This browser does not support the video element.

بابک خرمدین آزادیخواه و میهن پرست از خطه آذربایجان- ۳ اسفند۹۶

 


  • بابک خرمدین آزادیخواه و میهن پرست از خطه آذربایجان




 


  • کوروش کبیر:اهورا مزدا ، این سرزمین را ، این مرز و بوم را ،




  • از کینه ، از دشمن ، از دروغ ، از خشکسالی حفظ کند.




  • بابک خرمدین: انسان برای پیروزی خلق شده است، او را میتوان نابود کرد ولی نمیتوان او را شکست داد.




 

ایران، سرزمین آزادیخواهان و دلاوران میهن پرستی است که از دیر باز همواره آتش شورش و طغیان علیه ظلم و نابرابری را

در اقصی نقاط ایران بر افروختند و ناموس ایران و ایرانی را حفظ کردند.

آنها که در ادوار پر تلاطم ایران، روح جنگ و مبارزه را در میان توده های ستمدیده و تحقیر شده زنده کردند

و آنها را بر علیه استبداد و حاکمیت ستمگرانه و جور زمانه برشوراندند.

ایران با تاریخی پر از حماسه و دلاوری و آزادیخواهی، همواره پیشتاز تمامی سرزمین های منطقه بوده است،

تاریخ شکوهمند و پر افتخار ایران از کورش کبیر، آریو برزن، آرش کمانگیر، مزدک و سربداران تا قهرمانان ملی ایران ستار خان،

کوچک جنگلی، مصدق و حنیف نژاد و بسیاری از چهره های ملی و میهنی تاریخ ایران همه و همه در زمانه خود نشان از آزادیخواهی،

تمدن، شکوه و عزم یک ملت اصیل و با فرهنگ را نشان دارد.

آنچه که اکنون عمامه بسران جنایتکار و ضد بشر در پی از بردن حرث و نسل آن هستند.

بله سرزمین ایران با تاریخ و تمدن کهن خود، فراز و نشیبهای زیادی را از سر گذرانده است و جنبش آزادیخواهانه بسیاری

که در مقابل تجاوز و سلطه بیگانگان ایستادگی کرده و در این میان قهرمانان آزادیخواه و سربدارانی به مبارزه و قیام

بر علیه حاکم ستمگر برخواسته اند که تا ابد یاد و خاطره آنها در قلب توده های محروم و ستمدیده ایران زنده است و شایسته احترام و سپاس است.

اینبار در این برنامه میخواهیم یادی از یک دلاور از خطه آذربایجان که 22 سال

با خلیفه ظلم دوران خود جنگید و اجازه نداد که پای مزدوران خلیفه ستمگر به منطقه شمال غربی ایران باز شود را بکنیم.


  • بابک خرمدین آزادیخواه و میهن پرست از خطه آذربایجان




بابک در آذربایجان بدنیا آمد. او که روحی عاصی و طغیانگر بر ضد ستم داشت و قلبش مالامال از میهن پرستی و نام ایران بود،

توانست جنبشی را بر ضد حاکمان اشغالگر و ستم پیشه رهبری کند که همواره جاودان خواهد ماند.

بابک در دورانی متولد شد و در آن زندگی کرد که از دوره های پر تلاطم تاریخ ایران بود، در آن زمان،

قبایل عرب به سرزمینهای ایران تاخته و ایران را اشغال کرده بودند. دوره ای پر از مکر و ستم و کینه که تماما ناشی از حاکمیت ستمگرانه

و دجالانه خلیفه عباسی بود، از یک طرف قشر اندک اشراف و پولدار و مجیز گوی خلیفه

و از طرفی توده های مردم ستمکش و فقیر و پابرهنه که در سختی و فشار کمرشکنی قرار داشتند.

هرچند که تا قبل از آنزمان قیام های بزرگ مردمی از جانب کسانی همچون ابومسلم خراسانی، سنباد ،حمزه و ...

شکل گرفته بود ولی ناموفق بودند و توسط خلفای زمانه سرکوب شده بودند،

و کماکان جنایت و ظلم خلیفه عباسی بی رحمانه ادامه داشت و همه قیام های ایرانیان ستمدیده نافرجام باقی مانده بود.

ناامیدی تمامی اقشار و توده های سراسر ایران زمین را در برگرفته بود،

شدت ظلم و سرکوب و تبعیض و استثمار به حدی بود که دهقانان و پیشه وران در تنگنا قرار داشتند.

 

در چنین شرایط اسفباری بود که مردم نواحی شمال غرب ایران که بیش از پیش در معرض ظلم و جنایت دو خلیفه ستمگر عباسی قرار داشتند،

گرد آتشی که «جاویدان» فرزند «شهرک» آنرا بر فراز کوهستان های اردبیل بر افروخته بود جمع شوند.

و این باعث شد بعدها بابک خرمدین نیز به جمع این مبارزان بپیوندد.

 

بابک پس از مرگ جاویدان در سال 200 هجری قمری پیشوای خرمدینان برگزیده شد و این نقطه عطفی در تاریخ ایران و منطقه بود.

رهبری بابک خرمدین بر پیروان جاویدان، تاریخ منطقه را در مسیری دیگر قرار داد، اندیشه ژرف، جوانمردی بی بدیل، صداقت بیان،

عزم جزم و قدرت اراده و نیرومند او، خود،

پیروان جاویدان را به گونه ای دستخوش تحول کرد که بیشتر اقوام ساکن نواحی شمال و غرب و سایر اقوام مردم ایران و حتی منطقه

به این جنبش آزادیخواهی پیوستند و اتحاد این گروهها باعث شد که تا چند دهه خواب از سر خلفای جور و ستمکار عباسی ربوده شود

و آسایش از کاخ آنها گرفته شود و در نهایت همین دلاوریها و رشادت ها باعث سقوط خلفای عباسی شد و تاثیر زیادی در تاریخ منطقه خاورمیانه بر جای گذاشت.

آوازه جنبش و جوانمردیها و رشادت های بابک و یارانش آنقدر بالا گرفت که فراتر از منطقه رفت و سبب شد

ماجرای خرمدینان در قالب افسانه هایی سحر انگیز از شبه قاره هند تا قلمرو رومیان و از جزیره العرب تا سرزمین اسلاوها نیز گسترش یابد.

هر چند که سرانجام بابک بدلیل خیانت عده ای همچون افشین وطن فروش که شیفته زر و سیم خلیفه و مقهور قدرت پوشالی او شده بود

بسیار تکان دهنده و تلخ بود اما باید بخاطر داست که بابک در اوج شرافت و جوانمردی، جان خود را همچون همرزمان دیگرش برای اعتلاء و شرف ایران نثار کرد.

قرارگاه اصلی بابک خرمدین دژی استوار و سخت گذر بنام دژ بَذ بود که در 3 کیلومتری شهر کَلیبَر در شهرستان اهر آذربایجان شرقی قرار دارد.

اطراف این قلعه از هر طرف دره هایی به عمق 400 تا 600 متر فرا گرفته است که تنها یک راه باریک «مال‌رو» وجود دارد که میتوان به قلعه رسید.

قرارگاه بذ که فاصله کمی با رود ارس داشت، مرکز اصلی مقاومت خرمدینان و رهبرشان بابک در برابر خلفای عباسی بود.

این قلعه در بالای ارتفاعاتی بود که از شرق به دریای کاسپین و ناحیه شروان و از غرب به مرند و از شمال به ساحل رود ارس و دشت مغان و ار جنوب به تا نزدیک اردبیل کشیده بود.

بابک با پشتوانه زمین کوهستانی، توانست لشکریان خلیفه را یکی پس از دیگری شکست دهد،

و گاه بیگاه به لشگر دشمن شبیخون بزنند و بلافاصله به قلعه غیر قابل دسترسشان و پناهگاه کوهستانی شان عقب نشینی کنند.

بابک خرمدین در آذربایجان در تمامی اقشار ایرانی منجمله خراسان، کاشان، قم، قزوین، ری ، کرج، همدان،

لرستان و خوزستان هوادارانی داشت و آنها نیز در شهرهای خودشان هم علیه خلیفه جور و ستم شورش هایی کرده بودند.

عبدالحسین زرین کوب نوشته است که بابک سرداری دلیر و هوشمند بود که مدت ها شورش ها و آشوب های مزدکیان و خرم دینان را

رهبری کرده است و در میان طبقه کشاورز نیز دارای طرفداران زیادی بوده است.

بدینترتیب آذربایجان کانون شورش جنبش خرمدینان شد و داوطلبان از مناطق دیگر به تقویت جنبش آمدند.

در سال 218 هجری قمری بابک بعد از 4 رشته جنگ کنترل آذربایجان و جبال را بدست گرفت و این باعث نگرانی معتصم خلیفه وقت

که در آغاز خلافت بود شد، در همین سالها تعداد زیادی از مردم در جبال، همدان و اصفهان به خرمدین ها پیوستند و در نزدیک همدان پایگاه زدند.

شورش بابک جریان داشت و خلیفه هم به قتل عام خرمدین ها دست میزد ولی انگیزه جنگیدن در آن ها شدت می یافت.

معتصم حقوق و جیره غذایی و مقرری افسران را اضافه میکرد و بدینوسیله آنها را به تشویق به جنگ با بابک و نیروهایش میکرد.

بابک پس از جنگ و گریز بسیار و از بین بردن سپاهیان خلیفه با خیانت یک وطن فروش اسیر شد و تسلیم خلیفه شد.

شکست بابک هرچند ضربه سنگینی به جنبش خرمدینان زد ولی باعث نابودی اشان نشد و نوادگان پیروان بابک بطور آشکار در بذ به مبارزه ادامه میدادند.

جسارت، زیرکی و استعداد بابک در فرماندهی نظامی و جوانمردی و صداقت او در مبازره طولانی و اعتمادی که پیروانش به او داشتند

بی تردید یکی از موارد استثنایی در تاریخ مبارزات مردم ایران است.

خلیفه جنایتکار دستور مثله کردن بابک را داد، می گویند که بابک بعد از قطع دست راستش با دست چپ خون دست راست را بر چهره خود مالید

و تمام صورتش را گلگون کرد. خلیفه از او پرسید دلیل اینکار چیست؟

بابک پاسخ داد که من با خون خود سیمای خود را سرخ کردم که فکر نکنی که ترس از مرگ باعث شده که رنگ صورتم زرد شود.

این پاسخی است که بعد از 1200 سال هنوز استدلال محکم مردی از جان گذشته، نشانه آزادی و آزادگی است.


  • بابک خرمدین می گوید: انسان برای پیروزی خلق شده است، او را میتوان نابود کرد ولی نمیتوان او را شکست داد.




آری، صدها سال از مرگ سربلند این انسان آزاده میگذرد او که در دامنه ساوالان آذربایجان بدنیا آمد و در دربار خلیفه مثله اش کردند،

فرزندش آذر و برادرش عبدالله و یاران آزادیخواهش در راه آزادی مردم ایران جان خود را فدا کردند.

همسرش بانو خرمدین دوشادوش بابک در برابر خلیفه عباسی جنگید، او از جمله دلیرترین جنگجوی آزادیخواه بود

که امروزه توسط ایرانیان در شمار یک قهرمان ملی است. مرکز اصلی فعالیت بانو در آذربایجان بود او کمانداری ورزیده بود

که در همان کودکی با این سلاح آشنا شد و تا پایان عمر همراه فرمانده دلاور خرمدین در جنگ و صلح بود.

خوب است در انتهای این برنامه آخرین گفتار بابک به خلیفه عباسی معتصم را بشنویم.


  • تو ای معتصم خیال مکن که با کشتن من فریاد استقلال طلبی ایرانیان را خاموش خواهی کرد . نه !




  • این حماقت است اگر فکر کنی چون افشین وطن فروش را با زر خریده ای میتوانی ایرانیان را اسیر کنی .




  • من مبارزه ای را آغاز کرده ام که ادامه خواهد داشت.




  • من لرزه ای بر ارکان حکومتت انداخته ام که دیر یا زود سرنگون خواهی شد.




تو اکنون که مرا تکه تکه میکنی ولی هزاران بابک درشمال و شرق و غرب ایران ظهور خواهد کرد

و قدرت پوشالی شما پاسداران جهل و ستم را از میان بر خواهد داشت !

این را بدان که ایرانی هرگز زیر بار زور وستم نخواهد رفت و سلطه شما جنایتکاران را تحمل نخواهد کرد.
من درسی به جوانان ایران داده ام که هرگز آنرا فراموش نخواهند کرد .

من مردانگی و درس مبارزه را به جوانان ایران آموختم و هم اکنون که جلاد تو شمشیرش را برای بریدن دست و پاهای من تیز میکند

صدها ایرانی با خون بجوش آمده آماده طغیان هستند.

مازیار هنوز مبارزه میکند و صدها بابک و مازیار دیگر آماده اند تامردانه برخیزند

و میهن عزیزم ایران را از دست متجاوزان و شما جلادان مردم فریب برهانند .

و آنگاه رو به مزدور وطن فروش میکند و می گوید: اما تو ای افشین . . .

در انتظار روزی باش که همین معتصمی را که امروز مانند سگانی در برابرش زانو میزنی و وطن ات را برای او فروختی

در همین تالار و روی همین سفره سرت را از بدنت جدا کند .
مردی که به وطن خود ( میهن ) خیانت کند در نزد دیگران قربی نخواهد داشت و هیچکس به فرد خودفروخته اعتماد نخواهد کرد .

و بدین ترتیب بابک خرمدین بزرگ مرد اصیل ایرانی،

دلاور میهن پرست و ایران دوست آذربایجانی که 22 سال در برابر تجاوز و ظلم به خاک میهن مردانه مقاومت و ایستادگی کرد

در نهایت با نیرنگ از پا در آمد. ابتدا دست چپ او را بریدند و بعد دست راست و بعد پاهایش را بریدند

و در نهایت دو خنجر در دنده هایش فرو کردند و آخرین سخنی که بابک با فریادی بلند بر زبان آورد این بود:

«پاینده باد ایران»
لطفا به اشتراک بگذارید: