سند ۲۰۳۰ یونسکو و ابطال آن با امضا روحانی
در نتیجة لشکر کشی گستردهیی که خامنهای سر امضای سند ۲۰۳۰یونسکو علیه روحانی و دولتش ترتیب داد، از قوة قضاییهش تا امام جمعهها در سراسر کشور، تا اعضای مجلس ارتجاع و غیره... بالاخره شورای عالی موسوم به انقلاب فرهنگی رژیم امضای این سند را باطل اعلام کرد و تصریح کرد این سند اجرا نخواهد شد. این تصمیم به اتفاق آرای اعضای این شورا که رئیس آن روحانی است گرفته شد. به این ترتیب روحانی با امضا پای ابطال این سند در واقع اولین شکست سنگین خود بعد از بهاصطلاح پیروزیش در نمایش انتخابات را متحمل شد تا یک بار دیگر معلوم شود که در دیکتاتوری قرون وسطایی ولایت فقیه، حرفها و نمایشهایی مثل انتخابات تا چه میزان پوشالی و مسخره است و همه چیز وابسته به رأی و تصمیم خلیفة ارتجاع است. رئیس جمهور در این نظام همچنان که قبلاُ آخوند محمد خاتمی گفته بود جز یک تدارکاتچی ولی فقیه چیز دیگری نیست.
اما در مورد سند ۲۰۳۰ یونسکو که در واقع یک طرح پیشنهادی برای توسعه و پیشرفت آموزشی و پرورشی است، همهٔ هیاهویی که خامنهای و دار و دستهش راه انداختند، تبلیغات دجالگرانه و بهانه بود. در گام اول برای این که روحانی را در رقابت انتخاباتی عقب بزنند و بعد که چنین هدفی میسر نشد و روحانی از صندوق در اومد، این هیاهو برای این که باصطلاح پیروزی روحانی را جبران کنند، سندی را که ۸، ۹ماه پیش خامنهای از آن مطلع بوده و امضای آن مثل امضای بیانیه حقوق بشر، صرفا صوری است و ضمانت اجرایی ندارد، علیه روحانی علم کردند تا باصطلاح گربه را دم حجله بکشند.
نکتهٔ دیگری که در این قضیه یک بار دیگر به اثبات رسید، زبونی و بیجربزگی روحانی بود که بعد از آن همه ژستهای اولیه که من از هر چیز بگذرم و کوتاه بیایم، از این یکی دیگرکوتاه نخواهم آمد، اما در عمل ناچار شد قدم به قدم عقب نشینی کند و دست آخر هم با یک غلط کردم گویی غرا، پای ابطال امضای خودهم بیاید. به این ترتیب معلوم میشود ارزیابی مجاهدین و مقاومت ایران در مورد تحریم انتخابات با شعار نه جلاد نه شیاد و این که فرق کیفی بین این دو محصول ارتجاع پلید خمینی نیست، تا کجا واقعی و درست بوده است؟!
اما در مورد سند ۲۰۳۰ یونسکو که در واقع یک طرح پیشنهادی برای توسعه و پیشرفت آموزشی و پرورشی است، همهٔ هیاهویی که خامنهای و دار و دستهش راه انداختند، تبلیغات دجالگرانه و بهانه بود. در گام اول برای این که روحانی را در رقابت انتخاباتی عقب بزنند و بعد که چنین هدفی میسر نشد و روحانی از صندوق در اومد، این هیاهو برای این که باصطلاح پیروزی روحانی را جبران کنند، سندی را که ۸، ۹ماه پیش خامنهای از آن مطلع بوده و امضای آن مثل امضای بیانیه حقوق بشر، صرفا صوری است و ضمانت اجرایی ندارد، علیه روحانی علم کردند تا باصطلاح گربه را دم حجله بکشند.
نکتهٔ دیگری که در این قضیه یک بار دیگر به اثبات رسید، زبونی و بیجربزگی روحانی بود که بعد از آن همه ژستهای اولیه که من از هر چیز بگذرم و کوتاه بیایم، از این یکی دیگرکوتاه نخواهم آمد، اما در عمل ناچار شد قدم به قدم عقب نشینی کند و دست آخر هم با یک غلط کردم گویی غرا، پای ابطال امضای خودهم بیاید. به این ترتیب معلوم میشود ارزیابی مجاهدین و مقاومت ایران در مورد تحریم انتخابات با شعار نه جلاد نه شیاد و این که فرق کیفی بین این دو محصول ارتجاع پلید خمینی نیست، تا کجا واقعی و درست بوده است؟!