۱۳خرداد سالمرگ دجال ضد بشر
۱۳خرداد سالمرگ دجال ضد بشر
۱۳خرداد سالمرگ دجال ضد بشر
سالمرگ خمینی
دجال ضد بشر
اینهایی که در کنار جمهوری اسلامی هستند و میخواهند به اسم جمهوری اسلامی، به اسم اسلام، به اسم خلق، به اسم ملت کار بکنند،
اینها را ببینید چه میکنند. ممکن است من هی بگویم «اسلام» و هی بگویم «فدایی اسلام» و «فدایی خلق» و هی بگویم
«مجاهد اسلام» و «مجاهد خلق»، این حرفها را بزنم، لکن وقتی به اعمال من شما ملاحظه کنید،
ببینید که از اول، من مخالفت کردهام. در هرجا تفنگ کشیدهام و مخالفت کردهام؛ هرجا بنا بود که یک اصلاحی بشود،
شما دیدید که من آمدم و مقابلش ایستادم و مشتم را گره کردم و تفنگم را هم کشیدم. میخواستند
که دانشگاههایی که در خدمت استعمار بود- و جزء مهمّات این مملکت است
که باید دانشگاهش اصلاح بشود- همچو که طرح اصلاح دانشگاه شد، سنگربندی شد
در دانشگاه که نگذارند این کار بشود. حالا هم باز پشت همان سنگرها، نه آنجا در دانشگاه، اما در خارج دنبال اینند که نگذارند
این اصلاح فرهنگی بشود؛انقلاب فرهنگی بشود.
۱۳خرداد سالمرگ دجال ضد بشر
هر روزی که بخواهد این نهضت یک قدم بردارد، مجلس شورا میخواهد مفتوح بشود،
میبینیم که یک بساطی در امجدیه پیش میآید؛ یک غائله درست میشود و
مع الاسف جوانهای ما مطلع نیستند که اینها چه دارند میکنند؛
این اشخاص چه دارند میکنند و بعضی از اشخاصی که با من هم مربوط هستند،
اینها هم ملتفت نیستند که مسائل عمقش چی هست. خیال میکنند که مسئله چماقدار است و
تظاهرکننده، مساله این است؟ نه، مساله این نیست. این یک ظاهری است برای آشوب درست کردن. مساله عمق دارد.
مساله امریکاست. مساله این است که باید امریکا بیاید اینجا و مقدّرات کشور ما را به دست بگیرد.
نه مساله، مساله این است که یکی میخواهد تظاهر کند، یکی میخواهد
ضد تظاهر. اینها مساله نیست، اینها غائله ایجاد کردن است برای اینکه نگذارند
این مملکت به حال خودش باشد و روی میزانی که دارد حرکت میکند، حرکت بکند.
همینها هستند که وقتی کشاورزها خرمنهایشان را جمع میکنند، آتش میزنند.
الآن هم بازدارند آتش میزنند و اگر محافظت نشود، محافظت صحیح نشود، همهاش را آتش میزنند.
توانستند که جوانهای پاک وصاف و صحیح ما را گول بزنند با تبلیغاتی که بلدند و
خوب هم بلدند. باید توجه داشته باشد این ملت که گول نخورد از اینهایی که برای اسلام دارند سینه میزنند.
ببینند اعمالشان چیست. ببینند اینهایی که میگویند «اسلام»، آیا در عمل هم این طوری هستند
یا یک سنگربندهایی هستند که با اسم «اسلام» میخواهند از بین ببرند اسلام را.
حکم قتل عام مجاهدینی که بر سر موضع مجاهدی خود پافشاری کرده و میکنند
دزد بزرگ قرن با استفاده از خلاء تاریخی رهبری
به قافلهی انقلاب زد
میگفت که پس از رسیدن به ایران میخواهد به طلبه خانه برگردد!
بمثابه بلایی عظیم و محنتی بیپایان بر سر مردم ایران فرود آمد
زد و بست و از هم درید و خورد و پایمال کرد
گرفت و کُشت و سوخت و ویران کرد
یقیناً خمینی بزرگترین بلیهی سیاسی و اجتماعی و مذهبی تاریخ ایران است
آزمایش "وجود" و "لا وجود" ایران و ایرانی است
مسعود رجوی-بهمن ۱۳۶۴
۱۳خرداد سالمرگ دجال ضد بشر
افسوس، صد افسوس که مسئلهی اساسی و محوری یعنی "مسئلهی رهبری" حل ناشده بود.
خودجوشی عظیم و بسیار ضروری مردمی، بخاطر کمبود سطح آگاهی تودهای ـ که خود معلول استبداد نیمقرنی پهلوی بود
ـ به سازمانیافتگی بالغ نگردیده بود. یک سازمان انقلابی و مردمی هم که بلحاظ تاریخی و
اجتماعی شانس پیشرفت و پیروزی در جامعهی ایران داشت ـ
یعنی سازمان مجاهدین خلق ایران ـ از این پیشتر بدست مشتی فرصتطلب چپنما به سود شاه و جانشین خلفش خمینی متلاشی شده و
هنوز بازسازی نشده بود. از اینرو مرزهای بین انقلاب و ضدانقلاب بهیچوجه روشن و تعمیق شده، نبود.
چون در عین اینکه عامهی مردم میدانستند چه چیز را نمیخواهند و چه کسی باید سرنگون گردد؛
اما همگان دقیقاً نمیدانستند که چه چیز را میخواهند و چه جانشینی با کدام ماهیت و خصوصیات بایستی بر سرکار بیاید.
چنین بود که پیر دزد بزرگ قرن ـ خمینی دجال ـ از راه رسید و با استفاده از خلاء تاریخی رهبری، به قافلهی انقلاب زد.
. خمینی در ترسیم و تعمیق مرزبندیهای انقلاب که همانا به افشاء خودش منجر میشد
هیچ سودی نداشت. نه شورای تصمیمگیری در کار بود و نه برنامهی مکتوبی ارائه میشد.
میگفت که پس از رسیدن به ایران میخواهد به طلبه خانه برگردد!
شگفتا که همانها که امروز در صحنهی سیاسی اینهمه به شورای ملی مقاومت و بالاخص به مجاهدین چنگ و دندان نشان میدهند
و لنگ و لگد میزنند، آنروز یا به دستبوسی خمینی بسنده کردند و یا هرگز یکصدم آنچه را که امروز علناً علیه ما میگویند و
میپراکنند دربارهی او بر زبان نمیآوردند. حال آنکه خمینی فرد بود و نه سازمان.
حال آنکه خمینی به هیچوجه سابقهی مبارزهی انقلابی و اصولی نداشت. حال آنکه خمینی نه طعم شکنجه و زندان چشیده بود و
نه نسلی که هزارهزار از برای آزادی دامن محبت به خون رنگین کنند، تربیت کرده بود.
حال آنکه خمینی برنامهی مکتوب و مدونی ارائه نمیکرد.حال آنکه خمینی شورایی
همچون شورای ملی مقاومت با اعضاء و ترتیب رأیگیری مشخص پی نیفکنده بود.
حال آنکه خمینی بهنگام مخالفت با حاکمیت شاه هیچگاه فداکردن تا حد مبارزه و قیام مسلحانه را
که به تعمیق مرزبندیهای جنبش و ضدجنبش منجر میشود، روا نشمرده بود و
مخالفتش با شاه از موضع قرون وسطایی و مادون سرمایهداری صورت میگرفت.
دزد بزرگ قرن پس از آنهمه نفاق و دروغ و ریا در پاریس،
۱۳خرداد سالمرگ دجال ضد بشر
درحالیکه خودش میگفت که در بازگشت به کشور
(آنهم پس از ۱۵ سال دوری و در عین برخورداری از منتهای احساسات و عواطف زلال مردمی) "هیچ" احساسی ندارد؛
بمثابه بلایی عظیم و محنتی بیپایان بر سر مردم ایران فرود آمد. در یک کلام: زد و بست و از هم درید و خورد و پایمال کرد.
گرفت و کُشت و سوخت و ویران کرد. راستی که عقرب و افعی و کفتار هزار بار بر این هیولای آدمخوار شرف دارند.
حقیقت این است که خمینی فقط خمینی است.
یقیناً خمینی بزرگترین بلیهی سیاسی و اجتماعی و مذهبی تاریخِ ایران است.
آزمایش "وجود" و "لا وجود" ایران و ایرانی است.
مطالب مرتبط
۱۳خرداد سالمرگ دجال ضد بشر
خمینی ضدبشر، مُرد