به مناسبت سالروز تصویب طرح شورای ملی مقاومت برای خودمختاری کردستان ایران در ۱۷آبان۱۳۶۲- قسمت دوم
به مناسبت سالروز تصویب طرح شورای ملی مقاومت برای خودمختاری کردستان ایران در ۱۷آبان۱۳۶۲- قسمت دوم
قسمت دوم- رو در روی خمینی
در قسمت اول این برنامه، در مورد پیشینه طرح خودمختاری به ابتدای حاکمیت خمینی در سال۱۳۵۷ اشاره کردیم و اینکه هنوز یک ماه از سقوط شاه نگذشته، خمینی درگیری و سرکوب را در کردستان شروع کرد. بعد هم لشکر کشی و سرکوب و درگیری، بی وقفه ادامه پیدا کرد.
از طرف دیگه، گفتیم که مجاهدین در روز ۲۷اسفند سال۵۷ برنامه حداقل و انتظارات مرحله ای خودشون رو از یک جمهوری تحت نام اسلام منتشر کردند، که در اون، بر ضرورت رفع ستم مضاعف از هموطنان ستمزده کرد و بر حق خودمختاری تأکید شده بود.
پس میبینیم که مجاهدین از همان روز اول، رودرروی خمینی و جمهوری بهاصطلاح اسلامی او، بر میخیزند . این رو بهوضوح هم در کف خیابانها و صحنه سیاسی و هم در بیانیه ای میشه دید که مجاهدین در همان تاریخ با نام: «برنامهی مرحله ای و انتظارات حداقل از جمهوری اسلامی» منتشر کردند.
مجاهدین در این بیانیه، رفراندوم باسمه ای خمینی را به چالش کشیدن و انتظارات مرحلهای خودشون از نظام جدید رو پیشاپیش اعلام کردند. در همین بیانیه در مورد رفع ستم مضاعف و خودمختاری اداری هموطنان ستمزده کرد آمده است:
رفع ستم مضاعف از همه شاخهها و تنوعات قومی و ملی وطنمان در کلیه استانهای کشور و تأمین جمیع حقوق و آزادیهای
فرهنگی و سیاسی برای آنها در چارچوب وحدت و یکپارچگی تجزیهناپذیر کل کشور.
بدیهی است که پایداری وحدت این میهن دقیقاً در رابطه با احقاق حقوق حقه تمامی عناصر و بخشهای تشکیلدهنده آن است.
این نکتهیی است که درک آن جایی برای هیچ سؤ تفاهمی مبنی بر اینکه مثلاً خودمختاری اداری داخلی هموطنان ستمزده کرد مقدمه تجزیه است باقی نمیگذارد.
اصولاً به اعتقاد ما نحوه برخورد با مسأله ”ملیتها“یکی از اصلیترین معیارهای سنجش اصالت و مشروعیت انقلابی و مردمی و توحیدی یک حکومت وحدتگرا و موحد اسلامی است. اگر چنانکه در دوران علی علیه السلام دیده میشود هیچ شائبه استثماری و برتری جویی و ستم ملی در کار نباشد، اختلافات و تضادهای قومی و ملی (میان عرب و عجم یا میان ترک و کرد و امثالهم. . . ) تدریجاً حل شده و به جانب وحدت میل خواهد نمود. حال اینکه هر گونه فقدان روحیه توحیدی و وحدت گرا که در چشم داشتهای طبقاتی تجسم مییابد مسأله را لاینحل ساخته و به سمت تعارض و قهر خواهد راند . همان چشمداشت های استثماری که جامعه را به طبقات متخاصم و ناسازگار تقسیم میکند.
در همینجا باید توجه مبرم مردم قهرمانمان در کردستان و بهویژه توجه مبارزان و روشنفکران دلیر آن سامان را چنانکه خود نیز میدانند مجدداً به این نکته حیاتی جلب نمود که بایستی در مسیر مبارزات عادلانه خود یکدم از پیوند ریشهیی میان ناسیونالیسم انقلابی و ترقیخواه کرد با ناسیونالیسم کل خلق قهرمان ایران غفلت نورزند.
حالا دوباره برمیگردیم به همان کتاب استراتژی قیام و سرنگونی و رشته سخن را مجدداً به برادر مسعود میدهیم تا ببینیم در رفراندم جمهوری اسلامی چه گذشت:
سپس در روز ۹ فروردین۱۳۵۸ برگههای نظرپرسی در رفراندم جمهوری اسلامی منتشر شد.
در این برگه هرکس حق داشت به تغییر رژیم سابق و به «جمهوری اسلامی» آری یا نه بگوید. فقط در اثر فشارهایی که به خمینی وارد شده بود قبول کرده بود که در ادامهٔ عبارت تغییر رژیم سابق به جمهوری اسلامی، در برگههای رأی وارد شود «که قانون اساسی آن از تصویب ملّت خواهد گذشت». یعنی اینکه مؤسسان محتوای این جمهوری اسلامی را مشخص خواهد کرد.
در همین روز خمینی در قم گفت:
«فردا روز رفراندم است. . . روزی است که یا اسلام پیش میبرد و یا کفر. روزی است که“ آری ”، اسلام است. و“ نه ”خلاف اسلام است. روزی است که“ آری ”، سرنوشت سعادتمند برای شما تهیه میکند و“ نه“شما را برمیگرداند بهحال اول».
واضح است که منظورش بازگشت به سلطنت شاهنشاهی بود. مجاهدین هم بلادرنگ اعلام کردند:
«ما نیازی به این رفراندوم نداشتیم. . . بهتر بود نحوه رفراندم طوری نباشد که از آن بوی اکراه و اجبار بیاید. . . مردم باید نوع حکومتی را که بدان رأی میدهند بدانند و آگاهی داشته باشند که دارای چه نوع ویژگی است. . . »
روز بعد در ۱۰فروردین، همهپرسی مربوطه برگزار شد و روز ۱۱فروردین تمدید شد.
هنگام رأیدادن، از من در مورد گروههای سیاسی که رفراندم را تحریم کردند و در آن شرکت نکردند، سؤال شد.
من جواب دادم: این گروهها حتماً ایده و هدفهای مشخصی دارند که امیدواریم شکل و محتوای جمهوری اسلامی بهصورتی باشد که خواستهای آنها را برآورده سازد.
سؤال شد بعضی از این گروهها معتقدند که چون از محتوای جمهوری اسلامی اطلاعی ندارند در رفراندم شرکت نمیکنند. نظر شما در این مورد چیست؟ آیا شما از محتوای جمهوری اسلامی اطلاع دارید؟
جواب من این بود که: طبق برنامه حداقل مجاهدین، حکومت باید محتوای ضددیکتاتوری و ضدارتجاعی و ضداستعماری داشته باشد
سؤال شد که اگر محتوای جمهوری اسلامی منطبق با حداقل سازمان شما نباشد و خود را ملزم به رعایت این برنامه نداند، سازمان شما چه برخوردی با حکومت خواهد داشت؟
جواب من این بود که دولت باید پاسخگو باشد و ما تا آخرین نفس برای تحقق خواستههایمان مجاهدت میکنیم.
خمینی این دور از بازی را با برخورداری از حمایت تودههای میلیونی مردم که هنوز او را در «ماه» میدیدند، برده بود و ما باید برای نبرد سیاسی و تکو پاتکهای بعدی در مؤسسان آماده میشدیم. هنر ضدانقلابی خمینی در این بود که از همان روز ورود به تهران معطل نکرد و تا تنور مقبولیت اجتماعیاش گرم بود، نان جمهوری اسلامی خود را ولو بهطور صوری و در تعارض با رژیم مدفون سلطنتی به آن چسباند. در پایان نظرپرسی، دولت بازرگان اعلام کرد که بیش از ۹۸درصد از دارندگان حق رأی در رفراندم شرکت کردند و بیش از ۹۷درصد به جمهوری اسلامی رأی مثبت دادند. در این دوره از نبرد ما توانستیم مواضع و سنگرهایمان را در میان اقشار آگاه تثبیت کنیم و نگذاریم خمینی سرضرب یکی از نیروهای اصلی انقلاب ضدسلطنتی را با تیر و حربهٴ «کفر» از دور خارج کند.
اما در مورد مؤسسان، خمینی که نبض اوضاع را در دست داشت میدانست که با افت روزافزون مشروعیت حکومت آخوندی مواجه است و نخواهد توانست کارش را به سادگی رفراندم جمهوری اسلامی، پیش ببرد. بنابراین از اساس جِر زد، بیآبرویی را بهجانخرید، منکر مؤسسان شد و بهجایش چیزی بهنام خبرگان را علم کرد که فقط ۷۵نماینده داشت که باید به فوریت ضمن یکماه قانون اساسی مورد نظر او را تدوین و تصویب میکردند.
پس دیدیم که یکماه بعد از پیروزی انقلاب ضد سلطنتی و سقوط رژیم شاه، مجاهدین در برنامه حداقل خودشان که در تاریخ ۲۷اسفند ۵۷ انتشار بیرونی پیدا کرد، خواهان رفع ستم مضاعف و حقوق حقهٔ ملیت ها هستن و خودمختاری کردستان رو مطرح میکنن.
اما پاسخ خمینی به خواستههای مردم کردستان چی بود؟ سرکوب، سرکوب و باز هم سرکوب.
حکم خمینی در اردوکشی به شهر پاوه در مرداد ماه ۱۳۵۸ و فضای هیستریکی که در این باره ایجاد کرد یک نمونه خیلی گویاست .
درگیریها در پاوه یکی از سرفصلهای درگیریهای کردستان بود که خمینی به شدیدترین وجه به سرکوب اون پرداخت.
حکم خمینی در این رابطه قابل تأمله. متن حکم خمینی رو باهم ببینیم و بشنویم.
فرمان خمینی برای سرکوب پاوه – صحیفهٔ خمینی – جلد ۹ – صفحه ۲۸۵
خمینی: از اطراف ایران گروههای مختلف ارتش و پاسداران و مردم غیرتمند تقاضا کردهاند که من دستور بدهم به سوی پاوه رفته، غائله را ختم کنند. من از آنان تشکر میکنم و به دولت و ارتش و ژاندارمری اخطار میکنم، اگر با توپها و تانکها و قوای مجهز تا ۲۴ساعت دیگر حرکت به سوی پاوه نشود، من همه را مسئول میدانم. من بهعنوان ریاست کل قوا به رئیس ستاد ارتش دستور میدهم که بیانتظار دستور دیگر و بدون فوت وقت با تمام تجهیزات به سوی پاوه حرکت کند و به دولت دستور میدهم وسایل حرکت پاسداران را فوراً فراهم کند. تا دستور ثانوی، من مسئول این کشتار وحشیانه را قوای انتظامی میدانم و در صورتیکه تخلف از این دستور نمایند با آنان عمل انقلابی میکنم. مکرر از منطقه اطلاع میدهند که دولت و ارتش کاری انجام ندادهاند. من اگر تا ۲۴ساعت دیگر عمل مثبت انجام نگیرد، سران ارتش و ژاندارمری را مسئول میدانم. والسلام. روحالله الموسوی الخمینی»
جریان پاوه در اواخر مرداد سال۵۸ اتفاق افتاد ولی به اونجا ختم نشد. خمینی، خلخالی رو به کردستان فرستاد و اون هم با برپا کردن بیدادگاههای صحرایی به تیرباران فرزندان ایران در کردستان پرداخت.
خب، حالا در شرایطی که هنوز ۶ماه بیشتر از سقوط رژیم شاه وپیروزی انقلاب ۲۲ بهم نگذشته، چه کار باید کرد و راهحل چیست؟
جواب مجاهدین به این سؤال این بود که: راهحل انقلابی، بهرسمیت شناختن حق تعیین سرنوشت و ادارهٴ امور داخلی کردستان، در چهارچوب تمامیت ارضی ایرانه. چرا که مسأله کردستان و دیگر مسائل ملیت ها در ایران اصلاً راهحل قهرآمیز نداره:
طرح پیشنهادی مجاهدین درباره حل شورایی مسأله کردستان ـ ۷ ـ ۵۸۰۷۳۰
نشریهٔ مجاهد شمارهٔ ۷ – ۳۰مهر ۱۳۵۸
طرح پیشنهادی مجاهدین در بارهٴ حل شورایی مسأله کردستان
مسأله کردستان در مجموع هیچ راهحل قهرآمیز ندارد .
راهحل انقلابی و مردمی آن اساساً در بهرسمیت شناختن حق تعیین سرنوشت و ادارهٴ امور داخلی آن در چارچوب تمامیت ارضی کشور خلاصه میشود .
پیشنهاد شجاعانه دیگر به خمینی، از سوی برادر مجاهد مسعود رجوی بود در مصاحبهها بهمناسبت دومین سالگرد انقلاب ضد سلطنتی در بهمن ۱۳۵۹ .
به این قسمت از مصاحبه که در نشریه مجاهد ۲۱اسفند ۵۹ منتشر شده توجه کنید. فقط باید یادآوری کرد که در آن زمان چون هنوز نیروهای عراقی در خاک ایران بودند، مجاهدین با آنها در صفوفی مستقل از پاسداران، در حال جنگ بودند. پاسداران خمینی هم در خوزستان از پشت به مجاهدین تیر میزدند و آنها را دستگیر می کردند.
یک پیشنهاد تاریخی در مورد حل مسأله کردستان
اگر چه میدانم که پیشنهادی که میخواهم بکنم منطقاً تا حدود بسیار زیادی غیرممکن است ولی باز هم لااقل بهمنظور آرامش وجدان و برای ثبت در صفحه تاریخ، بهعنوان یکی از آخرین پیام های مجاهدین، یک پیشنهاد تاریخی را به ایشان عرضه میکنم.
پیشنهاد این است:
«حضرت آیتالله، مجاهدین که با اعتقادات و هویت مشخص خود تا آنجایی که میتوانستند از دفاع از حقوق زحمتکشان و مستضعفان خلق خود در برابر تجاوز رژیم عراق کوتاهی نکرده و نخواهند کرد، چنانکه میدانید نه در کردستان و نه در هیچ درگیری داخلی دیگر شرکت نداشته و نه تنها راهحل نظامی در قبال اینگونه قضایا را از اساس ناعادلانه میدانند، بلکه به یقین نیز میدانند که هیچ پایان خدا پسندانه ای بر این درگیریها جز تهدید هر چه بیشتر وحدت و تمامیت کشور مترتب نیست. از این حیث، موافقت نمایید که بهخاطر انقلابمان، بهخاطر خلق مان، و بهخاطر تمامیت ارضی کشورمان و بهخاطر سرافرازی اسلام، مجاهدین مسئول شوند و بر اساس همان پیام ۲۶آبان ۵۸ خودتان، مسأله کردستان و سایر ملیت ها را فیصله و به این همه کشتار و سیه روزی خاتمه دهند .
این به خودی خود بهترین آزمایش برای ارزیابی حقانیت و اصالت مجاهدین نیز هست و چنانچه موفق باشد، نه تنها صلح و آشتی و وحدت و تمامیت این کشور تا نسلها تامین خواهد شد، بلکه اسباب رضای خالق و دعای خیر خلق نیز خواهد بود. بدیهی است که پس از اعادهٴ حقوق عادلانه مردم کردستان و مشخص شدن مرزهای خلق و ضدخلق، ما با هر فرد یا گروه ضدمردمی و هرکس که در آن سامان علیه استقلال و تمامیت ارضی کشور و نظم و آرامش آن سامان، کوچکترین خدشه ای وارد سازد، وارد جنگ خواهیم شد. ضمناً تصدیع میدهد که بهخاطر شدت و حدت تضاد و اختلافات درونی جامعه که معلول بلافصل سیاست های نادرست مسئولان است، چنانچه در این باره فکر عاجلی نشود، و پیشنهاداتی نظیر آنچه فوقا عرض شد در جهت آشتی و تفاهم سراسر کشور عملی نشوند، یقین بدانید که در صورت فقدان آن حضرت، شدت تضادها به حدیست که چه بسا خود به خود مهار اوضاع از دست خارج شده و به درگیریها و خونریزیهای بسیار دامنهدار و اسفبار منجر شود. همچنین باید متذکر شوم که برای رفع هر شبهه منفعت طلبانه گروهی در رابطه با تقدیم پیشنهاد فوق، و اینکه مبادا تصور فرمایید مجاهدین بدینوسیله میخواهند حرفهای قبلی شما را در مورد خودشان در اذهان مردم خنثی سازند، به شرط موافقت با پیشنهاد فوق پیشاپیش میتوانید اعلام نمایید که هنوز بر سر همهٔ نقطه نظرهایی که قبلاً در رابطه با مجاهدین فرمودهاید هستید و این فقط یک آزمایش برای ارزیابی صحتوسقم دعاوی مجاهدین است».
چنانکه گفتیم در آن زمان چون هنوز نیروهای عراقی در خاک ایران بودند، مجاهدین با آنها بهطور مستقل در حال جنگ بودند. پاسداران خمینی هم از پشت مجاهدین را با تیر میزدند و دستگیر می کردند. آخوندها هم مجاهدین دستگیر شده را محاکمه و به زندان و شلاق محکوم می کردند.
نکته دیگر اینکه، اون موقع برادر مسعود با خمینی محترمانه ولی بدون عنوان امام، حرف خودش به خمینی را زد و پیشنهاد را داد . همینطور، به آن دیکتاتور خونخوار هشدار داد که فکر فقدان یعنی بعد از مرگ خودت را هم بکن! و همچنین، گمان نکن که مجاهدین میخواهند با این پیشنهاد حرفهای ۴تیر ۱۳۵۹ را که گفتی منافق بدتر از کافر هستند، خنثی کنند و تو میتونی صراحتاً بگویی که بر سر حرفهات هستی و پیشنهاد مجاهدین در مورد کردستان و سایر اقوام و ملیت های ایرانی را فقط بهعنوان یک آزمایش از درستی یا غلطی دعاوی مجاهدین در مورد کردستان و در مورد سایر اقوام و ملیت های ایران قبول میکنی.
به راستی که در آن زمان به چالش کشیدن شخص خمینی با ارائه این پیشنهاد انقلابی و میهن پرستانه، کاری بود کوبنده و کارستان. . . .
هموطنان عزیز، به پایان قسمت دوم برنامه رسیدیم. در این قسمت تلاش کردیم تصویری از رویارویی انقلاب با ارتجاع، و مجاهدین با خمینی را در موضوع کردستان و ملیت های ایران ارائه کنیم. در برنامهٔ بعد، بحث را ادامه میدهیم.
خدانگهدار.
مطالب مرتبط
به مناسبت سالروز تصویب طرح شورای ملی مقاومت برای خودمختاری کردستان ایران در ۱۷آبان۱۳۶۲-قسمت اول
به مناسبت سالروز تصویب طرح شورای ملی مقاومت برای خودمختاری کردستان ایران در ۱۷آبان۱۳۶۲- قسمت دوم
به مناسبت سالروز تصویب طرح شورای ملی مقاومت برای خودمختاری کردستان ایران در ۱۷آبان۱۳۶۲- قسمت سوم
به مناسبت سالروز تصویب طرح شورای ملی مقاومت برای خودمختاری کردستان ایران در ۱۷آبان۱۳۶۲-قسمت چهارم
به مناسبت سالروز تصویب طرح شورای ملی مقاومت برای خودمختاری کردستان ایران در ۱۷آبان۱۳۶۲-قسمت پنجم