زجر کش کردن بازماندگان زلزله ویرانگر کرمانشاه

 

بیش از سه ماه از زلزله ویرانگر کرمانشاه گذشت. اما آنچه بیش هر چیز دیگر امروز بر جسم و جان و روان بازماندگان این زلزله سنگینی می کند شرایط اسفبار زندگی بر بازماندگان این زلزله است


که در فقدان اولیه‌ترین الزامات و حداقلهای ضروری برای حفظ جان، کماکان در چادرها و یا کپرهای خود ساخته در سوز و سرمای جانسوز زمستان در مناطق زلزله‌زده با مرگ دست و پنجه نرم می کنند.

وضعیت بازماندگان محروم و بی سرپناه، بعد از گذشت 90 روز از وقوع زلزله تا آنجا مشقت بار و غیر قابل باور است که بی اختیار این سوال را در ذهن هر انسان آزاده‌یی متبادر می کند که گویا حاکمیت پلید آخوندی قصد دارد با زجر کش نمودن بازماندگان این زمین‌لرزه در برابر سرما، آنها را در برابر خواسته های برحقشان به تسلیم و جان باختن وادار نماید.

در اثبات این نکته میتوان به رسانه های رژیم از جمله سایت حکومتی سلامت نیوز 8 بهمن 96 استناد نمود که به نقل از یکی از کارگزاران حکومتی می نویسد: « فکر می‌کنم اگر مدیریت این حادثه به دست یک انسان عادی سپرده می‌شد، شاید می‌توانست بهتر از این آن را جمع کند. مردم زیر چادر از سرما در حال مردن هستند اما دولت هیچ کاری انجام نمی‌دهد».

باز هم در همین راستاست که شاهد هستیم حاکمیت پلید آخوندی حتی از انتشار اخبار مرگ کودکان و عزیزان بازماندگان این زلزله در مقابل سرما خودداری می کند و با تکذیب اخبار آن عملا نمک بر زخم مادران داغدار آنها می پاشد.

در این باره هم رسانه های حکومتی از جمله روزنامه حکومتی شرق 15 بهمن 96تحت عنوان تأیید مرگ کودکان ‌زلزله‌زده بر اثر سرما، به نقل از اعضای مجلس ارتجاع این چنین اعتراف می کند: «مسئولان یکی پس از دیگری تکذیب می‌کنند؛ هیچ‌گونه مرگی در پی سرمازدگی رخ نداده است. تا کی باید به‌خاطر آنکه به فلان مسئول و فلان مسئول برمی‌خورد سکوت کنیم. سرما جان مردم را تهدید می‌کند و ناامیدی حالا به افزایش اقدام به خودکشی در منطقه دامن زده است ...با این حال برخی مدام بیانیه و تکذیبه می‌دهند که مرگ سارینا و دیگر کودکان مناطق زلزله‌زده به‌علت سرمازدگی نبوده... اما ما گواهی فوت پزشکی قانونی داریم. ٩٧اقدام به خودکشی بر اساس آمار سازمان بهزیستی و روان شناس‌ها ثبت شده است. مردم را رها کرده‌اید. ٧٠روز است حمام نرفته‌اند و سرویس بهداشتی ندارند و از بهداشت اولیه بی‌بهره‌اند.می‌خواهید چطور رفتار کنند؟».

در ورای تمامی این درد و رنج که به مرگ تدریجی بازماندگان این زلزله راه برده است آنچه جانکاه‌ و دردناکتر به نظر می آید آنجاست که رژیم ضد بشری آخوندی در نهایت بی شرمی به توزیع کفن در میان بازماندگان زلزله پرداخته است و به این طریق طینت ضد انسانی اوباش حاکم بر میهن را در ارتباط با بازماندگان زلزله هر چه بیشتر عیان نموده است.

این اقدام ضد انسانی حاکمیت فاسد آخوندی آن هم در شرایطی که مردم محروم این مناطق زخم‌های سنگینی بر سینه دارند و بشدت نیازمند رسیدگیهای اولیه می باشند، در شرایطی که بارش برف و باران همراه با سرمای استخوان‌سوز این روزها منجر به آب گرفتگی و یخبندان در بسیاری از چادرهای هموطنان شده و بیماریهای عفونی و سرماخوردگی در این مناطق را تشدید کرده است واکنش‌ها و اعتراضات وسیع و گسترده‌یی را در میان اقشار مختلف مردم و شبکه های مجازی بهمراه داشت تا آنجا که رسانه های رژیم از جمله روزنامه حکومتی جهان صنعت 15 بهمن 96 مجبور شدند در توصیف این اقدام ضد انسانی کارگزاران رژیم این چنین اعتراف کنند:

«وقتی که می‌بینیم یا می‌شنویم در مناطق زلزله‌زده اقدام به توزیع کفن کرده‌اند، آن هم به کسانی که زنده مانده و سوگوار از دست دادن عزیزان و زندگی خود هستند و نیاز شدید به امید برای بقای پس از فاجعه را دارند، در واقع این معنا را می‌دهد که زندگی برای شما تمام شده و منتظر مرگ باشید. این لباس آخرت شماست. این کار نه تنها کاری ناآگاهانه، بلکه یک کار شنیع، غیراخلاقی و احمقانه است. تنها از ذهن یک بیمار روانی و نادان می‌تواند چنین اقدامی صورت ‌گیرد».

در کنار این دنائت ضدانسانی هم چنین باید وضعیت بهداشتی و بسیار وخیم هموطنان زلزله‌زده را یادآور شویم که تابلویی پر از ابهام و تردید برای بازماندگان این فاجعه را رقم زده است. انباشت نامناسب زباله‌ها و همچنین دفع غیربهداشتی فاضلاب یکی از اصلی‌ترین مشکلات مردم محروم این مناطق شده است که با بارش باران و برف در روزهای اخیر به سایر مشکلات بازماندگان این مناطق شدت بیشتری بخشیده است.

به‌عنوان نمونه خبرگزاری ایلنا 15 بهمن 96 پس از اذعان به اینکه «هنوز در برخی مناطق در خصوص سرویس‌های بهداشتی و حمام و دسترسی به آب سالم بهداشتی کمبود وجود دارد» به نقل از یک کارگزار وزرات بهداشت رژیم که با وقاحت تمام مردم محروم این مناطق را به بی‌توجهی موارد بهداشتی متهم نموده است به شیوع بیماریهای عفونی و شپش در مناطق زلزله زده این چنین اعتراف می کند: «شپش سر یک بیماری بومی این مناطق است اما زمانی که تراکم جمعیت در منطقه‌ای محدود افزایش پیدا می‌کند و مشکلاتی که درپی حوادثی مانند زلزله‌ ایجاد می‌شود، توجه به موارد بهداشتی در خانواده‌‌ها کم خواهد شد و این بیماری‌ها نمود بیشتری پیدا می‌کند».

در یک نمونه دیگر از این اعترافات کارشناسان باصطلاح وزرات بهداشت رژیم آنهم بعد از گذشت بیش از سه ماه از وقوع این زمین لرزه و در حالی که معلوم نیست مخاطب آنها کیست این چنین افاضه کلام! می نمایند: «باید به فکر جمع آوری زباله در مناطق زلزله‌زده باشیم زیرا زباله، کانونی برای رشد و تکثیر حشرات و به ویژه پشه و همچنین موش است. باید تکلیف فاضلاب این مناطق به سرعت مشخص شود و اقدامات جمع آوری زباله و فاضلاب در مناطق زلزله زده باید تشدید شود تا اتفاق خاصی رخ ندهد». (خبرگزاری حکومتی موسوم به ایرنا 12 بهمن 96)

در این میان لطمات ذهنی و روحی بعد از وقوع زمین لرزه‌ بر بازماندگان این فاجعه تا آنجا دردناک و درد آور بوده است که رسانه های رژیم از جمله سایت حکومتی سلامت نیوز 5 بهمن 96 را مجبور به اعتراف می نماید که: «مسأله‌ای که حالا ما را درگیر کرده بیماری‌های اعصاب و روان است که به دلیل استرس ناشی از زلزله به مردم مناطق مختلف کرمانشاه وارد شده و ممکن است حالت‌های اضطرابی و ترس در میان زلزله‌زده‌ها شیوع پیدا کرده باشد...تا دو ماه پیش هم حدود ٤‌هزار نفر از زلزله‌زده‌ها غربالگری شده بودند که ٧ تا ٨‌درصد از آنها نیاز به مراقبت‌های روان داشتند».

رجوع به گوشه هایی هرچند کوچک از اعتراف سران و کارگزاران رژیم در رسانه‌های حکومتی، تصویر روشن تری از درد و رنج بیکران مردم محروم و بی پناه در مناطق زلزله و آنچه که بدرستی باید آنرا ماوراء فاجعه نامید ارائه می کند:

-خبرگزاری حکومتی ایلنا 11 بهمن 96 ضمن اعتراف به اینکه باتوجه به وضعیت برف و بوران، نیاز فوری زلزله‌زدگان، کانکس است و متاسفانه ۶۰ درصد مردم هنوز در چادر زندگی می‌کنند به نقل از یکی از اعضای مجلس ارتجاع می نویسد: «علاوه بر نوزادی به‌نام «محمد» و کودکی به نام «سارینا» که در مناطق زلزله‌زده دچار بیماری شدند، افراد دیگری هم هستند که بدون کلیه یا با کلیه پیوندی و بیمار زیر چادر زندگی می‌کنند. .. این افراد دیالیزی در معرض مرگ قرار می‌گیرند. نباید واقعیات را انکار کرد یا اصل واقعیات را پوشاند... مسئولان به‌جای آن‌که در مسائل مربوط به موضوعات انسانی به فکر رفع مشکلات مردم باشند، به دنبال بهانه هستند تا مردم را از اسکان موقت و شرایط بعد از آن محروم کنند».

این عضو مجلس ارتجاع در ادامه ضمن کوبیدن بر طبل ورشکسته دولت آخوند روحانی، وعده وعیدهای اولیه داده شده توسط سران فاسد حکومت را به بازماندگان زلزله پوشال دانسته و اضافه می کند: «قای نوبخت از اختصاص بودجه مربوط به کمک‌های بلاعوض و تصویب تسهیلات برای زلزله‌زدگان و ابلاغ آن به خزانه و بانک مرکزی صحبت کرده بود و آقای جهانگیری نیز گفته بود که این تسهیلات به راحتی داده می‌شود اما در صحنه عمل، بسیاری از دستگاه‌ها اعلام کردند که منابع لازم را در اختیار ندارند و برخی دستگاه‌ها نیز برای اعطای تسهیلات بهانه‌جویی کردند...این نوع اقدامات باعث بالا گرفتن اعتراضات در نقاط مختلف زلزله‌زده و آشفتگی شده است؛ این نارضایتی‌ها با توجه به سرمای روزافزون مردم را دچار مشکلات کرده است».

-روزنامه حکومتی مردم سالاری 16 بهمن 96 تحت عنوان «شپش مهمان مناطق زلزله زده» در توصیف شرایط دردناک و فاجعه وار بازماندگان زلزله می نویسد: «سه ماه پس از زلزله! فضا دست کمی از روزهای اول پس از وقوع زمین لرزه ندارد... الان، سه ماه بعد از حادثه مردم همچنان از درد به خود می‌پیچند، با مشکلاتی به مراتب بیشتر، با بیماری‌هایی واگیردار که منطقه را به شکلی تب‌دار جلوه می‌دهد. همه چیز مثل روزهای اول است؛ مردم با کنسرو روز را به شب می‌رسانند، کودکان دچار سوتغذیه شده‌اند، وضعیت بهداشتی بحرانی شده است و کودکی ۸ ساله در جواب سوالم که چند بار حمام رفته است، می‌گوید: «چار بار خاله.» یک حمام برای ۱۰ خانوار اگر هم شانس بیاورند، ۵ خانوار از یک سرویس بهداشتی استفاده می‌کنند. از بیمارستان صحرایی خبری نیست، ... وضعیت روستاها که بماند؛ منهای رفت و آمد مردم در روزهای اول و بارقه‌های امیدی که در دل مردم در همان روزها ایجاد شد؛ شباهتی به منطقه‌ای ندارد که به سمت ساخت و ساز برود. بیشتر ویرانی است و ناامیدی عمیقی که در عمق رفتار مردم مشاهده می‌شود، حتی از شوک و آرامش روزهای اول هم خبری نیست، آنها با واقعیت مواجه شده و عصبانی هستند تا جایی که به محض ورود تریلی و یا کامیون‌های مخصوص حمل کانکس‌های مسکونی و سرویس بهداشتی که به جرات می‌توان گفت بیشترین آن کمک‌های مردمی هستند، بی‌محابا به سمت آن خیز برمی‌دارند و با فریاد کمترین حق خود را می‌خواهند... در یکی از روستاهای دشت ذهاب به تازگی کار ساخت سرویس بهداشتی آغاز شده که شباهتی به سرویس‌های بهداشتی مرسوم ندارد، دیوارهای کوتاه و ساخته شده از بلوک که به یک باد بند است؛ بدون در و پیکر! ... . دانش‌آموزان روزی سه ساعت به مدرسه می‌روند آن هم در صورتی که هوا سرد نباشد، بدون وسایل گرم ‌کننده توان درس خواندن ندارند، بعضی از خانواده‌ها ترجیح می‌دهند که بچه‌ها در چادرها درس بخوانند تا از بیماری‌های واگیردار در امان باشند؛ آنهایی هم که به مدرسه می‌روند وضعیت مناسبی ندارند، از دفتر و مداد خبری نیست».

این البته بخش بسیار کوچکی از زخمی بزرگ و گوشه‌یی از جنایت در میهن اسیرمان است. دردی که فقط در گرمای قیام و با دستان اراده خودمان درمان می‌شود.

 
لطفا به اشتراک بگذارید: