قاتل محیط زیست کیست؟
دراین روزها غیر از آلودگی مرگبار هوای خوزستان و چندین استان دیگر، یکی دیگر از خبرهای داغ رسانههای مردمی و رسانههای حکومتی، که شاید هم به خبر اول ربط داشته باشد، قتل یک استاد فعال محیط زیست در زندانهای رژیم به نام دکتر کاووس سیدامامی است.
جنایتی که شورای ملی مقاومت ایران نیز طی اطلاعیهای آنرا محکوم کرد و خواهان دخالت مجامع بین المللی حقوق بشری برای جلوگیری از استمرار کشتار مردم در زندانهای خامنهای شد.
در حاشیه این جنایت، نکات مختلفی گفته شده است، از جمله اینکه این فعال محیط زیست به دادههایی دست پیدا کرده بود که ثابت می کرده بروز فاجعه زیست محیطی در سالهای اخیر در ایران، ناشی از دخالت سپاه پاسداران در تغییر اکوسیستمهای حیاتی کشور، از طریق ایجاد سدهای غیرکارشناسی و مهندسی کردن فاجعه بار ذخایر آبی مملکت بوده است.
البته یافتههای دکتر کاووس سیدامامی (اگر واقعا چنین چیزی وجود هم داشته باشه) تا الان منتشر نشده است و باتوجه به آنچه هم که در رابطه با او اتفاق اتفاد( قتل او درزندان) بعید است این موضوع اصلا انتشار پیدا کند.
اما فارغ از یافتههای منتسب به وی ضروری است که یافته های عامی که درمورد تخریب محیط زیست وجود دارد ونقش جنایتکارانه سپاه پاسداران در بهم زدن تعادل زیست محیطی جغرافیای ایران مورد بررسی قرارگیرد.
درزمینه بحران زیست محیطی حاکم برکشور، پاپی زاده عضو مجلس ارتجاع از استان خوزستان در یک برنامه تلویزیونی می گوید: «واقعا یک سوال است چرا مسئولین از این بزرگواری مردم خجالت زده نمیشوند؟ موضوعی که به راحتی قابل حل هست را سالها به تاخیر انداختند و الان تبدیل به یک بحران زیست محیطی جدی شده و بصورت متوسط 22 تا استان کشور درگیر ریزگردها هستند».( تلویزیون رژیم 24 بهمن 96 )
درهمین برنامه فردی به نام جمالی به عنوان استاد دانشکده محیط زیست اذعان می کند: «واقعیت مطلب این است که این پدیده تقریبا 20 سال است شکل گرفته است. یعنی طی بیش ازبیست سال گذشته است».
درادامه این برنامه پاپی زاده عضو مجلس ارتجاع با اشاره به اعترافات مسئولان رژیم که 60 درصد بحران ریزگردها مربوط به حوزه داخلی است می گوید:«تا دو سال قبل هیچ دستگاهی در داخل کشور به صراحت حاضر نبود این را بپذیرد و مرتب بهانه خارج از کشور را می آوردند و میگفتند صد در صد این ریزگردها مربوط به خارج از کشور هست ،در کشور عراق داعش هست عربستان با ما نمیسازد و بسیاری ازمسائل دیگر و عملا این را از گردن خودشان باز میکردند این مسئله و اقدام اساسی صورت نگرفت...
الان بحرانی که اتفاقی افتاده ناشی از این هست که ما سیلاب های طبیعی که بصورت فصلی در دهه های گذشته اتفاق می افتاد را آمدیم دخالت کردیم سد سازی کردیم اجازه ندادیم این سیلاب در سطح وسیع پخش بشه و پشت سد این آب را ذخیره کردیم. سد سازیهایی که الان هزینه بزرگی را روی دست کشور گذاشته. یعنی مطالعات سد سازی که در کشور اتفاق افتاد مطالعات اشتباهی بود باید این را بپذیریم».
همانطور که ملاحظه می شود حتی کارشناسان حکومتی هم با کمی پیچ و خم اعتراف کردند که بحران ریزگردها نه از عراق که اساسا مربوط به داخل است و علتش هم سدسازیهای بی رویه و اشتباهی بوده که در کشور انجام گرفته است.
اما سوال این است این سدسازی های اشتباه کار چه کسی وچه نهادی بوده است؟
براساس آخرین آماری که شرکت مدیریت منابع آب ایران و معاونت فنی و پژوهشهای آتی منتشر کرده و خبرگزاری پاسداران موسوم به فارس نیزآنرا در تاریخ 12 بهمن 86 منتشر کرده است، آمار سدهای احداث شده طی دو دهه پس از پیروزی انقلاب 22بهمن سال 1357،از 19 سد به 60 سد افزایش یافته است.
بر اساس همان آمار حکومتی، بیشترین تعداد سدهای بهرهبرداری شده در ایران، طی سالهای پس ازانقلاب بهمن سال 57 و مشخصا در سال 1374 بوده است یعنی همان سالهایی که آغاز ظهور بحران ریزگردها در ایران است.
در مورد آبهای زیرسطحی و حفر چاه هم، روزنامه اطلاعات 10 آبان 95 نوشت: تا سال 1355
تعداد سدهای احداث شده قبل وبعداز انقلاب سال57
دوره | تعداد | جمع کل مخزن( میلیون متر مکعب) | آب قابل تنظیم سالانه( میلیون متر مکعب) | ظرفیت اسمی نیروگاه(مگاوات) |
تاسال 1375 | 19 | 13404 | 14069 | 1804 |
از فروردین 1358تا1392 | 123 | 33932 | 19125 | 8202/2 |
مجموع | 142 | 47336 | 33194 | 10006/2 |
ایران حداکثر 50 هزار حلقه چاه داشت. سال 60 این تعداد دوبرابر شد.
حبیب اله بیطرف وزیر نیروی دولت هاشمی رفسنجانی روز24 مرداد 94 در گفتگو با سایت تجارت گفت تعداد چاههای حفر شده به 760 هزار حلقه رسیده که نزدیک به 300 هزار حلقه آن غیرمجاز است.
به این ترتیب آخوندها در ایران یک سیستم «انحصار حکومتی آب» بوجود آوردند که اساسا در دست سپاه پاسداران و دولت است.
درنهایت و درحال حاضر ترتیب تقسیم مالکیت آب ایران به این شکل در آمده است:
تمامی آبهای سطحی کشور به انحصار مالکیت سپاه پاسداران در پروژه سدسازیهای سپاه در آمد و مالکیت تمامی آبهای زیرسطحی کشور طبق قانون توزیع عادلانه آب مصوب 16 اسفند 61 به وزارت نیرو واگذار شد تا طبق همان قانون، امتیاز حفر چاه های عمیق را به هرکس که خواست، بفروشد.
به این ترتیب، در یک تقسیم برادرانه غارت منابع آبی کشور، سدها و آب سدها به سپاه رسید! و چاهها و آب چاهها و انحصار حفر چاه به دولت! و از دولت به سازمان آبفا و شرکتهای سهامی خصولتی!
به عنوان نمونه، آب آشامیدنی خوزستان در انحصار 19 شرکت خصولتی است که تماما متعلق به سران رژیم و آقازادههایشان است.
در چنین روندی، با انحصار مالکیت آب و فروش آن در دست پاسداران و دولت، آبهای کشور پیش از رسیدن به آبریزهای طبیعی خود، به خشک شدن و نابودی دریاچهها و تالابهای مملکت منجر شد
فاجعهای که ایران را همزمان با دو پدیده اقلیمی مرگبار روبرو کرد:
یکی نابودی منابع آبی کشور
دیگری، پیدایش بحران جدیدی به اسم «ریزگردها» و آلودگی هوای کشور
طبعا اعلام اعداد و ارقام مربوط به انحصار سدسازی پاسداران و فروش آب کشور به صاحبان اصلی آن یعنی ساکنان این سرزمین، خودش یکی دیگر از جنایتهای این نظام و پاسدارانش می باشد که جای رسیدگی خیلی بیشتری دارد. جنایتی که برای برملا نشدنش، افراد را به قتل می رسانند