می‌شکند و آن که بامایه گذاشتن با فدا غیرممکن ها را ممکن می‌کند. وقتی به صحنه عملیات می‌رویم خوب حس می‌کنیم در آخرین تحلیل اسلحه‌ها نیستند که باهم حرف می‌زنند اگر چه سلاحها به هم شلیک می‌کنند در آخرین تحلیل انسان‌هایی هستند که در مقابل هم صف کشیدند یک‌طرف خمینی ویک طرف مجاهد خلق اگر جانتان را تمام‌عیار کف دستتان نگذاشته باشید که نمی‌توانید بروید عملیات بکنید در آخرین تحلیل در آن نقطه این صف‌بندی این تقابل ازش جرقه برمی‌خیزه واز جرقه حریق و بسا زنجیر و ظلمات و ارتجاع و استثمار را طومارش را درهم می‌پیچد می‌سوزاند دود می‌کند خاکستر می‌کند و به باد می‌دهد در اون لحظه خیلی خوب می‌شود دید که بالمآل چه عنصری باچه عنصری در جنگه. پس انقلاب ایران با پیچیدگی مواجه می‌شود که در کمتر انقلاباتی در جهان دیده شده. چه باید کرد برخی ساز سازش و تسلیم را کوک می‌کنند برخی در باب مفاعله ماده مصالحه را صرف می‌کنند. برخی به پرو پای مجاهدین می پیچیند اما مجاهدین در باب مفاعله هم مصدری جز مبارزه و مجاهدت نیافتند و نخواهند یافت

 

 تبریزـ ۲۰ اسفند۱۳۵۸

 رجوی می‌رزمد، ارتجاع می لرزد

سخنرانی برادر مجاهد مسعود رجوی در تبریز

متشکرم

به نام خدا و به نام خلق قهرمان ایران و به‌نام مردم غیور آذربایجان

خلق آزادی ستان و مجاهد پرور تبریز، و بیاد سرداران و سالاران گرانقدر آزادی مجاهدان اعظم، مجاهدان شرف و حریت بشری، ستارخان، باقر خان، ثقه الاسلام، خیابانی و حنیف‌نژاد

مادرها، پدرها، برادرها و خواهرها، برای هر انقلابی ارض تبریز همان‌طور که گفتم یک زیارتگاه است. یعنی هیچ انقلابی راستین پیدا نخواهد شد که مشتاق دیدارش نباشه و نخواد به زیارت این حرم آزادی بشتابه، ولی، ولی برای یک مجاهد خلق این آرزو و اشتیاق اوج دیگری به خودش می‌گیره، چرا که یک مجاهد خلق در تبریز هم زادگاه تاریخی‌اش را پیدا می‌کنه و هم زادگاه سیاسی و عقیدتیش و هم زادگاه تشکیلاتی‌اش را، زادگاه تاریخی‌اش از این حیث که در تاریخ جدید ایران اصل و نسب تاریخی ما به مجاهدین صدر مشروطه میرسه، به ستار و باقر، تفنگ سردار را بوسیدیم و به دوش انداختیم.

از حیث عقیده و مرام هم ما ادامه کمال یافته همان اسلامی هستیم که در غریو گلوله‌های سردار نطفه بست، وقتی که پرچمهای سفید ننگ و تسلیم را از هم می‌درید و پرچم سرخ حسینی را بر در خانه‌های تبریز به اهتزاز درمی‌آورد اسلامی که در غریو تفنگهای مجاهدین همه محلات تبریز را از ارتجاع و استبداد تهی کرد هزاران هزار بار از میان آتش و خون گذشت، بر علیه استعمار شورید، روی اسب سردار کوه و دشت را نوردید، در مروت و مردم دوستی علی گونه در سردار تجلی کرد، با نامردمان هرگز سازش نکرد جانب محرومان را هیچوقت رها نکرد و امروز ما نواده‌های آنها هستیم

بله همین اسلام حنیف نه تنها ضداستبداد و استعمار بلکه به‌قول پدر طالقانی ضداستثمار هم هست، حالا فهمیده بودیم ضد بهره کشی هم هست. کارگر و دهقان را می‌خواهد، جامعه بی‌طبقه توحیدی را می‌خواهد اینجا بود که معطل نشدیم، مرکب عشق و امید سردار را سوار شدیم، تفنگش را هم بوسیدیم و برداشتیم، مثل علی موسیو با حاج علی دوا فروش که شماها باید خوب بشناسیدشون مرکز غیبی درست کردیم رفتیم و رفتیم، هر وقت که راه پرفراز و پرسنگلاخ بود پر فراز و نشیب بود، هر وقت که فشارها زیاد بود درست مثل سربازهای سردار در بحبوحه جنگهای تبریز صدای صمیمی سردار را شنیدیم که با عتاب می‌گفت آهای آهای آنام قربان، و بلند شدیم.

و چنین بود که از خون سرداران و سالاران آزادی نسل جدیدی خوشه کرد، در گذرگاه شب تار همانجایی که ستارخان رو به دروازه نور پیکار می‌کرد، اخگران سرخ خوشه زدند، ثقة‌السلام ها، شیخ سلیم ها، خیابانی‌ها، فرزندان علی موسیو و حاجعلی دوا فروش حنیف‌نژادها، محسنها، بدیع زادگانها، صمدها، گلسرخیها و هزاران گل سرخ دیگر

خوشه‌ها دست ستاره پر گل،

خوشه اخگر سرخ با طنینهای سترگ

کا عاقبت کوره خورشید گدازان خواهد شد،

و طومار هر گونه ستم و استثمار را در هم خواهد پیچید

 

اگر یک انقلاب و جنبش انقلابی مسأله رهبری را حل نکند

جایگزین و آلترناتیو سیاسی دموکراتیک خودش را ارائه نکند

بازوی استوار و پر اقتداری مثل ارتش آزادیبخش ملی از آن خودش نداشته باشد

هرگز آزادی پایدار به‌دست نخواهد آمد

و امروز جای بسا خوشحالی‌ست که در مقاومت عادلانه مردم ایران

این مسائل اساساً حل شده

و پیروزی مردم ما بر شاه و شیخ و استبداد و ارتجاع تضمین دارد

 

مریم رجوی – ۱۴ مرداد ۱۳۷۲

امروز ۱۴مرداد سالروز انقلاب مشروطه و یادبود پیروزی مجاهدان آزادی ستان بر شاه و شیخ زمان خودشونه، یاد نیاکان سیاسی و تاریخی ما مجاهدین یعنی مجاهدان بزرگی مانند ستارخان، باقرخان، میرزا جهانگیرخان و ثقه الاسلام بخیر و گرامی باد. انقلاب مشروطه پس از چند سال به شکست کامل منتهی شد و دیگر بار ارتجاع غالب شد و شاه و شیخ به‌طور کامل بر اریکه قدرت نشستند، مجاهدین را خلع‌سلاح کردند، و سردار ملی ستارخان را خانه‌نشین و بعد هم با تیر رذیلت مجروح کردند، سرانجام سردار آزادی که از تبریز قیام نمود و مسلحانه تبریز را آزاد و مشروطه را پس گرفته بود در اثر همین زخم مظلومانه درگذشت و چراغ آزادی خاموش شد، نظیر همین شکست تلخ، به‌رغم آنهمه جان‌فشانیها در نهضت ملی و ضداستعماری ملت ایران به رهبری دکتر مصدق و هم‌چنین در انقلاب ضدسلطنتی مجدداً تکرار شد. بله، اگه یک انقلاب و جنبش انقلابی مسأله رهبری را حل نکنه، اگر جایگزین و آلترناتیو سیاسی دموکراتیک خودش را ارائه نکنه، اگر بازوی استوار و پر اقتداری مثل ارتش آزادیبخش ملی از آن خودش نداشته باشه، هرگز آزادی پایدار به‌دست نخواهد آمد و امروز جای بسا خوشحالیه که در مقاومت عادلانه مردم ایران علیه رژیم ضدبشری خمینی این مسائل اساساً حل شده و به همین نسبت نیز این بار پیروزی مردم ما بر شاه و شیخ و استبداد و ارتجاع تضمین داره

 

مسعود رجوی ۲فروردین ۱۴۰۲

به پشتوانه‌ٔ قیمت بیکران در رود خروشان خون شهیدان از ۳۰خرداد ۱۳۶۰ تا امروز

در اثر استمرار قیامهای شورشگران و خلق قهرمان از ۱۳۹۶ و ۱۳۹۸ تا ۱۴۰۱

به شکرانهٔ نسل شورش و انقلاب و در پرتو مهر تابان مقاومت و آزادی ایران

به یقین می‌توان گفت برخلاف انقلاب مشروطه و انقلاب ضدسلطنتی این بار انقلاب ماندگار است و سرقت آن امکانپذیر نیست

لطفا به اشتراک بگذارید: