جنبش دادخواهی قتلعام سال ۶۷ قسمت پنجم
جنبش دادخواهی قتلعام سال ۶۷
[caption id="attachment_25879" align="alignleft" width="356"] فعالیت اشرف نشانها[/caption]
سلام و درود به همه شما هموطنان عزیز و اشرف نشانهای سراسر جهان. شما یاران سختکوش مقاومت که برای پیشروی جنبش دادخواهی سر از پا نمی شناسید و همیشه و همه جا برای انعکاس صدای در گلو مانده 30هزار گل سرخ آماده اید.
همانطور که حتما در جریان هستید، ابعاد بین المللی جنبش دادخواهی روز به روز در حال گسترشه و هموطنانمون در کشورهای مختلف دنیا با برگزاری آکسیونهای پرشور و تجمعات خودشون، این صدا رو به گوش همه میرسونن. در شروع برنامه امروز نگاهی داریم به گوشه ای از همین آکسیونها.
مصاحبه با فرزین هاشمی در مورد جنبش دادخواهی
یکی از سؤالاتی که از روز اول اعلام جنبش دادخواهی مطرح بود، چگونگی تحقق اهداف این جنبش بود. براستی چگونه میتوان آمران و عاملان قتلعام 67 رو در مقابل عدالت قرار داد. آیا این مسأله امکانپذیره؟! در گفتگو با آقای فرزین هاشمی از اعضای کمیسیون خارجه شورای ملی مقاومت به همین موضوع خواهیم پرداخت.
سؤال: آقای هاشمی گفته میشود که جنبش دادخواهی بخشی از جنبش آزادی مردم ایران برای سرنگونی تمامیت رژیم ولایت فقیه است. چطور جنبش دادخواهی بخشی از کارزار برای سرنگونی رژیم آخوندی خواهد بود؟
[caption id="attachment_25878" align="alignleft" width="356"] مصاحبه با فرزین هاشمی [/caption]
فرزین هاشمی: من فکر میکنم یک نگاهی به وقایع یک سال گذشته به مقدار زیادی پاسخ این سؤال شما را میدهد. یعنی ببینیم واقعاً چه اتفاقی افتاد از یک سال پیش که رئیسجمهور برگزیده مقاومت فراخوان دادند به دادخواهی برای قتلعام شدگان سال ۶۷ و بعد متعاقب آن نواری بود که از آقای منتظری افشا شد هر چند که محتویات آن شاید امر پوشیده و پنهانی نبود. قبلاً هم خیلی از این مسائل افشا شده بود ولی به هر حال نفس افشا اون نوار که مستقیماً با کسانی صحبت میکرد خودشان اذعان داشتند به این جنایت به هر حال این موضوع را بهطور گستردهتری در سطح جامعه ایران مطرح کرد.
اون واقعیتی که در این یک ساله به اثبات رسید این است که قتلعام سال ۶۷ بخشی از وجدان تاریخی ملت ایران است. یعنی آن نقطهای است که نشان میدهد نبرد اصلی، دعوای اصلی در جامعه ایران بین باندهای مختلف رژیم نیست بلکه تضاد اصلی بین مردم ایران از یکطرف، مردم و مقاومت ایران، و از طرف دیگر رژیم آخوندی در تمامیت آن با همه باندها و جناحهایش است. به همین دلیل هم شما تاثیرات جنبش دادخواهی در یک سال گذشته را میبینید. اگر دقت کنید چی شده که سران رژیم از بالا تا پایین مجبور شدند که بیایند و دفاع کنند اذعان بکنند به آن چه که ۲۸سال ۲۹سال قبل مرتکب شده بودند.
همه تلاششان چه بود؟ که بگویند که چنین اتفاقی نیفتاده. مسکوت بگذارند. یک سیاست رسمی بود. بهاصطلاح خودشان مرز سرخی بود که کسی جرأت نداشت به آن نزدیک بشود. ولی شما ببینید که در نتیجه جنبش دادخواهی از آنجا که این موضوع قتلعام یک مسالهای است که در بطن جامعه ایران همانطوری که اشاره کردم بخشی از وجدان تاریخی ملت ایران است این ظرفیت و این پتانسیل را دارد که بعد از۲۹ سال الآن تبدیل شده به یک نقطه کانونی مطالبات مردم ایران از رژیم آخوندی. یعنی اولین خواسته مردم ایران این هست که چه کسانی مسئول قتلعام بودند. به کدامین گناه ۳۰۰۰۰ نفر در عرض چند ماه به جوخه اعدام سپرده شدند؟ یعنی موضوع الآن آمده روی اون اصلیترین خواسته مردم ایران یعنی آزادی. یعنی ایستادن در مقابل اعدام و شکنجه این رژیم و طی یک سال گذشته هم دیدیم که رادیو و تلویزیون رژیم رسانههای حکومتی برخلاف سیاست ۲۹ سال گذشته خودشان رسماً فتوای خمینی را که تا امروز منتشر نمیکردند منتشر میکنند.
در جریان نمایش انتخاباتی خیمه شب بازی انتخاباتی رژیم ما مشاهده کردیم که جنبش دادخواهی خامنهای را مجبور کرد که از مهندسی انتخابات برای آوردن کاندید مورد نظر یعنی آخوند ابراهیم رئیسی عقبنشینی کند. چطور تضادها را به درون رژیم ریخت که علی رقم مرز سرخی که خامنهای مشخص کرده بود و اگر خاطرتان باشد در مناظرهها هم همه کاندیداهای تأیید شده رژیم تلاش میکردند به آن پایبند باشند ولی بهدلیل فشاری که از پایین از جامعه وجود داشت بالاخره مجبور کرد روحانی بیاید بگوید طی ۳۸ سال گذشته این رژیم جز اعدام و زندان کاری نکرده خوب اینها از نتایج جنبش دادخواهی بود که بهطور واقعی یک گام استراتژیک در راستای سرنگونی تمامیت رژیم است.
در این مورد واقعاً می شود ساعتها صحبت کرد. اشاره کرد به فاکتها و نمونههای مختلف که خوب شاید خارج از حوصله این بحث و گفتگو ما باشد. ولی من اگر بخواهم در یک جمله خلاصه کنم جنبش دادخواهی از آنجاکه موضوع تضاد اصلی جامعه ایران یعنی خواسته مردم ایران برای سرنگونی رژیم را برجسته میکند قدمی است در راه یا در مسیر سرنگونی رژیم و به همین دلیل هم است که در واقع میبینیم تمامیت رژیم را طی یک سال گذشته به لرزه انداخته است.
سؤال: یکی از اهداف جنبش دادخواهی که اعلام هم میشه خوراندن زهر حقوق بشر به رژیم ولایت فقیه است. زهر حقوق بشر چه تأثیر و عملکرد مشخصی روی این رژیم خواهد داشت؟
فرزین هاشمی: خوب ببیند این رژیمی است که اصلیترین پایه و مبنای بقایش سرکوب است. اعدام، شکنجه و کشتار است. نقض حقوقبشر در همه زمینهها. رژیم حتی سادهترین مسائل خصوصی افراد را نمیتواند تأمل بکند. شما نگاه کنید به ارگانهای مختلف تفتیش و سرکوب که تو جامعه به راه انداخته است. چرا این کارها را میکند؟ مگر سران این رژیم نمیدانند چنین کارهای دافعهی بیشتری در جامعه ایجاد میکند؟ مگر نمیدانند باعث محکومیتهای بینالمللی آنها میشود؟ ولی واقعیت چیست؟ واقعیت خیلی ساده است. این رژیم بدون سرکوب بدون اعدام نمی توانند به سلطه خودش ادامه بدهد. آن هم نه اعدام مثل سایر دیکتاتورها، بلکه اعدام خیابانی! یعنی حتماً باید در ملأ عام اعدام بکند. حتماً باید در ملأ عام شلاق بزند تا بتواند با ایجاد یک جو رعب و وحشت بقاء خودش را بهاصطلاح خودش تضمین کند.
شما میدانید مقاومت ایران از روز اول موضع خیلی روشنی داشت که این رژیم مبتنی بر دو پایه است. یعنی بقاء این رژیم روی دو پایه سرکوب داخلی و صدور تروریسم (صدور بحران آن چیزی که امروز با دخالتش در کشورهای دیگر میبینید) بنا شده است. حالا شما تصور بکنید که پایه اصلی که سرکوب است رژیم مجبور بشود زهر حقوقبشر را بخورد معنی زهر خوردن یعنی چی؟ یعنی از اعدام کوتاه بیاید و یا حتی تعدیل بکند. شما نگاه کنید چرا در جامعه ایران الان مسأله اعدام یعنی لغو اعدام به یک خواسته تبدیل شده است؟ آنقدر فشار زیاد است که حتی در درون رژیم کسانی که همه افتخارشان سالها این بود که میزنیم و میکشیم و... میخواستند حتی مسائل اجتماعی همه مسائل را با اعدام بیشتر حل بکنند مجبور میشوند امروز بیایند در بهاصطلاح مجلسه شون صحبت از کاهش اعدام در مورد قاچاقچیها بکنند.
فارغ از اینکه اصلاً این کار را عملی بکنند یا نه و یا اصلاً چنین پتانسیلی داشته باشند یا نه نداشته باشند نفس این که چنین مسائلی وارد صحبتهای سران رژیم شده؛ این نشان میدهد که این مسأله چقدر جدی است. حالا اگر رژیم بخواهد یک قدم عقبنشینی کند و واقعاً من تأکید میکنم یک قدم ببیند چه پیامدهایی خواهد داشت. الان زمان با دوران شاه خیلی متفاوت است ولی به هر حال مقایسه با آن زمان سالهای آخر شاه به ما یک شناخت بهتری میدهداز معنی و مفهوم زهر حقوقبشر. طی سالهای ۵۵ -۵۶ رژیم شاه به نظر میرسید که یک رژیم بسیار با ثباتی است. شاید بهخاطر بیاورند خیلی از هموطنانمون کسانی که به هر حال مال اون نسل هستند وقتی که رئیسجمهور آمریکا کارتر به ایران آمد ایران تحت حکمیت شاه را بهعنوان جزیره ثبات نام برد چون همه چیز به نظر میرسید که خیلی مستحکم است.
خودش را شاه ابرقدرت منطقه میدانست. اما بهدلیل سیاستی که آن موقع تحمیل شد به شاه؛ تغییر سیاستی بود که در آمریکا صورت گرفته بود و سیاست حقوقبشر کارتر در آن زمان، به مجردی که شکنجه در زندانها متوقف شد و یا کاهش پیدا کرد به مجردی که اعدام سیاسی رو شاه مجبور شد قطع بکند ما دیدیم سریع چطور اون جامعهای که تصور میشد کاملاً تحت کنترل ساواک رژیم شاه است در عرض یک سال تبدیل به یک جامعه بسیار ملتهب و شرایط انقلابی و نهایتاً هم به سرنگونی شاه منجر شد. البته سالها قبل خامنهای و رفسنجانی گفته بودند که ما تجربه شاه را داریم و اجازه نمیدهیم که همان اتفاقی که برای شاه رخ داد برای ما رخ بدهد. یعنی اینکه ما هیچ وقت زهر حقوقبشر را نمیخوریم.
ولی واقعیت چیست تا آنجا که به خامنهای بر میگردد البته اون هیچ وقت نمیخواهد و توان آن را ندارد که بخواهد از مسأله سرکوب عقبنشینی بکند. ولی در یک مقایسه در زمینه اتمی هم رژیم نمیخواست عقبنشینی بکند در زمینه اتمی هم اگر خاطرتان باشد پشت هم هر روز خامنهای یکسری مرز سرخ اعلام میکرد و میگفت این مرز سرخ ماست عقبنشینی نمیکنیم. با وجود همه امتیازاتی که ۱+۵ و مشخصاً دولت وقت آمریکا به رژیم داد با وجود همه مماشاتها ولی بالاخره رژیم مجبور شد قدمهایی عقب بنشیند. در زمینه حقوقبشر هم البته رژیم نمیخواهد ولی دیگه این نتیجه کار خود ما است. فعالیتهایی که در داخل ایران میشود. فضایی که در جامعه ایران وجود دارد و برای رژیم آخوندی خوردن زهر حقوقبشر هزار بار بیش از مسأله اتمی زیان بار است. چون به واقع اگر مقوله اتمی یک اهرمی بود که رژیم به وسیله آن میخواهد تعادل منطقهیی خودش را حفظ بکند. بود و نبود رژیم به سرکوب و اعدام بستگی دارد. بنا براین خوردن زهر حقوقبشر مجبور کردن رژیم به عقبنشینی از این موضع یا از این سیاست تردید نکنید که نقطه پایان رژیم خواهد بود.
س) همانطور که خودتان هم اشاره کردید رژیم آخوندی تجربه شاه و سرنگونی او رو داره و خوراندن زهر حقوق بشر به این رژیم یک چشمانداز دور به نظر میرسه. خامنهای هم هرگز به کاری که طلسم اختناق رو از بین ببره تن نخواهد داد. خوب این سؤال پیش میآید که این امر چطور محقق خواهد شد؟
فرزین هاشمی: خوب من همین الان هم اشاره کردم تا آنجایی که به خامنهای و تمامیت این رژیم برمیگردد فرق هم نمیکند روحانی، خامنهای، کل این نظام، کل این رژیم، اونها به هیچوجه نمیخواهند عقبنشینی بکنند نمیخواهند دست از اعدام و شکنجه بر دارند چون بقایشان به اون بستگی دارد ولی واقعیت چیست؟ همه چیز دست اونها نیست.
خامنهای میخواست در جریان همین خیمه شب بازی انتخابات، رئیسی قاتل ۶۷ را رئیسجمهور نظامش بکند ولی نتوانست. چرا نتوانست؟ چون مردم ایران، مقاومت ایران، با همین جنبش داد خواهی توانست چنان فضایی ایجاد بکند که خامنهای از ترس اینکه ادامه جنگ و دعوای درونی رژیم بر سر نمایش انتخاباتی منجر به قیام عمومی بشود مجبور به عقبنشینی شد.
در مثال اتمی هم اشاره کردم خامنهای که نمیخواست عقبنشینی بکند. اما مجبور شد عقبنشینی بکند. الان هم بر سر حقوقبشر، نباید مقوله را فقط بهطور مجرد نگاه بکنیم و باید تمامیت وضعیت و بحرانهایی که رژیم با آن مواجه است را در نظر بگیریم. رژیم بیش از هر زمانی در گذشته با بحران مواجه است. بحرانهایی که حیات تمامیت رژیم را به زیر سؤال میبرد. البته رژیم با دود و دم تلاش میکند خودش را خیلی مستحکم نشان بده.د من اشاره کردم در زمان شاه هم به واقع سال ۵۶ اگر از کسی شما سؤال میکردید که یک سال دیگه یا یک سال و نیم دیگه رژیم شاه سرنگون میشود؛ فکر نمیکنم حتی یک درصد کسی با قاطعیت میتوانست به شما بگوید که رژیم شاه سرنگون خواهد شد.
الان هم رژیم بسیار بسیار ضعیفتر از آن چیزی است که تظاهر میکند. در منطقه شما میدانید با بحرانهای جدی مواجه است. یک زمانی بود که کشورهای منطقه در تعادلقوایی که وجود داشت از مقابله مستقیم با رژیم اجتناب میکردند. ولی الان شما اگر نگاه کنید این رژیم است که التماس میکند برای اینکه بتواند رابطهاش را از جمله با عربستان بهتر بکند. شما اگر نگاه بکنید مثلاً به مسأله برجام در واقع الان رژیم است که دارد التماس میکند که حتی همان میزان که عقبنشینی کرده در همان حد حفظ بشود. خوب اینها همه بیان وجوه مختلف وضعیت بحرانی رژیم است.
بهلحاظ داخلی هم که صحبت کردیم از آن چیزی که بر اثر جنبش دادخواهی به دست آمده است. بحرانهای رژیم در زمینه اقتصادی هم نگاه بکنید. هر روز مسأله یک چیزی. یک روز مسأله مال باختگان یک روز مسائل دیگه که در جامعه است. خوب در مقابل مجموعهاین فشارها رژیم نتوانست به حداقلهای نیازهای مردم پاسخ بدهد. برجام ایجاد شد پول هنگفتی نصیب رژیم شد. ولی در وضعیت اقتصادی مردم هیچ تغییری حاصل نشد. چرا که رژیم مجبور است اون پول را صرف جنگافروزی و جنگطلبیاش در سوری بکند.
ولی در سوریه هم اگر شما به گزارشات درونی که ما از داخل رژیم داریم دقت بکنید یا در جریانش باشید متوجه میشوید که رژیم اذعان میکند که علیرغم اینکه پیشرویهایی روی زمین بوده؛ ولی بهلحاظ سیاسی بازی را باخته. الان رژیم نیست که در سوریه و منطقه حرف اصلی را میزند. خوب مجموعهاین فشارها و بحرانهایی که رژیم با آن مواجه است میتواند رژیم را مجبور بکند در مقاطعی عقبنشینی بکند نه بر اساس یک انتخاب داوطلبانه بلکه بهدلیل فشارها و اقداماتی که توسط خود ما توسط مردم ایران و مقاومت صورت میگیرد.
فعالیتهای یکانهای ارتش آزادی در داخل شهرهای ایران
جنبش دادخواهی، یک کارزار بزرگ و هدفمنده که تک تک ما میتونیم و باید در اون نقش داشته باشیم. چه هموطنانی که در خارج از کشور هستن و چه اشرف نشانهای داخل کشور که با ارسال عکس، فیلم یا اطلاعات جدید از شهدای قتل عام راه دادخواهی رو باز می کنن وبا فعالیتهای تبلیغی خودشون این صدا رو هرچه بیشتر بازتاب میدن. باز هم به شهرهای میهن میریم و با گزارشی از فعالیتهای یکانهای ارتش آزادی همراه میشیم.
[caption id="attachment_25966" align="alignleft" width="356"] فعالیتهای یکانهای ارتش آزادی[/caption]
چطور میشود قتل عام 67 رو توصیف کرد؟
چطور میشود قتل عام 67 رو توصیف کرد؟ چطور میشود تک تک نقشهای این تابلوی باشکوه رو انعکاس داد؟ چطور میشه تک تک نامهای اون سی هزار گل سرخ رو بر زبان آورد؟ واقعیت اینه که هنوز که هنوزه و با وجود گذشت 29 سال از اون واقعه، بسیاری از این شهدا بی نام و نشان هستن و اطلاعی از اونها در دسترس نیست. ظرف یک سال گذشته با همت هموطنانمون نام 5 هزار شهید دیگه به این لیست اضافه شد که خانم مریم رجوی در مراسم سالگرد قتل عام، از این کتاب رونمایی کردن. این همون رسالت بزرگیه که روی دوش همه ماست و باید از هر طریقی که میتوانیم در تکمیل این لیست بکوشیم. ضمن سپاس از همه هموطنانی که در این کارزار شرکت دارن باز هم از شما میخوایم که با ارسال اسامی، عکسها و یادگارهای شهدا، اسناد مربوط به جنبش دادخواهی رو هرچه کاملتر کنید.
یاد و خاطره مجاهد شهید حسن فارسی یکی از قهرمانان قتل عام 67
آن فروریخته گلهای پریشان در باد/ کز می جام شهادت همه مدهوشانند/ نامشان زمزمه نیمه شب مستان
[caption id="attachment_25992" align="alignleft" width="356"] خواهر مجاهد مریم فارسی ومجاهد شهید حسن فارسی [/caption]
باد/ تا نگویند که از یاد فراموشانند. بله! یاد و نام همه شهدای سرفراز قتل عام 67 زنده و جاویده و حماسه های اونها سینه به سینه و زبان به زنان نقل میشه. در این قسمت از برنامه پای صحبتهای خواهر مجاهد مریم فارسیمی شینیم تا همراه با ایشون یاد و خاطره برادرش، مجاهد شهید حسن فارسی یکی از قهرمانان قتل عام 67 رو گرامی بداریم.
به یاد سی هزار گل سرخ قتلعام سال ۶۷
دیروز دور گلهای مریم را
حصار کشیدند
و خون آنها را ریختند.
[caption id="attachment_25997" align="alignleft" width="356"] گلهای مریم [/caption]
امروز،
با دستپاچگی،
با دروغهایی به رنگ سیاهی زمستان
می خواهند خون مریمها را که تا ابدیت در تاریخ میچکد پاک کنند...
آی مریم های زخمی،
سر بلند کنید و دوباره شکوفا شوید.
نگذارید عطر خون گلهای پر پر شده را از ما بگیرند... !
شعری که براتون خوندم توسط دوستی با نام زمرد صدیقی شریف از تهران برای ما ارسال شده و زمرد اون رو تقدیم کرده به 30 هزار گل سرخ.