جلوههای ویژه - قصه های زمین – قسمت اول ۹ آذر۹۶
جلوههای ویژه
اوایل قرن بیستم سینما تازه به عنوان یک سرگرمی مورد توجه مردم قرار میگرفت. جورج ملییس ، شعبدهباز فرانسوی، در تردستیهای خود حیلههایی را برای گول زدن مخاطب خود به کار میبرد. او این ترفندها را وارد دنیای سینما کرد.
در همین دهه رابرت پاول و ادوین پورترتوانستند تکنیک جدیدی را اختراع کنند که در آن با تلفیق چند تصویر مختلف بر روی یک فریم نگاتیو، تصاویر متفاوتی از واقعیت ارایه میشد. این تکینک در فیلم سرقت بزرگ قطار 1903 استفاده شد. به این شکل بود که پدیده جدیدی در سینما متولد شد و سینما را دگرگون کرد.
جلوههای ویژه
بزرگترها فیلمهایی مانند ده فرمان وسندباد را که دهها سال پیش ساخته شدهاند بیاد میآورند. اکنون آن فیلمها جایشان را به تایتانیک و ارباب حلقهها دادهاند تا نسل جدید نیز از هیجان سینما لذت ببرد. واقعیت این است که بیشتر فیلمهای مطرح در جهان از قویترین جلوههای ویژه استفاده میکنند.
اینک میخواهیم ببینیم که جلوههای ویژه چه هستند و کاربردهای آن در سینما به چه صورت است؟
برای جلوههای ویژه تعاریف گوناگونی وجود دارد ولی اگر بخواهیم به زبان ساده بگوییم، جلوههای ویژه آن چیزی است که هنگام فیلم برداری دیده نمیشود و با تغییراتی مقابل چشمان بیننده قرار میگیرد .
باورتان میشود کشتی غول پیکر تایتانیک و صحنه غرق شدن آن درون یک استخر و با کمک یک ماکت کشتی ساخته شده باشد. یا مسافرانی که در کشتی تایتانیک به این سو و آن سو پرتاب میشوند وجود خارجی ندارند و یا در جای دیگری فیلمبرداری شده است.
بله، فیلم سازان برای خلق تصاویری که در دنیای واقعی ممکن نیست یا انجام آنها خیلی خطرناک یا پر هزینه است. مجبور به استفاده از جلوههای ویژه شدند.با توجه به نکاتی که گفتیم حالا تعریف دقیقتر و ریزتری از جلوههای ویژه را مطرح میکنیم.جلوههای ویژه به دو صورت میدانی و دیداری میباشند.
در صنعت فیلم سازی جلوههای ویژه میدانی به آن دسته از جلوههایی گفته میشه که شامل تغییراتی که در حین تصویربرداری و یا فیلمبرداری و به کمک ابزارهای واقعی و مکانیکی در مرحله تولید به وجود میان.
اما جلوههای بصری یا دیداری در صنعت فیلمسازی به فرآیندی گفته میشه که بیشتر از ابزارهای دیجیتال برای تغییر در تصاویر و در مرحله پس از تولید صورت میگیره.
این جلوهها خود شامل تکنیکهای گوناگونی است. مانند کامپوزیت، روتوسکوپی، انیمیشن،... است. واقعیت این است که استفاده از این روشها خودشان گرانقیمت است.
با توجه به استفاده از این روشها در بیشترفیلمها حالا میتوانید بفهمید که چرا هزینه تولید فیلمهای هالیوودی اینقدر بالاست. امروزه درکار جلوههای دیداری و آفرینش تصاویر مورد نیاز از نرم افزارها و رایانه نیز استفاده میشود.
بیشینه جلوههای ویژه
حالا با هم مسافر قطار زمان میشویم و به خلاصه فشردهای از بعضی از تحولات جلوههای ویژه در تاریخ سینما نگاهی میاندازیم.
قطار ما به ایستگاه قرن ۱۷ میلادی رسیده است. در این زمان جادوگران و طرحدستان برای فریفتن مخاطبانشان از تکنیکهای زیادی در زمینه خطای چشمی استفاده میکردند. این تکنیکها خود مبنای به وجودآمدن جلوههای ویژه شد.
در ایستگاه بعدی در سال ۱۸۹۵ آلفرد کلارک اولین متولی جلوه های ویژه در دنیا را میبینم. وی در سال 1895 در فیلم "مالیات پادشاه نخستین حقه سینمایی را برای گردن زدن ملکه بکار برد. بدین شکل اولین صحنه شبیه سازی شده واقعی را آفرید.
در ادامه سفرمان در اواسط دهه ۱۹۲۰ شاهد ظهور امکانات جدیدی در سینما هستیم. فیلم دنیای گمشده (1925) ساخته ویلیس اوبرایان نخستین فیلمی بود که با تکنیک استاپ موشن ساخته شد.
این روش امکان خلق دنیایی غیرواقعی را فراهم آورد که در آن دایناسورها در عرصه گیتی زندگی میکردند. از این تکنیک امروزه نیز در انیمیشینی نظیر بره ناقلا استفاده شده است.
استاپ موشن تکنیکی در سینماست که باید یک تغییر کوچک در صحنه ایجاد بشه و سپس ضبط شه. این تغییرات مستمر انجام و ضبط میشه. وقتی فریم ها با هم نگاه بشه بعنوان نمونه حرکت یک عروسک را بصورت جابجایی در صحنه میبینم .
بمرور این امکان فراهم شد که تصویرهایی که از قبل گرفته شده بود را بتوان در بخشهایی از تصویر دیگر وارد کرد. بعنوان نمونه در فیلم کینگ کونگ ۱۹۳۳ در صحنهای هنربیشه زن شاهد درگیری کینگ کونگ با یک دایناسور است یا در صحنه شکافته شدن دریای سرخ در ده فرمان از این تکنیک استفاده شده است.
بسیاری از بزرگان سینمای امروز، فیلم کینگ گونگ ساخت ۱۹۳۳ را عامل و محرک اصلی علاقه و ورود خود به دنیای سینما میدانند.
در ادامه حرکت قطار زمان از دور شعلههای جنگ دیده میشود به دوران جنگهای اول و دوم جهانی میرسیم. دورانی است که جایی برای عرض اندام هنر سینما وجود نداشت.
قطار زمان سایههای جنگی شوم را در مینورد و وارد دوران جنگ سرد میشود.
در دهه ۱۹۵۰ بود که تکنیک پرده آبی به شکل امروزی اختراع شد. این تکنیک با گذشت زمان پیشرفت کرده ولی اساس آن هماناست که اوایل دهه ۵۰ ایجاد شد.
پرده آبی یا سبز این امکان را مهیا میکنه که شخص یا چیزی را در مقابل پرده آبی یا سبز فیلمبرداری کنند و سپس با جدا کردن قسمت رنگی،
پسزمینه جدیدی را پشت سوژه جایگزین کنن. که این اساس جلوههای ویژه برای خلق صحنههای شگفت و خطرناک و پرهزینه است.
قطارمان به حرکت ادامه میدهد به دهه ۱۹۶۰میرسیم. برای اولین بار جایزهای، ویژه جلوههای ویژه در مراسم سالانه آکادمی هنرهای زیبای آمریکا موسوم به اسکار در نظر گرفته شد.
فیلم پرندگان ( ۱۹۶۳ ) ساخته آلفرد هیچکاک نخستین اثر سینمایی بود که اسکار بهترین جلوههای ویژه را دریافت کرد. اودیسه فضایی (2001) اثر استنلی کوبریک هم پا را فراتر گذاشت و فیلمی بود که تقریبا در ۱۰۰ درصد نماهای آن از جلوههای ویژه استفاده شده بود.
به دهه ۱۹۶۰ میرسیم که سرآغاز صنعت گرافیک رایانهای بود. ایوان ساترلند نخستین شرکت گرافیک رایانهای را بنیان نهاد.
قطار زمان به حرکت ادامه میدهد. از دور رعد و برقهای تحولی شگرف بواسطه حضور رایانهها در دنیای جلوههای ویژه دیده میشود.
در در دهه ۱۹۷۰ میلادی نطفه گرافیک رایانهای امروزی موسوم به CGI شکل گرفت.
سری به شرکتهای تازه تاسیس مانند کوانتل میزنیم این شرکت نرمافزار را که اولین نرمافزار گرافیکی ویژه سینما بود، طراحی و عرضه کرد. بدنبال آن جورج لوکاس هم شرکت ILM را تأسیس کرد تا جلوههای ویژه فیلم جنگهای ستارهای را بسازد.
درده هشتاد میلادی شرکت والت دیزنی بود که برای نخستین بار استفاده از فناوری گرافیک 3 بعدی را به رخ همگان کشید. والت دیزنی درفیلم ترون (1982) فضایی کاملا مجازی را خلق کرد که در آن شخصیتها درون یک بازی گیر کرده بودند.
در پیشتازان فضا قسمت چهارم برای نخستین بار از بدن افراد اسکنهای 3بعدی تهیه شد که به جای بازیگر اصلی در صحنههای اکشن جایگزین میشد.
به ایستگاههای آخر یعنی دهه ۱۹۹۰ میرسیم. نرمافزارهای پیشرفته فتوشاپ، سافت ایمیج، اتوکد، مایا، و... نقطه اوج جلوههای ویژه رایانهای را رقم زدند.
این نرم افزارها امکان ساخت فیلمهایی مانند ترمیناتور، پارک ژوراسیک را فراهم کردند و کار را به جایی رساندند که دیگرشما هر تصوری داشته باشید میتوان آنرا به فیلم تبدیل کرد.
درسال ۱۹۹۵ شرکت پیکسار نخستین انیمیشن سینمایی تمام رایانهای به نام «داستان اسباببازی» راعرضهکرد.
از آن زمان تا به حال دو تکنیک جدید به سینما افزوده شدهاست. یکی تکنیک زمان گلوله که اولین بار در فیلم ماتریکس 1999 عرضه شد.
در این تکنیک یک رویداد را در یک لحظه مشخص میشه از تمام زوایا دید که شبیه چرخیدن دوربین دور سوژه بدون گذشت زمانست. برای این کار تعداد زیادی دوربین دورتا دور صحنه نصب میشه.
تکنیک دوم فناوری فیلمبرداری 3بعدی بود که توسط جیمز کامرون در فیلم آواتار (2009) عرضهشد.
به نظر شما جلوههای ویژه راه به کجا میبرد؟
معلوم نیست جلوههای ویژه در سالهای آینده به کجا برسد. شاید فیلمی ساخته بشه که شما بتوانید در فضای آن قدم بزنید و قصه هر شخصیتی رو که دوست داشتین دنبال بکنید. از این سینما هیچ چیز بعید نیست.
نکته مهمی که نباید فراموش کنیم، درست است که جلوه های ویژه از زرق و برق خیره کننده برخوردارند. اما هرگز نمیتوانند جانشین اصل پیام فیلم شوند. اما اگر منطقی و خرمندانه به کار بروند، بر کیفیت فیلم و تاثیر پیام آن خواهند افزود.