«اگر این ملت بگویند شما را نمی خواهیم باید قبول کنیم»!

«اگر این ملت بگویند شما را نمی خواهیم باید قبول کنیم»!


در هراس از خیزش و استمرار قیام ایادی و مهره هایی از هردو باند رژیم؛ این روزها اعتراف های قابل ملاحظه یی می کنند.


دراین اعترافها آنها روی واقعیاتی چند انگشت می گذارند؛ ازجمله این که مردم به شدت از این حکومت متنفرند و حکمروایی برآنها مانند گذشته غیرممکن است.
اعتراف بزرگتر این که حکمروایی سرکوبگر و فاسد ولایت فقیه است که مردم را به این درجه از نفرت رسانده است.

دست آخر این که وضعیت آنچنان خطرناک است که فرجه بقای رژیم ازدست می رود چون مردم آن را نمی خواهند.

مسجل بودن شعله ورشدن قیام برای آنها آنچنان روشن است که در این زمینه به یکدیگر هشدار می دهند.

این هشدارها هم همواره با ابراز وحشت از سرنوشت این حاکمیت پلید است و در این رابطه هرباندی هم برای خود تحلیلی دارد که محور آن این است که باند رقیب را عامل این وضعیت می‌داند.

طرفه این که هریک ازآنها نیز برای مقابله با این وضعیت راه و چاره یی را ارائه می دهند که تنها نشاندهنده بن بست تمامیت رژیم در برابر خیزش مردم ایران است.

آخوند مهدی طباطبایی از باند روحانی به صراحت اعتراف می کند‌: «ما حکم خدا را خراب می‌کنیم اگر این ملت بگویند شما را نمی خواهیم باید قبول کنیم. مردم حرف برای زدن زیاد دارند؛ برای گرانی به خیابان می آیند ولی حرف به تصمیمات کلان نظام هم دارند،آنکه برای مشکل اقتصادی به خیابان بیاید ممکن است دست به هر کاری بزند؛ نگرانیهای معیشتی آرامش را از انسان می گیرد. آن وقت چه اتفاقی می افتد؟

من می گویم تا دیر نشده مسئولان بیایند بنشینند و از گذشته خودشان عذرخواهی و به مردم تفهیم کنند که اشتباهات رخ داده است. ما آزادی را از گفتار و کردار و قلم مردم گرفتیم». (سایت حکومتی جماران 4 اسفند96)

آخوند احمد مازنی عضو مجلس ارتجاع از باند موسوم به اصلاح طلب ضمن اذعان به سرکوب عریانی که وجود دارد؛ گوشزد می کند چنانچه رژیم این راه را ادامه بدهد به فروپاشی آن منجرخواهدشد: «این هنر نیست که در جامعه ما از کسانی که رفتارشان، گفتارشان، منش و مسلکشان درویشی و گل مولا بود، چریک بسازیم ما به جای گفت و گو راه تعارض و برخورد در پیش گرفتیم. به جای صبر توام با همکاری، در جاهایی راه قهر را در پیش گرفتیم. راهی به غیر از گفت و گو و تعامل در جامعه نداریم و گرنه شیرازه جمهوری اسلامی و نظام اجتماعی از هم می پاشد» (سایت جماران 4 اسفند96)

جعفرزاده ایمن آبادی عضو مجلس ارتجاع از رشت نیز سرکوب وسانسور حاکم برجامعه را عامل انفجارخشم مردم می داند: «متاسفانه چیزی که عامل خشونت و تشنج می شود این است که در کشور فضای گفت وگو نیست. چون صدا و سیمای ما یک طرفه است و رسانه های ما نیز جرات نوشتن ندارند کسی نمی تواند حرفش را بزند و حرفها در سینه ها عقده می‌شود. خیلی از اینها که متوسل به خشونت می شوند حرفشان هم غلط است اما نتوانستند حرفشان را مطرح کنند و حرفشان نقد نشده و پاسخی به آن داده نشده است، بنابراین فکر می کنند حرفشان درست است. و این موضوع منجر به این می شود که آنها ابراز خشونت کنند». (سایت حکومتی ایران آنلاین 3اسفند96)

علی ربیعی وزیرکار حسن روحانی نیز در زمینه رفتار ظالمانه حاکمیت پلید آخوندی با مردم می گوید: «از من بپرسید آیا وضعیت مردم بهتر شده است؟ می‌گویم خیر. ما متاسفانه با زبان خوب نتوانستیم با مردم درست حرف بزنیم. وضع خوب نیست. من گاهی مطالعات میدانی مستقل انجام می‌دهم. در هنگامی که ناآرامی‌ها پیش آمده بود، آنها را در اطلس جغرافیایی ریختم و دیدم هر کجا که احساس بی‌عدالتی بوده، ناآرامی هم بیشتر بوده است». (سایت خبر آنلاین 4اسفند96)

ملاحظه می شود که اظهارات فوق، اظهاراتی بیسابقه است که تا پیش از این و پیش از قیام ایران گفتن آنها مرزسرخ بود و حاکمیت نیز اظهار کنندگان را یا با حذف ازگردونه قدرت و یا با توبیخ و تنبیه سرجایشان می نشاند.

اما با عبور مردم از نظام ولایت فقیه و شکستن بسیاری از مرزسرخ ها؛ بالاجبار بسیاری از مهره های رژیم مرز سرخهای نظام را زیرپا گذاشتند.

البته علیرغم همه اینها هیچ راه حل عملی برای برون رفت از این مخمصه نمیتوانند ارایه کنند که این واقعیت نه از سر ناآگاهی، بلکه به دلیل بنبستی است که تمامیت رژیم در باتلاق آن اسیر است که هرچه بیشتر دست وپا می زند بیشتر به قعر باتلاق فرو می رود.

بنابراین این مردم و مقاومت مردم ایران هستند که خروج از این بن بست را که همانا سرنگونی تمامیت رژیم ولایت است محقق خواهند کرد.
لطفا به اشتراک بگذارید: