سلطان عزل ایران نامی آشنا دردنیای ادب و هنر حسین منزوی-نماوا
سلطان عزل ایران نامی آشنا در دنیای ادب و هنر حسین منزوی - نماوا -شماره چهار - ۱۸دی۹۹
سلطان غزل ایران نامی آشنا برای دوستداران دنیای ادب و هنر ،
حسین منزوی او در اول مهر ۱۳۲۵ در زنجان چشم به جهان گشود و در شانزدهم اردیبهشت سال ۱۳۸۳ چشم از جهان فروبست ،
نگاهی کوتاه به زندگی این شاعر و غزلسرای میهن انگیزاننده است ،
حسین منزوی سلطان غزل ایران نخستین دفتر شعرش را ،
بنام حنجره ی زخمی تقدل درسال ۱۳۵۰ منتشر کرد ،
این مجموعه برنده ی جایزه نخستین دوره شعر فروغ فرخزاد شد ،
پس از آن تا پایان دیکتاتوری سلطنتی اثری منتشر نکرد ،
سال ۱۳۵۸ کتابی بنام سفرخان دروصف قهرمانیهای سفرخان قدیمی ترین زندانی دوران شاه منتشر کرد.
او در مجموع ۱۷ اثر از خود به یادگار گذاشت ،
حسین منزوی روش ومنش زندگی را در شعری این گونه توصیف کرده است ،
عاشقی باش که گویندبه دریا زد و رفت
نه که گویند خسی بود که جوبارش برد ،
برادر کوچک حسین منزوی دردهه ۶۰ بدست جلادان خمینی تیرباران شد ،
اعدام برادر کوچکترش بنام حسن منزوی ،
که از هوادران سازمان مجاهدین خلق ایران بود ،
تاثیر بسیار زیادی بر سروده ها و زندگی او گذاشت ،
حسین برای برادر شهیدش شعرهای بسیاری سروده است ،
یکی از شعرهایی که حسین برای برادرش سروده اینگونه آغاز میشود ،
هنوز داغ توای لاله ی جوان تازه است
سه سال رفته و این زخم خون چکان تازه است ،
باپرکشیدن حسن پیوند این دو برادربسیارعمیق تر شد ،
زیرا هنگامی که وی و برادرش نوجوان بودند ،
مادر انها به نیت امام حسین برای هر دو پیراهنی سبز رنگ بافت ،
که از آنها حفاظت کند آنها هر دو این پیراهن را بیادگار نگهداشته اند ،
هنگامی که حسن منزوی تیرباران شد ،
همین پیراهن را به تن داشت ،
این پیراهن که بر آن ۴ سوراخ خونین گلوله نقش بسته بود ،
پس از اعدام برادر به خانواده حسین منزوی تحویل داده شد ،
حسین منزوی در شعری بنام حسن دوست به این پیراهن اشاره کرده و این چنین سروده است
ای غره بخون پیرهن سبز تن دوست
وی بیرق گلگون بر افراختن دوست
مطالب مرتبط
نانی که جان به لب آورده و هوا یا سمی که مردم را میکشد – مجله اجتماعی اقتصادی
بخشی از تألیفات شاعر و نویسنده مجاهد خلق حمید اسدیان