از هم پاشیدگی باند به اصطلاح اصلاحطلب در نظام آخوندی
از هم پاشیدگی باند به اصطلاح اصلاحطلب در نظام آخوندی
گفتگو با خسرو شکرالهی – ۲۴ فروردین ۱۳۹۷
به دنبال استعفای نجفی ار شهرداری تهران،
یک بار دیگر بحث اصلاح طلبان قلابی درون رژیم در رسانههای حکومتی مطرح شده
و این بار مهرهها و رسانههای خود این باند هستند که به رسوایی و از همپاشیدگی این باند اعتراف میکنند
و سعی میکنند آن را تحلیل و تفسیر کنند؛
ما گفتگوی امروز خودمون با خسرو شکراللهی رو به همین منظور اختصاص دادیم.
س : همان طور که در این گزارش هم دیدیم، بحثها و کشمکشهای زیادی در باند اصلاح طلبان قلابی درون رژیم شکل گرفته
و خودشان اعترافهای بیسابقهیی میکنند از رسوایی و بیبتگی این باند، علت این وضعیت چیست؟
آیا جریان استعفای مفتضح نجفی از شهرداری تهران، که از این باند بود، موجب این حرف و حدیثها شده است؟
ج :نخیر، جریان استعفای نجفی و این شکستی که باند موسوم به اصلاح طلب
در جنگ قدرت از باند رقیب خوردند، تنها یک تلنگر بود که باعث فرو ریختن این بنای پوشالی شد.
برای پیدا کردن علت ریشهیی این قضیه بایستی قدری به عقب برگردیم و پیشینة این باند را مورد مطالعه قرار بدهیم.
این باندی که اسم اصلاحطلب را روی خودشان گذاشتند، در واقع همان خط امامیهای زمان خمینی هستند
همانها که جزو فاشیستی ترین باندهای رژیم بودند و در دهة60 اکثر آنها بازجو و شکنجه گر و دژخیم بودند
که یا در دادستانی یا در وزارت اطلاعات و سایر ارگانهای سرکوب و ترور،
به سلاخی بهترین و آگاهترین فرزندان مردم ایران اشتغال داشتند.
سابقة چهرههای شاخص این باند مثل حجاریان، عباس عبدی، جلاییپور، محسن آرمین، اکبر گنجی و
... خود محمد خاتمی، چیز پوشیدهیی نیست و اخیراً هم در جریان جنگ و جدالهای درون این باند،
یا در جریان جنگ قدرت با باند رقیب، طرفین یک بار دیگر در رسانههای خودشان این سوابق را به رخ همدیگر میکشیدند.
بعد از دهة 60 و بعد از خمینی رژیم و این دار و دسته مصلحت را در این دیدند که رنگ عوض کنند
و این طوری به این نظام پلید خدمت بکنند.
خیلی از اینها ضمن سفیدسازی مثلا با انتقادهای آبکی از سیستم، روی آوردند
به باصطلاح کارهای فرهنگی، مثل در آوردن روزنامه و در سالهای اخیر درست کردن سایت و نوشتن مقاله و سخنرانی و غیره،
در جنگ قدرتی که با باند رقیب داشتند، گاهی موفق میشدند که اکثریت مجلس ارتجاع
یا کرسی ریاست جمهوری را هم مثل دوران خاتمی و در دورة اخیر که روحانی رئیس جمهور شد به چنگ بیاورند.
کار اینها و خدمتی که به نظام میکردند این بود که یک چند تحت عنوان سازندگی
یک چند تحت عنوان اصلاحات و یک چند هم تحت عنوان امید و اعتدال
فریب مردم و ایجاد این امید کاذب در جامعه بود که گویا این رژیم قرون وسطایی اصلاح پذیراست.
البته بخشی از کاربرد این ترفند هم برای مصرف خارجی و برای ریختن آب به آسیاب سیاست مماشات بود
که به بهانة وجود یک جناح مدره بتوانند با فاشیسم مذهبی حاکم معامله کنند و منافع خودشان را تأمین کنند.
اما این حنا برای مردم ایران تأثیری نداشت چون به عینه میدیدند که هیچ فرقی بین این باند و آن باند نیست
و هیچ کدام در غارت و سرکوب دست کمی از دیگری ندارند.
س : این بحثی که شما دربارة سابقة اصلاح طلبان گفتید خیلی خوب بود،
اما چرا این بحثها، رسوایی اصلاح طلبان قلابی الان مطرح شده است؟
بخصوص که شما گفتید استعفای شهردار تهران یک بهانه بود.
ج :بله، رسوایی این باند اصلاح طلب گام به گام و مرحله به مرحله آشکارتر و رسواتر شدو برای اقشار کمتر آگاه جامعه هم
که در هر مرحله روشن شد که اصلاح طلب همان جلادی است که فشنگش تمام شده
و به قول رهبر مقاومت افعی ولایت فقیه هرگز کبوتر نمیزاید.
اما این درک و این آگاهی به طور جامع و فراگیر در جریان قیام دی ماه مهر خورد
با شعار «اصلاح طلب، اصولگرا دیگه تمومه ماجرا»
و این بحث و این بحران که شما اشاره کردید و بخشی از آن در گزارشی هم که پخش شد، آمد،
شاهد این است که متولیان این باند هم ناچارند اذعان کنند که دیگر این ترفند اصلاحات از درون رژیم سوخته
و باید فکر دیگری بکنند.
اجازه بدید که من به نمونههایی از مقالات روزهای اخیر که در رسانههای رژیم آمده، اشاره کنم که بیانگر همین واقعیت است:
حسین مرعشی، سخنگوی حزب کارگزاران در بخشی از مصاحبهاش با روزنامه قانون میگوید:
«صادقانه باید اعتراف کرد که اکثریت مردم از اصلاحطلبان پیشی گرفته اند،
بنابراین تفکر کلیشهای اصلاح طلبی نیز نیاز به اصلاح دارد!»
جهان صنعت24/1 : گاو اصلاحات دیگر شیر نمیدهد!
مردم از این همه لاپوشانی و مصلحتاندیشیهای اصلاحطلبانه خسته شده و اعتماد خود را به این جریان هم از دست دادهاند.
نکته اصلی آنجا نهفته است که تا زمانی که ما به معنای واقعی و اصولی احزاب آزاد و مستقل نداشته باشیم
و تا زمانی که قدرت مافوق خواست مردم در کشور مسلط باشد
عملا نهتنها جریانهای سیاسی همچون اصلاحطلبی فراتر از یک عروسک خیمهشببازی نخواهند بود
بلکه روزبهروز بر بدبینی و بیاعتمادی مردم افزوده شده و بحرانهای کشور عمیقتر و پیچیدهتر میشود.
ابتکار22/1:
مقاله مدار سقوط به سمت بی اعتمادی اشتباه استراتژیک طیف اصلاح طلب در این برهه حساس از جامعه ای که به شدت عصبانی و ناامید،
تحولات اقتصادی کشور را دنبال می کند، در میان مدت و بلند مدت اثرات منفی خود را بر طیف سردرگم این روزهای اصلاحطلبان خواهد گذاشت.
برآورده نشدن توقع مردم از عملکرد لیست های امید و همچنین رای بالای رئیس جمهوری در اردبیهشت ماه سال گذشته
که حالا با وعده های سرگردان و بر زمین مانده مواجه شده است،
همگی سراشیبی سقوط اصلاحات و البته اعتدالیون در کشور را هموارتر خواهد کرد.
ناامیدی مطلق منجر به هم ریختگی جامعه خواهد شد و هیچ آبی نمی تواند این دلمردگی را در مردم دوباره زنده کند.
س: این مواردی که شما اشاره کردید، همه بعد از جریان استعفای نجفی از شهرداری تهران بود،
این قضیه چقدر در این اعترافها مؤثر بوده و نقش داشته است؟
ج : البته این حرفها بلافاصله بعد از قیام دی ماه شروع شد ولی روز به روز و گام به گام مسأله عمیقتر شد
و بخصوص در وحشت از شعله کشیدن قیام، لزوم چارهجویی مطرح شد و اعترافها ریشهیی تر شد.
از جمله این قضیة استعفای شهردار یک بار دیگر این واقعیت را در معرض دید همگان قرار داد
که در استبداد مطلقة ولایت فقیه، بازی انتخابات حرف مفتی بیش نیست.
همین شورای شهر قلابی تهران موقعی که میخواستند ژست بگیرند که شهردار را اینها انتخاب میکنند،
به محض این که با اکراه ولی فقیه روبرو شد، به سرعت رنگ باخت
و با یک تشر و لابد با تهدید برملا کردن پرونده و افتضاحات او، مجبورش کردند که به این نحو مفتضحانه استعفا کند.
کما این که همان مقالة روزنامه جهان صنعت مینویسد:
-ماجراها و اتفاقات پیرامون شورای شهر و شهردار تهران دوباره نشان داد که عملا جریان اصلاحطلبی در میدان عمل
و در تقابل با هسته سخت قدرت، توانی برای عرضاندام و ایستادگی ندارد و در نهایت امر قافیه را به جریان غالب میبازد.
و در ادامه هم مینویسد: نکته اصلی آنجا نهفته است که تا زمانی که ما به معنای واقعی و اصولی احزاب آزاد و مستقل نداشته باشیم
و تا زمانی که قدرت مافوق خواست مردم در کشور مسلط باشد
عملا نهتنها جریانهای سیاسی همچون اصلاحطلبی فراتر از یک عروسک خیمهشببازی نخواهند بود
بلکه روزبهروز بر بدبینی و بیاعتمادی مردم افزوده شده و بحرانهای کشور عمیقتر و پیچیدهتر میشود.
بدبینی و بی اعتمادی هم اسم مستعار خشم و انزجار مردم و قیام است.