پیام مریم رجوی به‌مناسبت روز جهانی علیه اعدام: چرخه بی‌وقفه اعدام‌ها برای حفظ استبداد مذهبی


روز جهانی علیه اعدام روز ادای احترام به‌یک صد و بیست هزار مجاهد و مبارز،


از جمله سی هزار سربه‌دار قتل‌عام شده در سال ۶۷ است که توسط استبداد مذهبی به‌شهادت رسیده‌اند


و درعین حال روز بیزاری از رژیم پلید آخوندهاست که با اعدام‌های روزمره،


حاکمیت پوسیده خود را در برابر نارضایتی و اعتراض یک جامعه بی‌تاب و تشنه آزادی حفظ می‌کند.




چنان که عفو بین‌الملل گزارش کرده‌ است، در سال گذشته، بدون احتساب چین، ۵۵ درصد کل اعدام‌های جهان توسط آخوندهای حاکم بر ایران انجام شده است بنابراین،


روز جهانی علیه اعدام روزی است که بازهم جهان بشری به‌رژیم ولایت فقیه نه می‌گوید.


آنچه اعدام‌ها در ایران را با هر جای دیگری در جهان امروز متمایز می‌کند،‌ نه فقط کثرت، بلکه جنبه سیستماتیک آن است.


اعدام یک پایه بقای رژیم آخوندی است که تمامی جناح‌های رژیم در آن سهیم هستند. چرا که اعدام‌ها در ایران بنا به‌هر اتهامی که صورت می‌گیرد، نقطه عزیمت آخوندها از آن، در اساس حفظ یا تشدید اختناق و رعب عمومی است.


در حقیقت یک ماشین کشتار دولتی شب و روز در کار است و براساس دستور خامنه‌ای متناسب با اوضاع سیاسی داخلی و بین‌المللی تعداد حلق‌آویزها را کم یا زیاد می‌کند و از آن برای جبران شکست‌ها و ناتوانی‌های قدرت حاکم، یا مقابله با بالا گرفتن روحیه اعتراضی جامعه سود می‌برد.


به‌این دلیل چنان‌که مراجع بین‌المللی بارها تأیید کرده‌اند، بسیاری از این حلق‌آویزها اولاً، برای جرایمی صادر شده که یا مبهم است یا از منظر «معیارهای بین‌المللی» به‌عنوان «جرائم خیلی جدی» به شمار نمی‌رود.


ثانیاً، اعدام‌شدگان از حق خود برای یک محاکمه عادلانه و روند صحیح قانونی محروم‌اند. آن‌ها قبل از هر چیز قربانیان جنایت سازمان‌یافته‌یی هستند که ادامه آن، نیاز روزانه رژیم است.


و چنان که گزارشگر ملل متحد در مورد حقوق بشر ایران تصریح می‌کند:«بسیاری از افراد اعدام‌شده فقیرند و به گروه‌های به‌حاشیه‌رانده‌شده در جامعه ایران تعلق دارند....».


همان‌گونه که در جنگ ضدمیهنی با عراق،‌ خمینی جوانان و نوجوانان را به‌مثابه گوشت دم توپ و سربازان یک‌بار مصرف، قربانی می‌کرد،


حالا آخوندهای حاکم از یک‌طرف با تحمیل یک فقر دردناک به‌جامعه ایران، بسیاری را به‌ورطه انواع تباهی‌ها و آلودگی‌ها می‌کشانند از طرف دیگر، قربانیان همان جرم‌‌ها و آلودگی‌ها را طعمه چرخه بی‌وقفه حلق‌‌آویزها می‌کنند.


آن‌‌‌چنان‌که در منتهای قساوت حتی از اعدام بیماران روانی یا اعدام کسانی که در نوجوانی مرتکب جرم شده‌اند، دست برنمی‌دارند.


به‌علاوه صف بی‌انتهایی از زندانیان تیره‌بخت را که شمارشان به‌هزاران نفر سر می‌زند، در نوبت اعدام نگه‌داشته‌اند.


در حالی‌که آقازاده‌ها و نورچشمی‌های رژیم با ارتکاب جرایم بسیار بزرگ‌تر از جمله دست زدن به‌سرقت‌ها و اختلاس‌های نجومی از هرگونه مجازاتی معاف‌اند. مهم‌تر این‌که سر نخ بسیاری از جرایمی که بخاطر آن‌ها فقرا را اعدام می‌کنند مانند قاچاق مواد مخدر و یا دایر کردن مراکز فساد در دست پاسداران و آخوندهای حاکم است.


خوشبختانه اکنون مخالفت‌ها علیه این جنایت ضحاک‌وار در جامعه ایران رو به‌گسترش است و خانواده‌های زندانیان و اعدام‌شدگان بارها و بارها در برابر زندان‌ها و مراکز حکومتی به‌کشتار فرزندان یا خویشان خود اعتراض می‌کنند.


مقاومت ایران از لغو حکم اعدام در ایران، پس از سرنگونی رژیم آخوندی دفاع می‌کند و مجازات‌ ضدانسانی قصاص را که برضد روح عفو و رحمت آیین حنیف محمدی است، مردود می‌شناسد.


بار دیگر دولت‌های غرب را فرا می‌خوانیم که روابط تجاری و دیپلماتیک خود با رژیم ولایت فقیه را به‌توقف شکنجه و اعدام مشروط کنند.


از سازمان ملل متحد می‌خواهیم با تشکیل یک کمیسیون تحقیق درباره قتل‌عام سال ۶۷، راه حسابرسی از آمران و عاملان این کشتار را که هم‌اکنون نیز دست‌اندرکاران اعدام‌ها هستند، هموار سازد.


محاکمه آمران و عاملان قتل عام سال ۶۷ که امروز بیش از گذشته به یک خواسته عمومی در جامعه ایران تبدیل شده و جنبش دادخواهی، بخش ضروری تلاشها برای پایان‌دادن به موج اعدام‌ها در ایران است.


و هموطنان و به‌خصوص جوانان را فرا می‌خوانیم که در برابر سیاست اعدام و کشتار، به مقاومت برخیزند. کارزار نه به اعدام، بخشی از کارزار نه به رژیم ولایت فقیه و پرچم دادخواهی کاوه برای رهایی ایران ازچنگال ضحاک زمانه است.



لطفا به اشتراک بگذارید: