ترانه سرو دلیر
ببین که سرو دلیر شد – ۱۳شهریور۹۹
خواننده فرشاد
أَلَمْ تَرَ کَیْفَ ضَرَبَ اللّهُ مَثَلاً کَلمَهی طَیّبَهی کَشَجَرهی طَیّبَهی أَصْلُهَا ثَابتٌ وَفَرْعُهَا فی السَّمَاء ـ تُؤْتی أُکُلَهَا کُلَّ حینٍ بإذْن رَبّهَا وَیَضْربُ اللّهُ الأَمْثَالَ للنَّاس لَعَلَّهُمْ یَتَذَکَّرُونَ.
( سوره ابراهیم ۲۵ ــ ۲۴)
نخست
رویایی بود، نهان
در گل آتش یک سیگار؛
سیگار نیمکشیدهٔ یک زندانی
نخست تجرد یک دانه
در مشت بیم و امید
محصور ریشههای ستبر
ماند و جنگید
ساقه شد
با ترد سبز سهبرگ
نوشندهٔ جان آفتاب
ماند و جنگید
به دیگر سال
سنبلهای بر ساقه سرو نشست
با هفتاد درشتدانهٔ نوبر
...
وقتی بهار خیمه زد به سینه تشنهٔ دشت
هر دانه شد هفتاد، هر هفتاد، هفتصد، هر هفتصد،
هفتاد هزار هفتصد
اینک دریایی است، تکرار ترانه و میلاد
با رنگینکمانی از تداوم خورشید
نخست تجرد یک دانه بود
ناپایداری یک رؤیا در ظلمت.
آری حتی ضربه مهیب اول شهریور ۱۳۵۰ نیز نتوانست شجره طیبه مجاهدین این سرو را از پا بیندازد. چرا که ریشه این درخت در اعماق جامعه ایران کاشته و با خون و فدیه بنیانگذاران و اعضای مجاهدین آبیاری گشته بود. از آن پس نیز، بسیار ضربات و توطئههای شاه و شیخ، به یمن این ریشهداری و فدای بیکران مجاهدین، نتوانست این سازمان را از مسیر مبارزه برای رهایی مردم ایران، خارج کند. مجاهدین ماندند و هر روز بیشازپیش تنومند و استوار، بر مبارزه برای آزادی ایران پای فشردند.
سازمانی که شالوده آرمانی و سیاسی آن از دل تاریخ و فرهنگ ایران برخاسته و به همین دلیل، هم چون بذری اصیل و رویان، بر دل جامعه و نسلهای آینده نشسته و جنگلی سرسبز و انبوه از مجاهدین آزادیستان را در سراسر خاک پهناور ایران و در هر کجا که مجاهدین امکان ظهور و بروز یافتهاند، پدید آورده و شگفتی و شعف تاریخ معاصر را برانگیخت و به سازمان بزرگ مردمی در ایران تبدیل شد