شروع محاکمه حمید نوری از دژخیمان قتلعام۶۷ در زندان گوهردشت در استکهلم پایتخت سوئد ـ قسمت اول تا سوم
شروع محاکمه حمید نوری از دژخیمان قتلعام۶۷ در زندان گوهردشت در استکهلم پایتخت سوئد ـ قسمت اول ـ ۱۹مرداد ۱۴۰۰
محاکمه حمید نوری از دژخیمان در زندان گوهردشت، ساعت ۹ و نیم صبح سهشنبه ۱۹مرداد ۱۴۰۰ در استکهلم پایتخت سوئد آغاز شد و با بیش از دو ساعت تنفس در اثنای دادگاه تا ساعت ۴ بعدازظهر ادامه داشت.
همزمان با برگزاری این محاکمه هواداران مجاهدین در برابر دادگاه حضور پیدا کردند.
هواداران مجاهدین و بستگان شهیدان سربهدار و بسیاری دیگر از هموطنانمان قصد گردهمایی بزرگی را داشتند. اما دادگاه و پلیس بهخاطر محدودیت مکانی حداکثر به ۵۰نفر از هواداران و بستگان مجاهدین اجازه تجمع در کنار دادگاه دادند. با اینحال در اثر ازدحام هواداران جمعیت به حدود ۵۰۰نفر رسید.
همزمان گروه دیگری از هموطنان و خانوادهها و بستگان جانباختگان سایر گروهها به دعوت ایران تریبونال در مقابل دادگاه حضور پیدا کردند.
در جمع هواداران مجاهدین شاکیان و شاهدان جنایت نیز حضور یافتند.
دادگاه ساعت ۹ و نیم صبح با حضور ۶ قاضی و هیأت دادستانها و ۴ وکیل مدافع شاکیان تشکیل شد. دژخیم حمید نوری را در حالیکه دست بند و پابند داشت به دادگاه آوردند و در کنار وکلایش نشاندند
در قسمت اول دادستان کلیات کیفرخواست را قرائت کرد و با اشاره به فتوای جنایتکارانه خمینی برای قتلعام مجاهدین گفت بر اساس این فتوا هزاران زندانی سیاسی اعدام شدند.
دادستان گفت درگیری بین مجاهدین و رژیم را چه جزیی از یک درگیری بینالمللی در زمان جنگ بدانیم و چه یک درگیری داخلی، قتلعام و آنچه بر سر زندانیان آمده است، نقض وخیم و آشکار کنوانسیون چهارم ژنو و جنایت جنگی محسوب میشود که حمید نوری ملقب به عباسی یکی از عوامل اجرایی آن در پی فتوای خمینی بوده است.
وکیل کنت لوییس یکی از وکلای شاکیان مجاهدین در جلسه دادگاه خاطرنشان کرد طبق اسنادی که به دادگاه ارائه کرده است، از جمله نظریه حقوقی مبسوط پروفسور اریک داوید، درگیری بین مجاهدین و رژیم ایران هر چند یک درگیری بینالمللی نبوده اما اعدام و قتلعام نقض آشکار کنوانسیون چهارم ژنو و جنایت جنگی است.
از سوی دیگر وکیل دژخیم نوری بدون هر گونه شرم و حیا تمامی اتهامات دژخیم را رد و انکار کرد و اعلام نمود که اصلاً حمید نوری در گوهردشت نبوده است!
متعاقباً دادستان به قرائت مشروح کیفرخواست پرداخت. وی ابتدا به تاریخچه ایران از جنبش مشروطه به این سو شروع کرد و از جمله گفت: انقلاب مشروطه ایران در سال۱۹۰۶ استبداد سلطنتی را با یک نظام مشروطه جایگزین کرد. وی سپس به برکناری رضا شاه و تحولات جنبش ملی شدن نفت ایران و و نخست وزیری مصدق و کودتای ارتجاعی- استعماری۲۸مرداد علیه دکتر مصدق و در ادامه آن به انقلاب ضد سلطنتی و فرار شاه از ایران پرداخت.
دادستان در ادامه اقدامات سرکوبگرانه رژیم آخوندی بهخصوص علیه سازمان مجاهدین را تشریح کرد و از جمله گفت رهبر مجاهدین مسعود رجوی به قانون اساسی رژیم رأی نداد. سایر گروههای اپوزیسیون از مسعود رجوی حمایت میکردند و رژیم میترسید که او در انتخابات حمایت زیادی کسب کند لذا مانع شرکت او در انتخابات شد. خمینی متعاقباً مجاهدین را تحت شدیدترین حملات قرار داد و گفت این سازمان بزرگترین دشمن رژیم است.
دادستان همچنین به تظاهرات ۳۰خرداد ۱۳۶۰ در تهران پرداخت و گفت: نیم میلیون نفر در تظاهرات شرکت کردند. رژیم شمار زیادی از تظاهر کنندگان را در خیابانها کشت و خیلیها را دستگیر و اعدام کرد. رژیم سپس اعدامهای گسترده را شروع کرد و هزاران نفر دستگیر و به زندانهای طویلالمدت محکوم شدند. بسیاری از آنها فقط در تظاهرات شرکت کرده بودند یا برای خانوادههای زندانیان سیاسی پول جمع کرده بودند. بسیاری از کسانی که دستگیر و زندانی شده بودند در این دادگاه شهادت خواهند داد.
دادستان افزود حزب توده با مجاهدین و بنی صدر مخالف بود. با این امید که سهمی از قدرت را داشته باشند. ولی در ۱۹۸۳ رهبران این حزب هم دستگیر و حزب ممنوعه شد و برخی از آنها توبه کردند.
وقتی خمینی قدرت را در ایران دست گرفت، سپاه پاسداران را ایجاد کرد که وظیفه آن حراست از رژیم در مقابله با گروههای مخالف، امنیت و سرکوب داخلی و عملیات در خارج از کشور بود. سازمانهای دیگری هم زیر دست سپاه کار میکنند مثل بسیج که مخالفان را سرکوب کنند. اینها میخواهند مردم را موافق رژیم تربیت کنند. آنها در هر محله برای کنترل جامعه حضور دارند. این کمیتهها تشویق به لو دادن مخالفان میکردند.
دادستان سپس به تشریح سیستم قضاییه رژیم و احکام ضدانسانی این دستگاه پرداخت.
همزمان با تجمع هواداران مجاهدین و بستگان مجاهدان سربهدار، شاهدان و شاکیان هم، در نزدیکی و در جنب دادگاه حضور پیدا کردند.
در تجمع هواداران و بستگان مجاهدان سربدار شماری از شرکتکنندگان سخنرانیهایی ایراد کردند.
شماری از شاکیان مشاهدات خود را در مورد قتلعام۶۷ و کشتار مجاهدین در زندانهای مختلف و نقش دژخیم نوری در زندان گوهردشت بیان کردند.
رضا شمیرانی-زندانی سیاسی در زندانهای رژیم بهمدت ۱۰سال-از شاکیان پرونده
من رضا شمیرانی هستم به مدت ۱۰سال زندانی بودم و شاهد قتلعام در زندان اوین میباشم
ویکی از شاهدان شرکتکننده در این دادگاه، من یکی از هواداران سازمان پرافتخار مجاهدین خلق ایران هستم و در این رابطه کتابی نوشتهام که جنایات رژیم را در سال۱۳۶۷ در رابطه با کشتار مجاهدین آشکار میکند در اینجا میخواهم توجه شما را به فتوای ننگین خمینی برای قتلعام زندانیان سیاسی و تشکیل کمیتههای مرگ در سراسر کشور را جلب کنم که طی چند ماه ۳۰ هزارزندانی سیاسی که بیش از ۹۰درصد آن را هواداران سازمان مجاهدین خلق بودند و به جوخههای مرگ سپردند خمینی در فتوای خود تصریح کرده بود که کسانی که در زندانهای سراسر کشور بر مواضع نفاق خود پافشاری کرده و میکنند محارب و محکوم به اعدام میباشند. خمینی هیچ شبههای نگذاشت که موضوع قتلعام ۱۳۶۷ موضوعی مجاهدین خلقی است که بر مواضع خود برای آزادی ایران استوار بودند
نصرالله مرندی- زندانی سیاسی در زندانهای رژیم بهمدت ۱۰سال-از شاکیان پرونده
نصرالله مرندی: من نصراله مرندی به مدت ده سال از سالهای ۱۳۶۰ تا ۱۳۷۰ بواسطه هواداری از مجاهدین خلق در زندانهای مختلف رژیم آخوندی بهسر بردهام. من ابراهیم رئیسی عضو کمیسیون مرگ در تهران در همین روزها در سال۱۳۶۷ از نزدیک دیدهام. صدای جلاد حمید نوری که در ۱۵مرداد ۶۷ بهترین دوستان مرا از کنار من در راهرو مرگ در زندان گوهردشت برای اعدام برد هنوز در گوشهای من است. من جزو شاکیان این پرونده هستم. من مدارک متعددی از جمله کتاب جنایت علیه بشریت (صدای نامفهوم مبنی بر نشان بدهد) که از جمله اطلاعات دقیق بیش از ۵۰۰۰ نف (تپق) ۵۰۰۰نفر از ۳۰۰۰۰نفر مجاهدینی که در قتلعام شدهاند را شامل میشود. این این کتاب را در اختیار مقامات سوئدی قرار دادهام. (کتاب را نشان میدهد). در این پرونده اسامی ۱۱۰ نفر از قربانیان در گوهردشت آمده است. اما با کوشش مجاهدین خلق لیست اسامی ۴۴۴نفر از مجاهدینی که در گوهردشت (مکث و نشاندادن برگه ها) لیست ۴۴۴نفر از مجاهدینی که در گوهردشت قتلعام شدهاند تا این نقطه تدقیق شده است که نسخهای از آن به دادگاه تحویل داده شده است. آنها با شعار درود بر مجاهد، درود بر رجوی، بسوی ابدیت پرواز کردند، .
علیاکبر بندعلی - زندانی سیاسی در زندانهای رژیم بهمدت ۱۳سال-از شاکیان پرونده
من علیاکبر بندعلی مدت ۱۳سال در زندانهای اوین گوهردشت و قزلحصار بودم من هم در سال۶۷در کریدور مرگ شاهد بودم که این موزی جنایتکار بچهها را می برد به طرف اعدام به طرف اعدام میبرد آمدم اینجا که در دادگاه این جنایتکار شاکی بشم و امیدوارم در آینده نزدیک شاهد محاکمه بقیه جنایتکاران ابراهیم رئیسی خامنهای و بقیه دستاندرکاران باشم با تشکر از شما
علی ذوالفقاری - زندانی سیاسی در زندانهای رژیم بهمدت ۱۲سال-از شاکیان پرونده
من علی ذوالفقاری هستم مدت ۱۲سال در زندان بودم در زندان رشت گوهردشت و اوین من خودم در دوران اعدامها نوری جنایتکار خودم را نهم مرداد در کریدور مرگ خودم را بلند کرد و به اتاق مرگ برد در آنجا من خودم دقیقاً رئیسی جلاد را دیدم که اکنون بهعنوان رئیسجمهور رژیم جمهوری اسلامیه بهخاطر همین آمدم اینجا برای اینکه شاکیام و خواهان محاکمه و محکومیت حمید نوری هستم به امید موفقیت
رضا فلاحی زندانی سیاسی که بهمدت ۱۰سال در زندانهای رژیم در اسارت بهسر برده و از شاهدان قتلعام ۶۷ و از شاکیان این پرونده دژخیم حمید نوری است طی سخنانی گفت
رضا فلاحی-زندانی سیاسی در زندانهای رژیم بهمدت ۱۰سال-از شاکیان پرونده
من بهعنوان هوادار سازمان مجاهدین خلق ایران ۱۰سال در زندانهای مختلف ایران بودم. من در این دادگاه یکی از شاکیان هستم. ما ۶ شاکی و شاهد در دادگاه حمید نوری هستیم. اکثر شاکیان اعضا و هواداران سازمان مجاهدین خلق ایران هستند. همانطور که در کیفرخواست آمده، موضوع کانونی در قتلعام فتوای خمینی است که دستور اعدام هر زندانی سیاسی را داد که همچنان به سازمان مجاهدین خلق ایران وفادار ماندند. ظرف تنها چند ماه ۳۰هزار زندانی سیاسی اعدام شدند که بیش از ۹۰درصد از آنها اعضا و هواداران مجاهدین بودند. سپس در ادامه این جنایت وابستگان سایر گروهها نیز اعدام شدند. من معتقدم که عدالت همچنانکه در مورد فاجعه هولوکاست بدون مراجعه به قربانیان اصلی آن، یعنی یهودیان، بیمعنی بود، مراجعه کردن به قتلعام ۱۹۸۸نیز بدون مراجعه به قربانیان اصلی آن یعنی مجاهدین بیمعنی خواهد بود. امروز ما بهعنوان هواداران مجاهدین اینجا هستیم تا از آرمانی دفاع کنیم که آنها جانشان را برایش فدا کردند و ما به آنها مدیون هستیم. در این پرونده ۱۱ شاکی دیگر از میان اعضای سازمان مجاهدین وجود دارند، مردان و زنانی که در اشرف۳ در آلبانی زندگی میکنند. دادگاهی که امروز شروع میشود و ۹۳ جلسه ادامه مییابد تا آوریل ۲۰۲۲ بر روی جنایات حمید نوری در زندان گوهردشت متمرکز است. .
وقایع گوهردشت تنها بخشی کوچک از قتلعام ۶۷ میباشد. در تابستان خونین ۶۷بیش از ۳۰هزار رزمندگان آزادی مردم ایران در اوین و سایر زندانها کشته شدند.
سران رژیم آخوندی یعنی علی خامنهای، ابراهیم رئیسی رئیس جمهور فعلی این رژیم، غلامحسین اژهیی رئیس قوه قضاییه این رژیم و هزاران نفر از بالاترین مقامات این رژیم مسببین کلیدی این نسلکشی بودهاند.
ما از جامعه بینالمللی میخواهیم تا اینها را به پای عدالت بیاورد.
اما این دادگاه کارش را به زندانیان گوهردشت در تابستان۶۷ محدود ساخته است که راهرو مرگ را تجربه کردهاند.
این دادگاه بسیاری از رفقای ما را که در شرایط مشابه در سایر زندانها بودهاند را بهعنوان شاهد نپذیرفته است
بهطور مثال همین الآن ما آقای تبریزی یا فاضل کوزانی و سایر همبندان را داریم و شماری از هم سلولیها هم در آلبانی هستند که مانند ما هستند اما این دادگاه و دادستان گفته است شاهدان و شاکیان مکفی دارد و نیاز به ثبت نام شاکیان بیشتر نیست.
جامعه بینالمللی باید بداند که رژیم حاکم بر ایران رژیم قتلعام است که در آخوند ابراهیم رئیسی سمبلیزه میشود.
او همچنین عضو کمیته مرگ زندان اوین و گوهردشت بوده است.
او مستقیماً در جنایت و اعدامها در سالهای اخیر بهخصوص در کشتار ۱۵۰۰معترض در قیام آبان ۹۸ داشته است.
این اولین محاکمه است اما ما خواستار دادگاه بینالمللی لاهه هستیم تا سران این رژیم را تحت تعقیب قرار بدهد
احمد ابراهیمی که ۱۰سال را در زندانهای رژیم از جمله در گوهردشت در اسارت بهسر برده و از شاهدان جنایات دژخیمان از جمله دژخیم جنایتکار حمید نوری در قتلعام زندانیان در زندان گوهردشت بوده و از شاکیان این پرونده است، گفت:
احمد ابراهیمی-زندانی سیاسی در زندانهای رژیم بهمدت ۱۰سال-از شاکیان پرونده
خانمها و آقایان من احمد ابراهیمی هستم من مدت ۱۰سال در زندان بهعنوان زندانی سیاسی بهسر بردهام.
اتهام من حمایت از سازمان مجاهدین خلق بود. من همچنین در زندان گوهردشت بودهام.
من یکی از شاکیان این پرونده هستم. که آخوند جلاد رئیسی و دژخیم حمید نوری را طی قتلعام زندانیان سیاسی در ۱۳۶۷ و وحشیگری آنها را مشاهده کردهام.
همانگونه که دوستم رضا گفت موضوع اصلی قتلعام ۶۷؛ فعالیتهای مجاهدین خلق ایران بود.
من ۵عضو خانوادهام را بهدست این رژیم جنایتکار از دست دادهام که دو نفرشان در قتلعام۶۷ اعدام شدند.
بهدنبال ۳۰سال تحقیق، سازمان عفو بینالملل یک گزارش جامع را در دسامبر ۲۰۱۸ منتشر ساخت که برخی از جنبههای مهم جنایت علیه بشریت را افشا کرد.
در این گزارش بهطور نمونه آمده است که عمده کسانی که کشته شدند بهخاطر ارتباط واقعی یا تحلیلی با سازمان مجاهدین خلق ایران بوده است.
باینحال صدها نفر وابسته به مخالفان کرد و چپ گراها و سایر سازمانهای سیاسی همچنین در میان قربانیان بودند.
شروع محاکمه حمید نوری از دژخیمان قتلعام۶۷ در زندان گوهردشت در استکهلم پایتخت سوئد ـ قسمت دوم
بتول ماجانی - زندانی سیاسی در زندانهای رژیم بهمدت ۷سال
من بتول ماجانی هستم که ۴بار دستگیر و ۷سال زندان بودم و ۷تن از اعضای خانواده ام به دست نظام جلادان اعدام شدهاند. ۵تن از آنها از جمله برادرم عبدالرسول عماجانی از شهیدان قتلعام۶۷ هستند. از جانب خودم و همه خانوادههای شهیدان به ۳۰هزار گل سرخ سربدار شده درود میفرستم. دریادلانی که بیش از ۹۰درصدشان از اعضا و هواداران مجاهدین بودند. تمامی زنان قتلعام شده از شیرزنان مجاهد بودند. همان قهرمانانی که راه رهایی زن را گشودند و طلایهداران جنبش مقاومت و جنبش برابری در میهن اشغالشده ما بودند. به همه آنها هزاران درود و هزاران درود به رهبر کبیر مقاومت برادر مسعود که پروژه دادخواهی این شهیدان را در کمتر از یک ماه بعد از قتلعامها شروع کرد با تلاشش وقفهناپذیر اسامی شهیدان و همچنین دستاندرکاران قتلعام را برای دبیرکل مللمتحد و دیگر مراجع حقوقبشری میفرستاد. هرگز خسته نشد و در تمامی این سالیان بیوقفه به دادخواهی شهیدان ادامه داد از جمله عفو بینالملل شروع شد و در تمامی این سالها ادامه یافت. نبردی مقدس که در سال۹۲ خواهر مریم پرچم آن را بهدست گرفت. به یمن جانفشانیهای او و تلاشهای همه اشرفیها و اشرفنشانها امروز شاهدیم که چگونه دادخواهی خون شهیدان به یک خواسته ملی و خواستی برحق در جامعه جهانی تبدیل شده است. در نقطه مقابل رژیم آخوندی طی سالیان از هیچ ترفندی برای سرپوش گذاشتن این جنبش یا منحرف کردن آن فروگذار نکرده. طرح وزارت اطلاعات برای دم تیغ دادن مهره جنایتکاری مثل حمید نوری نشان میدهد که رژیم چقدر از جنبش دادخواهی میترسد و تا کجا مقابله با آن برایش حیاتی است. در این پروژه و این بازی کثیف خامنهای حاضر شد شاگرد جلادش حمید نوری را به خارج بفرستد تا هم این جنایت علیه بشریت را کوچک جلوه دهد و پروژه دادخواهی را منحرف کند و از عواقب آن بگریزد و آن را کوچک جلوه بدهد و ایرج مصداقی مزدور نفوذی پیشانی سیاه هم با موجسواری بر خون شهیدان بهاصطلاح علمدار دادخواهی شهیدان بشود خود را سفیدسازی کند تا بهتر بتواند در خدمت وزارت جهنمی اطلاعات علیه مقاومت توطئه کند اما باید به پادو لاجوردی گفت آن سبو بشکست و آن پیمانه ریخت روز حسابرسی تو نیز مثل حمید نوری همکار و همدست جنایتکارت بهزودی فرا خواهد رسید. به خامنهای خونآشام میگوییم نه اینکه در بنبست و در هراس از قیام رئیسی جلادت را بر کرسی ریاستجمهوری نشاندی نه توطئههایی مثل اعزام دژخیم حمید نوری به خارج برای پایمال کردن خون شهیدان و نه هزار ترفند دیگر دردی از تو دوا نخواهد کرد.
در فاصله تنفس دادگاه، نصرالله مرندی از شاکیان پرونده دژخیم حمید نوری که در دادگاه حضور داشت گوشههایی از آنچه که در جلسه دادگاه گذشته را بازگو کرد وی در سخنان کوتاهی گفت:
نصرالله مرندی: من الآن توی دادگاه بودم دادگاه تقریباً ۰۹.۳۰ شروع شد تا ۱۲ ادامه داشت وسطش یک گزارش کوتاه در رابطه با داخل من دادگاه نشسته بودم دادگاه ۹.۳۰ صبح شروع شد تا ساعت ۱۲ ادامه داشت و الآن یک استراحتی داد مجدداً ۱.۳۰ شروع میشه در این دادگاه لحظهای که حمید نوری جنایتکار را با دستبند و پابند آوردند و اونجا نشاندندش در واقع خود من زمانی که چهره این جنایتکار را میدیدم اون هزاران هزار، صدها صدها کسانی که از پیش ما بردند مجاهدین سرافرازانی که رفتند را به یادم افتاد از طرفی بینهایت احساس شعف میکردم که با جنبش دادخواهی که با پرچمداری خواهر مریم و برادر مسعود آغاز شده و همچنان ادامه داره این جنایتکار حمید نوری محاکمهاش بتونه ادامه محاکمه رئیسی که من خودم مشخصاً ۱۵مرداد در راهرو مرگ گوهردشت شخصاً این رئیسی و حمید نوری را هر دو را در اونجا دیدم و به محاکمه خامنهای بیانجآمد.
سهیلا دشتی
با سلام خدمت شما اسم من سهیلا دشتی است. من از شهر یوتوبوری سوئد آمدم دیشب رسیدیم و راستش را بگم علت شرکت من احساس وظیفه و مسئولیت در قبال کسانی بود که بی نام و گمنام و ۳۳سال اسمشون را جایی نمیبردند و امروز برای اولین بار جامعه بینالمللی ناظر این هست که چه خونهایی ریخته شد چه کسانی جون خودشون را برای آزادی دادند. من شانس این را داشتم که توی جلسه صبح توی دادگاه باشم و موقعی که اسامی ۱۱۰نفر از مجاهدین که اعدام شده بودند در زندان گوهردشت و تک به تک شنیدم برای خودم میگفتم چه بینهای هر کدام ستارهای که اسمشون که توی این سالها هیچ جا نبود الآن داره یک جای بینالمللی شنیده میشه صدای جنبش دادخواهی به دنیا رسیده و اگر نبود این مقاومت و اگر نبود این مجاهدین من نمیدونم واقعاً صدای مردم ایران به کجا میرسید. امروز برای من یک روز تاریخی است خیلی خوشحال هستم که هستم و نوید این را میدهم بهخاطر اینکه توی دادگاه موقعی که دادستان داشت یکی از کیفرخواستها را میخواند و وضعیت دولت ایران را توضیح میداد که الآن رئیسی بهعنوان رئیسجمهور ایران انتخاب شده گفتش که باید یادآوری کنم که در ارتباط با قتلعام ۸۸ بارها نام این نفر تکرار خواهد شد و به مقاومت ایران تبریک میگم، به مردم ایران تبریک میگم و وظیفه خودمون را بهعنوان ایرانیان خارج از کشور این هستش که صدای مردم ایران باشیم تا رئیسی جنایتکار و خامنهای در مقابل دادگاههای بینالمللی محاکمه بشوند.
در اجتماع ایرانیان و بستگان شهیدان قتلعام ۶۷ در استکهلم شماری از اعضای شورای ملی مقاومت نیز شرکت و سخنرانی کردند
پرویز خزایی نماینده شورای ملی مقاومت ایران در کشورهای اسکاندیناوی طی سخنانی گفت:
من این افتخار را داشتم که در همین سوئد بعد از انقلاب ضدسلطنتی که سفیر شدم در همین کشور و بعد هم در نروژ زیر زیر پیوستم به مقاومت وقتی آقای مسعود رجوی آمدند و شورای ملی مقاومت را تأسیس کردند من اولین کسانی بودم که از همان سفارت پیوستم به مسعود و من شدم سفیر او و نه سفیر خمینی (کف زدن جمعیت)
این دادگاه و خلاصه این کارزار یکی از شاخصهای واقعاً همت جامعه بشریست جامعه انترناسیونال باشرفها و با غیرت مردان در مقابل انترناسیونال بیغیرتان و مماشاتگران و سوداگران و امروز این خودش بعد از دادگاه بلژیک که قاتلان یعنی خائنان به مقاومت و دیپلمات تروریست اسدی مال رژیم را در زندان تقریباً حبس ابد گذاشتند این شاخص است بهخاطر اینکه دادخواهی شما و بهخاطر تمام فعالیتهایی که این سالها انجام شده باعث شد که این دادگاه تشکیل بشه و ما میرویم بسوی دادگاههای دیگر رئیسی را هم محاکمه میکنیم و دیگران را هم عین کاری که در دادگاه نورنبرگ علیه یاران هیتلر کردند و همه آنها مجازات شدند حتی در کشورهای دیگر اروپا
اینجا سه شاخص مهم است عزیزان من ملت عزیر من یکی اینکه صاحب این خونها بیش از ۹۰درصد سازمان پرافتخار مجاهدین خلق که سرموضع ایستادند و در مقابل لاجوردی و دیگران و همین همین رئیسی و این مزدورش که در اینجا همکارش بوده و یعنی مأمور اجرائیش بوده حمید نوری در آنجا وایسادند و و سرموضع ایستادند و خاک ایران را پر از افتخار و تاریخ ایران را پر از شرف و پایداری کردند.
یکی دیگر اینکه راجع به تعداد شهدا هنوز هم در جنگ بین ملل دوم هنوز هم دارند تحقیق میکنند که چند میلیون نفر یهودی و روشنفکر و سوسیالیست و کمونیست و انسانهای باشرف را هیتلر و موسیلینی و هیروهیتو و فرانکو اعدام کردند هنوز هم دارند میشمارند یک عدهیی خائن آمدند در خارج کشور که مأموران وزارت اطلاعات هستند کراواتیهایشان و سر تعداد شهدا چانه میزنند در حالی که هنوز هم گورهای دستجمعی کشف میکنیم امنیستی اینترنشنال بینالملل دارد کشف میکند و هنوز هم تعداد مشخص نیست و ما معتقد هستیم که بیش از سی هزار است همانطور که سازمانهای یهودی هنوز هم دارند فکر میکنم بیش از چندین میلیون یهودی و روشنفکران شهید شدند این دومین
و سومین اینکه از همان ابتدای این قتلعام آقای مسعود رجوی از همان سال اعلام کردند که این رژیم باید در مقابل دادگاه بینالمللی لاهه قرار بگیرد و برای جنایاتش علیه بشریت مجازات بشود من این افتخار را داشتم که موقعی که استادیار دانشکده حقوق دانشگاه نروژ بودم یک کتابی شروع کردم که در این شش ماه این کتاب را بهنام تروریسم بینالمللی و تروریسم دولتی و حقوق بینالملل تمام کردم به انگلیسی که بهزودی چاپ خواهد شد و مکانیسمهایش را درآوردیم که چطور میشود اینها را هم مانند دادگاه نورنبرگ و دادگاههای دیگر و در ایتالیا و در ژاپن خلاصه محاکمه کنیم و به مجازات برسانیم.
منوچهر ارسطوپور قهرمان قایقرانی و عضو شورای ملی مقاومت ایران در سخنان خود از جمله گفت
ارسطوپور: با سلام به همه یاران مقاومت و مجاهدان اشرفی و شورشگران قهرمان
ناقوسها به صدا در آمدهاند فریاد آزادی در جای جای سرزمین ایران بلند است. دریای انسانی روزها چون خزر میخروشد چون دماوند آتشفشان میکند. پس از ۴۳سال در سرمای سرد زمستان و آفتاب سوزان تابستانها هواداران مقاومت در اقصی نقاط جهان بادبانها را با هم گره زدیم ایستادیم و زانو خم نکردیم میرویم دست در دست شورشگران با ناخدای خستگیناپذیر توفان بپا کنیم و اشک شادی را بر گونههای خانوادههای مجاهدان پدران و مادران پیری که این روزها برای محاکمه جانی جلاد رئیسی و یارانش به انتظار نشستهاند جاری سازیم
مجاهدان پلی دارند که آنها را با مردم در زنجیرمان مرتبط میسازد و این پل ایستاده و باوقار نامش مسعود است. به سالهای ۶۰و ۶۷برمیگردیم آفتاب داغ تابستان هنوز شدید و ظالمانه میتابید هوا برای نفس کشیدن در سلولها وجود نداشت روزها به مثل شب اندوهگین تاریک و دهشتزا بود. بچههای شیرخوار و کودکان را در بغل مادرانشان که نظارهگر بیرحمی و خونریزی بودند جدا و به بیرون پرتاب میکردند خون از سر و رویشان جاری بود پاسداران به فرمان مستقیم خمینی با جلادهایی همچون خامنهای رئیسی لاجوردی اژهای و حمید نوری که ما امروز نظاره گرش هستیم سی هزار شیر مادران و مردان دلاور را مثل هدیههای کریسمس از هم باز میکردند ابتدا مغزهایشان و بدنهایشان را سوراخ و با تیرخلاص بر زندگی قهرمانان وطن و مجاهدان جان بر کف پایان میدادند آنها در برابر ظالمان بر چوبههای دار بوسه زدند سرافرازانه ایستادند و در عرشها برق افشاندند و امروز ما در شادیهای فرو خفتهشان درو خواهیم کرد این روزها ما خواهان دیدار شورش گران بزرگی هستیم که آوازی سخت دارند دلاورانی که شیران را رام میکنند و بر اقیانوسها ظفر می یابند. شورشگرانی که استخوان هایشان برای نابودی یک رژیم به صدا در میاید و با دهان پر از خورشید و شبها روبهروی خامنهای مرگ بر اصل ولایت فقیه سر میدهند در این جا راز بزرگ گل سرخ را برای یاران مقاومت بازگو میکنم یک روز که ازنا بوته گلسرخ پرسیدند بانو نمیخواهی رازت را بر ما بگویی چگونه گل میسازی بوته گلسرخ جواب داد خواهرها راز من بسیار ساده است تمام زمستان با صبر و توکل و عشق خاک را عمل میاورم و تنها یک چیز در ذهن دارم گل سرخ باران تازیانهام میزند باد برگهایم را جارو میکند برف بر سرم خراب میشود اما من تنها به یک چیز می اندیشم گلسرخ
آره یاران و هواداران مقاومت ما امروز به گلهای سرخ سرزمینمان چشم دوختهایم گلهای سرخ خاک میهنمان که با دستهای رهبر مقاومت و یارانش روئیده می شوند در آیندهای نه چندان دور تکه پارههای سرزمین مادریمان را به هم می دوزیم و پرچم پاره شده همبستگی مبارزان و مردم سرزمینمان را دوباره روفو خواهیم کرد آنگاه مجاهدان مبارزان و شورشگران و قهرمانانی دلاور به سان ستارههایی درخشان در آسمان سیاه ایران درخشیدن میگیرند و نامهایشان در پهنه تاریخ ماندگار میشود میگویند مردان بزرگ در گرماگرم طوفانهای بزرگ زندگی شناخته میشوند آنان که برای خود زندگی میکنند سرانجام روزی میمیرند ولی آنها که برای دیگران میمیرند جاودانه زندهاند به امید سرنگونی و پیروزی شورشگران و جایگزینی جمهوری دمکراتیک پیروز باشید
شروع محاکمه حمید نوری از دژخیمان قتلعام۶۷ در زندان گوهردشت در استکهلم پایتخت سوئد ـ قسمت سوم
نصرالله اسماعیلزاده عضو شورای ملی مقاومت ایران نیز از سخنرانان دیگر این گردهمایی بود که در سخنان خود از جمله گفت
نصرالله اسماعیلزاده- کارشناس ارشد در مهندسی، و طراحی سیستمهای ارتباطات، عضو شورای ملی مقاومت ایران
با سلام به یاران مقاومت، به دوستان و با درود به سی هزار سربدار سال۶۷ که اکثریت آنها بیش از ۹۰٪ از مجاهدین بودند و به همین مناسبت ما در اینجا پرچم پرافتخار سازمان مجاهدین را برافراشته داریم. رژیم در استیصال کامل سرجلاد ۶۷ رئیسی، این رئیسی جلاد که از سال۶۰ به بعد در کشتار دخالت داشت در ۶۷ به اوج رسوند جنایاتش را و جنایت علیه بشریت رو مرتکب شد.
من میخواستم یک توضیحی بدم در رابطه با اینکه این چه جنگی ست بین رژیم و مردم و مقاومت. در واقع از سال۵۸خرداد ۵۸ یا تیر بود که خمینی ملعون یک نوار پر کرد و در آن گفت: جان، مال و ناموس مجاهدین مباح! و شاهد بودیم که هر روز در شهرهای مختلف به هواداران مجاهدین، به میلیشیا حمله میکردند و در نتیجه کشته، زخمی و مجروح داشتیم تا سال۶۰ بیش از ۶۰ شهید و بیش از هزاران مجروح و گلوله خورده، راستی چرا اینطور بود؟ چرا رژیم از اول از همان روزهای اول اومد صف کشید در واقع همونجا مسعود در قبل از، در ۴بهمن بود فکر میکنم که اعلام کرد که چطور بایستی ایستاد جلوی ارتجاع و اون کسانی که میخوان نفاق بهوجود بیارن و جنگ داخلی.
همه اینا را هشدار داد. خمینی هم دنبال کسانی بود مجری اوامرش باشن یا او رو تأیید کنند و بارها گفت در بعد از امجدیه هم رسماً گفت که خلاصه دشمن ما بغل گوشمونه. آری، این صفبندی از قبل بود ولی آیا واقعاً گلولهای شلیک شده بود از طرف مجاهدین؟ در حالیکه اونا داشتن میکُشتن.
در خیابان میکُشتن، انواع آزارها و شکنجهها رو تو خیابون برای میلیشیا بهوجود میآوردن، میلیشیاهای دختر و پسر و دستگیری بود، همین چیزی که بنوعش، بنابراین، این جنگ ادامه پیدا کرد، جنگ در مقابل در واقع برای آرمان آزادی، برای حاکمیت مردم در مقابل استبداد فاشیست مذهبی و اتفاقاً چون مجاهدین مسلمان بودند و در مقابلش ایستاده بودند یک اسلام بردبار رو ارائه میدادند از این، خمینی به وحشت افتاده بود و میدونست که اگر برای این راه رو باز گذاشته بود که جارو میشد بهزودی و دیدیم در ۳۰خرداد ۶۰ تظاهرات مسالمتآمیز ۵۰۰۰۰۰ نفری رو بهدستور خمینی به رگبار بستند و از آن به بعد هر روز، کشتار، صد ـ صد و چندصد نفر،
و رژیم به کشتارش ادامه داد تا سال۶۷ که اونجا خمینی یک فتوا داد، خیلی واضح اونجا تأکیدش بر این بود، جمله رو ا رو مال خودش،
«از آنجا که منافقین مجاهدین، خائن هم که خودشه، خائن به ملت، خائن به اعتماد مردم، به هیچوجه به اسلام، اسلام خمینی معتقد نبوده و هرچی میگویند از روی حیله و نفاق آنهاست. آری، اصل قضیه همینجاست که اون میدونست با یک اسلام بردبار جارو خواهد شد و تاکیدش بهطور مؤکد در همین فتوا بعدش هم میگه که هرکی سر موضع هست، بایستی که اعدام بشه و هر چه زودتر! میگه معطل هم نکنید!، خب چه کسانی بودند، یکی از اون سه نفر، همین رئیسی که هماکنون منتصب در واقع خامنهای هست بهعنوان یک پادو و شاگردش، از اول برای آدمکشی،
وظیفه ما هم هست که و تابحال هم شده که به جهانیان هم نگذاریم که بخوان فراموش کنن یا چشم شونو ببندن، بایستی باشیم پشت این مسأله و بیاریم این سرجلاد و دیگر جلادان را به پای میز محاکمه. این یک وظیفه مبرم هست برای هر ایرانی که بایستی این سرجلاد رو به پای میز محاکمه بکشونیم و بقیه جلادان و کشتارکنندگان رو. البته مردم در خیابان خیزشهای خودشونو دارن، کانونهای شورشی هم هستن، و طبیعیه که بر این جلاد راهی باز نخواهیم گذاشت و نخواهند گذاشت.
علی فیاض-نویسنده از سوئد
این رژیم اما هیچگاه تا بدین حد در معرض سقوط و سراشیبی قرار نداشته است. فسادهای درونی فسادهای ساختاری و شیوه اداره مافیایی و فسادهای زنجیرهای اقتصادی امان رژیم را بریده است
رژیم سالهاست تلاش میکند تا دست به خلق اپوزیسیون بزند. در فعالیتهای اپوزیسیون اخلال ایجاد کند پس ماندههای خود را کسانی که در دهه۶۰ عامل سرکوب، زندان، شکنجه و اعدام بودهاند و بهقول خودشان اصلاحطلب شده راهی بلاد کفر و در مؤسسههای دولتی در کشور شیطان بزرگ هر کدام پشت یک میز نشستهاند و ژست اپوزیسیون گرفتهاند. اپوزیسیون واقعی و تاریخی را مورد حمله قرار دادند. و مجاهدین مردم ایران را مجاهدین خلق را به تبعیت از امام پلیدشان منافقین نامیدند. و برای خوشرقصی رژیم و حامیان غربیاش بارها همچو سران رژیم مجاهدین را تروریست معرفی کردند. از آنجاییکه اینها اصالت نداشتند و خود سالهاست شریک جنایات خمینی و رژیمش بودند دستشان رو شد و برخی از آنها از روی ناچاری به بازماندگان سلطنت روی آوردند. چهره رژیم پیشین را بهگونهیی دیگر جلوه دادند تا جوانانی که در آنکه آن دوره را درک نکرده بودند آن رژیم را رژیمی دمکراتیک از نوع کشورهای اروپایی فرض کنند. در سایتها و کانالهایشان خبرهای دروغ درباره رژیم و سرانش پخش کردند تا اخبار واقعی و مسائل اساسی تحتالشعاع قرار گیرد. و مردم نسبت به خبرهای واقعی نیز شک کنند. اما در مقابل اپوزیسیون واقعی میدان را خالی نکرد با فعالیتهای گسترده و جهانی خود آنها را متحیر ساخت و بریدگان رژیم از این اپوزیسیون بازیها نیز طرفی بر نبستند.
اما امروز زمینهساز ویژه این آکسیون اعتراضی دادگاه یکی از جانیان رژیم بهنام حمید نوری است فردی که دستش در کشتارهای دهه۶۰، بهویژه کشتار زندانیان سیاسی در تابستان ۶۷ آلوده به خون است. کشتاری که با همدستی و زیر نظر رئیسی جنایتکار و سردمدار آنها خمینی پلید که یکی از آمران کشتاردست جمعی زندانیان در سراسر زندانهای سراسر ایران بودند.
حال که جنبش دادخواهی گسترش یافته و پدران و مادران و خواهران و برادران در داخل کشور در حال پیگیری اعدامهای تابستان ۶۷هستند و در خارج نیز به یمن افشاگریها و فعالیتهای اپوزیسیون واقعی رژیم دارد تبدیل به موضوعی جهانی میشود و همین دادگاه حمید نوری جنایتکار نمونه آن است امید داریم که این پیگیریها گسترش یابد و هر چه زودتر محاکمه رئیسی و دیگر سران رژیم و آن هم نه در خارج که شاه تپق در داخل کشور باشیم. سپاسگزارم متشکرم از اینکه وقت دادین.
فریدون انوشه – شاعر و نویسده-از جامعه ایرانیان مقیم یوتوبوری سوئد
با سلام و با درود به شهیدان جاویدان قتلعام ۶۷ که با خون پاکشان میان خود و خیانتکاران نفوذی مرز سرخ کشیدند و برای رسیدن صبح آزادی خلق و به عشق برادر مسعود که گوهر و تبلور آرمان آزادی خلق قهرمان ایران و ساربان کاروان پرشکوه انقلابی آن هستند در برابر جلادان ایستادند و به عهد خویش با خدا و خلق وفادار ماندند و جاودانه شدند.
اندک اندک میرسد صبح سپید عاشقان
اندک اندک میرسد صبح سپید عاشقان
می دمد خورشید آزادی ز بام خاوران
کاروان ماه ما از مرز شب خواهد گذشت
روشنایی میبرد ایرانزمین این کاروان
تا بر آن خاک اهورایی نشاند چون بهار
پرچم آبادی نسل فروغ جاویدان
راه روشن رهروان هشیار مقصد آشکار
آفرین بر رهگشایان مرحبا بر رهروان
باز کن چشمان خود را برگل مهتاب عشق
مرغ حق میخواند ای جان گوش کن آواز آن
کاروان عاشقان دارد به منزل میرسد
صبح خواهد آمد و خورشید میگردد عیان
صبح خواهد آمد آری باغ ما خواهد شکفت
سبز خواهد شد پس از آن روزگار مردمان
این بشارت را ببر تا کوچه های احتزار
این حقیقت بگو با کودکان ارغوان
میرسد میرسد آنک پیام خون سرداران ما
میزند اینک جرس بانگ نوید ساربان
نغمههای دلنشین باید به استقبال دوست
باده شور آفرین شاید به کام عاشقان
در نسیم صبح بسم الله الرحمان رحیم
ساقیا جامی بیاور مطرب آوازی بخوان.
متشکرم
لعیا گوهری
با سلام به شما یاران مقاومت و درود به عزمتان برای شرکت در رزم مقدس، برای دادخواهی خون شهیدان قتلعام.
من لعیا گوهری هستم، در آبان ۱۳۶۰ در حالیکه دانشآموزی ۱۷ساله بودم، بهخاطر هواداری از مجاهدین دستگیر و راهی اوین شدم. دوران اسارتم را در زندانهای اوین و قزلحصار گذراندم و به مدت ۶ماه در انفرادیهای قبر یا قیامت، مرگی تدریجی را تجربه کردم.
علاوه بر همهٔ فشارها و شکنجههای دوران زندان، خبر تلخ و سنگین شهادت برادرم، محمد صادق را که هم دردی مضاعف بود، او در ۲۱بهمن ۶۰ در حالیکه فقط ۱۹سال داشت، اعدام شد. در اسفند ۶۴ بعد از آزادی از زندان، مطلع شدم که پسرخالهام، سعید اسدالله خانی، تنها فرزند خالهام، در حالیکه ۱۸سال سن داشت، اعدام شده است.
تابستان ۶۷ روزی نبود که از مرگ عزیزی خبردار نشوم. شنیدن اسامی همبندیها و همرزمان سابقم که به اتهام سرموضع بودن، با قساوت، هر روز بدار آویخته میشدند، و رادیو صدای مجاهد، از همان آغاز، اسامی آنها را پخش میکرد، مجاهدان قهرمانی همچون مژگان کمالی، شهین جولقازی، شورانگیز کریمی، فرحناز ظرفچی، مژگان سربی، تهمینه ستوده، رقیه اکبری منفرد، حنیفه امامی، مریم پاکباز و کاروانی از شهیدان پاکباز مجاهد خلق.
راستی جرم بیش از ۳۰ هزار زندانی سیاسی که عمدتاً از نسل جوان و ارزشمندترین سرمایههای میهن ما بودند، جز آزادیخواهی و آزاداندیشی چه بود؟
راستی! آن شهیدان پاکباز که بیش از ۹۰ درصدشان از هواداران مجاهدین بودند، چیزی جز آزادی ایران و ایرانی را میخواستند؟
تردیدی نیست که ما خواهان محاکمه و مجازات تمامیت رژیم، بهخصوص سرجلادان خامنهای ولیفقیه و رئیسی، رئیسجمهور جنایتکار رژیم هستیم و به این امید زندهایم و برای آن میجنگیم و تردیدی نداریم که این جلادان را نیز به دادگاه، خواهیم کشاند و در مقابل عدالت، قرار خواهیم داد، که به سزای اعمال و جنایتشان بر علیه مجاهدین خلق و سایر قربانیان قتلعام و خانوادههایشان برسند.
درود بر شهیدان، سلام بر آزادی.
مطالب مرتبط
انعکاس محاکمه دژخیم حمید نوری در رسانههای بینالمللی ـ در یک نگاه
شروع محاکمه حمید نوری از دژخیمان قتلعام ۶۷ در زندان گوهردشت در استکهلم پایتخت سوئد - تظاهرات هواداران مجاهدین