منظر زیبا ، قدرت توده- جهان ما –قسمت اول- ۲۵آبان ۹۶
منظر زیبا ، قدرت توده- جهان ما –قسمت اول- ۲۵آبان ۹۶
گاهی اوقات شمار حیوانات به حدی میرسند که فهم وشعور ما را تحریک می کنند.
انگار زیاد می شوند وزندگی ما را تهدید می کنند.
آنها میتوانند تودههای انبوهی باشند.
آنقدر زیاد که نمیشود نادیده گرفته بشوند.
ازبیرون آنها میتوانند مانند یک کابوس باشند.
ازدرون یک چیز زیبا هستند.
در این بی نظمی ظاهری یک چیز مهمی داره رخ میدهد.
یک نوع شگفت انگیز از هوشیاری توده رو کنترل میکند.
مانند ابرهای سیاه هستند که دارند توی آسمان حرکت میکنند.
در پل کنگرس درآستین تکزاس هرساله هزار توریست
برای دیدن یک منظره طبیعی شگفت انگیز به اینجا می آیند.
یک ونیم میلیون خفاشِ بدون دم، لانههاشونو به خاطر شب ترک میکنند.
منظرهای پر هرج ومرج به چشمان ما دیده میشود.
در داخل توده تصویری کاملا متفاوت هست.
خفاشها در هماهنگی کامل پرواز میکنند وهرکدام همیشه از کناریش باخبر هست.
وقتی که از لانه هاشون خارج میشوند با هم ارتباط برقرار می کنند.
توریستها بعضی وقتها یک پرندهای را بین خفاشها مشاهده میکنند.
که برای شکار غذا تلاش می کند
با آهسته کردن رویداد موضوع در حال اتفاق روشنتر میشود.
این پرنده برای موفقیت باید از بین خفاش ها یکی رو در بیاورد.
یک عمل کم و بیش نشدنی که سردر گمی زیادی به همراه دارد.
شاهین دم قرمز شانسش را امتحان میکند ولی با مشکل مشابه مواجه میشود
زنگ خطرخفاشها بصدا در میاد چون آنها با همدیگر فعالیت میکنند.
آنها مانند سنگ از آسمان میریزند و با این تغییرات ناگهانی در جهت حرکت پرنده مهاجم، او را گمراه میکنند
خفاشها وقتی تنها هستند راحتتر می شود آنها را شکار کرد و کسی نیست تا از آنها نگهبانی بکند.
با اشتراک گذاری اطلاعات، خفاشها بطور موثری اگاهیشان را افزایش میدهند.
تنها 60مایل دورتر در غار برکن یک ملاقات مادرانه در حال رخ دادن هست.
اینجا خفاشهای ماده درحال زاییدن بچه هستند.
40میلیون خفاش که بزرگترین توده پستانداران روی زمین هستند.
خفاش ها از امریکای مرکزی و جنوبی به این غارهای مادری کوچ میکنند.
مانند یک پرورشگاه عمومی بزرگ است که در آن مادرها صحبت را قطع نمیکنند.
ولی حرف شان سخنچینی نیست بلکه در حال دادوستد اطلاعات هستند.
در هنگام غروب ،خفاش های ماده و خفاشهای جوان با هدف مشخصی شروع به پرواز میکنند.
شاید بی نظم بنظر بیاید. ولی این مدرسه پرواز برای خفاشهاست.
خفاش های جوان از مادرانشان یاد میگیرند که چطوری حشرات را شکار کنند.
در میان میلیونها خفاش، مادر میتواند صدای فرزندش را بشناسد و در تمامی طول پرواز باهم هستند
در سرعت معمولی شاید فکر کنید که چقدر سخت هست. این توده شگفت در هیچ کجای دیگر وجود ندارد.
خیلی سریعتر از ما واکنش نشان میدهند.
ماده های بزرگسالتر و با تجربهتر مانند پیشروها عمل می کنند.
قبل از همه غار را ترک میکنند تا ببینند که آیا همه چیز درست هست.
تازه کارها پیروی میکنند. باهمدیگر می چرخند تا یک گرد باد خفاشی را ایجاد کنند.
این گرد باد بسرعت بزرگ و بزرگتر میشود و همیشه در یک جهت معین میچرخد.
0این کار بعنوان راهنما برای وقتیکه اتفاقی بیفتد و آنوقت زمان خروج از غار است.
همچنین خفاشها از این گردباد برای داد و ستد اطلاعا ت استفاده میکنند.
تصمیم میگیرند که کجا بروند.
در این گردهمایی نوعی از هوش گروهی ایجاد شده که در تک تک آنها وجود دارد.
در سایر تودههای جانوری نیز از این روش استفاده میکنند
گردابهایی که ماهیها ایجاد میکنند میتواند بسیار تماشایی باشد. مانند موجودات زنده بیگانه، بنظر میاین.
مانند یک موجود واحد حرکت می کنند. موجودی که زودتر از چشمان ما تغییر مکان میدهد.
ماهیها یک دستگاه خط جانبی دارند که به فشار امواج حساس هستند. آن مانند گوشهای پنهان در بدنشان کارایی دارد.
بوسیله این حسگرها میتوانند حرکت ماهیهای کناریشان را بفهمند و آینه ای از حرکت همدیگر در یک هماهنگی بی نقص باشند.
همچنین این خطوط جانبی برای شناسایی درنده ها هم هست.
اره ماهیها برای مقابله با این توده بزرگ ساخته شدهاند و از سریعترین ماهیها در اقیانوس میباشند.
ولی مانند پرندهها آنها هم فهمیدهاند که ارتباط با این انبوهی کار آسونی نیست .
اگر یکی از اعضای گروه احساس خطر کند. از فرمانها برای هشدار به همدیگر استفاده میکنند.
با وجود حسگرهای فردی در آنها این کار باعث میشود که حواس آنها تقویت بشود .
برای درنده ها سخته که انها را غافلگیر کنند.
نقشه اره ماهیها این هست که تقسیم بشوند و عملیات رو انجام بدهند. برای اونا دسته های کوچکتر راحتتر هست.
از بین توده عبور میکنند و آنها را به طمعههای کوچکتر تقسیم میکنند
ولی دنبال کردن توده کوچک هم کارسختی هست تنها تودههای ضعیف و بیمار ربوده می شوند.
دستههای جدا شده به دنبال جای امنی همراه با توده اصلی میگردند
در این گرداب ماهیها بوسیله بصدا در آوردن کیسههای هوا ویا با آسیاب کردن دندانهاشون با یکدیگر ارتباط برقرار میکنند
باهمدیگر بیشتر از جمع تک تک شون بنظر میایند. به این معنی است که هر ماهی هوش خودش را به دیگران اضافه میکند تا به یک تفکر واحد برسند.
در حیوانات ریشه این رفتار پیچیده ساده تر هست
این دریاچه مونو در کالیفرنیا است
یک منظره زیبا فراموش ناشدنی. دریاچه به خاطر برجهای سنگ پایش معروف است
دریاچه برخلاف ظاهر گول زننده آرامش ، دارای ماده جوشان سوزش آور هست. هیچ موجود زنده ای به غیر از حشراتی بنام براین در آن نمی تواند دوام بیاورد. تعداد این حشرات بیلیون هست.
بعضی وقتها زمین را سیاه می کنند. گونه جوان آنها در دریا زندگی می کنند. وقتی که بیرون میایند، چیزی جز جلبک نمی خورند.
مردم کمکی نمی توانند بکنند. ولی می توانند رفتار غیر عادی این توده را متوجه بشوند.
از هرکسی که به آنها نزدیک بشود دور می شوند
مانند بازی تعقیب سایه هست
یاغوها (نوعی پرنده)که حشرات را دنبال می کنند، واکنش مشابهی را بوجود می آورند
حشرات به گونه موجی واکنش نشان میدهند. حرکات کنارشان را احساس میکنند وبه سرعت واکنش نشان میدهند .
برخلاف سایر گونه ها واکنش یاغو، طوری هست که حشرات را بتواند شکار کند
به امید بهترین حشرات دهانش را باز میکنه ومی دود که این کاری خسته کننده است
بیشتر وقتها حشرات به مسخره کردن (یاغو) و فرار از دست آنها ادامه میدهند
این موجودات به ظاهر رفتاری پیچیده و توانایی یاد گیری دارند.
حشرات با کار کردن گروهی، آگاهی جمعیشان را افزایش دادند وکار را برای درندهها سخت کردند. حشرات بسار مغذی هستند.
خوشبختانه حشرات پر از پروتیین هستند. تنها 20 حشره، کالری کافی را برای آنها فراهم می کند
هر ساله 65000 یاغوی کالیفرنیایی به اینجا میآیند تا زادوولد کنند.
در رم یاغوهای پا زرد یادگرفتند که بصورت گروهی غذا بخورند.
وقتی که ده میلیون سار به شهر رم میآیند تا شب را آنجا بخوابند، تعداد آنها به چهار برابر شهروندان شهر میرسد.
هرساله پرندگان یاغو که از شمال اروپا میآیند زمستان رادر جنوب اروپا که گرمتر هست، میگذرانند.
بیشتر آنها پرندههای جوان وبیتجربه هستند. آنها با جمع شدن دور همدیگر از اطلاعات هم بهره می برند.
برای یاغوها این موضوع مانند دنبال کردن دستههای ماهیها در هوا هست. سارها هم مانند دسته ماهیها عمل میکنند.
همواره شکلشون را تغییر میدهند و دوباره منسجم می شوند
یاغو حمله میکند و سعی می کنه که آنها را از هم جدا کند اما گروه دوباره منسجم می شود
مانور سارها برای یک درنده خیلی سریع هستش
یاغوها سعی می کنند که با کار گروهی همه چیز را باب میل خودشان در بیاورند. با هم سارها را احاطه می کنند وسعی می کنند تا انها را از هم جدا کنند
ولی هر لحظه دسته قویتر میشود هرچه پرنده بیشتری به گروه ملحق میشود قدرت انها افزایش پیدا میکند
یک شاهین بیگانه میتواند رقیب قویتری باشد
در هر بار شیرجه زدن سرعتش 220 مایل در ساعت هست . سارها در یک هماهنگی نزدیک به همدیگر می چسبند و تبدیل به حصاری از پرنده ها میشوند. شاهین اگر حالا حمله کند، آسیب جدی می بیند.
این دسته مانند جیوه میماند. همواره تقسیم میشود و دوباره یکپارچه می شود تا مهاجمان را گیج کند.
اینکه بشود یک پرنده را هدف قرار داد ،کار نشدنیست.
مانند سایر تودهها، پرنده ها این منظره انحرافی را بوسیله نگاه به پرنده کناریشون ایجاد میکنند. هر سار به گونه باور نکردنی حرکت هفت پرنده اطرافشو زیر نظر دارد.
با نگاه به این هفت پرنده و نگه داشتن یکپارچگی با آنها هر کدام کمک میکنند که این پیوستگی چون یک نیروی به هم چسبیده به نظر بیاید.
تمام این اتفاقات ده برابر سریعتر از سرعت تفکر انسان اتفاق می افتد.
ما تنها در حال اکتشاف این هستیم که وقتی که پرنده ها در تعداد زیاد باهم جمع می شوند. چه مقدار اطلاعات تبادل می شود ؟
ماه می خلیج دلاور درسواحل شرقی امریکا
این مرغان دریایی تمام راه را از امریکای جنوبی تا اینجا پرواز کرده اند تا با یک رویداد تودهای ویژه همزمان باشند.
وقتی که پرندهها می خوابند. رویدادی که سرنخش چرخش ماهست رخ میدهد. معمولا اول از همه، آدم آنها را می بینند.
میخواهم بگویم که ترسناکه، ترسناک نیست عجیبه، نمیدونم دارن چکار میکنند. دارن میجنگند یا اینکه دارند یک کاری را انجام میدهند.
اینجا یکی از انها داره شنا می کند . تنها من دوستشون دارم. انها خیلی،خیلی ،خیلی .اوه خدای من خیلی سرده ...خیلی سرده .میدونی خیلی باحالی. ولی براستی که نمی خواهم به من نزدیک بشی.
فکر کنم حالا که پاهام بی حس شده ،بتونم زمان بیشتری اینجا بایستم .
سپیده دم، منظره راستین این پدیده را نشان میدهد.
در ۲۵۰ میلیون سال اخیر، این رویدادی هست که همواره اتفاق می افتد.
خرچنگ نعل اسبی از زمان ماقبل تاریخ هست. بیشتر شبیه عنکبوتها هستند تا خرچنگ.
آنها بوسیله پاهاشون غذا میخورند ودستگاه گوارش آنها از بین مغزشان عبور می کند.
بعضی وقتها به آنها پادشاه خرچنگها گفته می شود. خون آنها کم و بیش آبی رنگ هست.
زمان بندی دقیق دارند. همیشه در حوالی ماه «می» پیداشون میشود. .زمانی میآیند که آب بیشترین جزر ومد را دارد.
آنها از یک ساعت بدنی درونی استفاده میکنند که بوسیله گردش ماه تنظیم شده.
چشم آنها هزار بار حساس تر از چشم ما هست. بیشتر آنها دُم دارند که برای اندازه گیری خوب هست.
زمان بندی خوب آنها این اطمینان را میدهد که نیم میلیون خرچنگ زمان تخم گذاریشان را با جریان های شدید آبِ بهاری همزمان کنند.
گونههای نر، کوچکترند و دور گونه مادههای بزرگتر جمع می شوند.
آنها روی تخمهایی که ماده در زیر شن دفن کرده عمل لقاح را انجام میدهند. تخمها در قسمت بالای ساحل قرار میگیرند.
در بیشتر ماه ها دور از دسترس ماهیهای کشنده هستند. ولی این موجودات ماقبل تاریخ چیزی در مورد پرندگان نمیدانند.
خرچنگ های نعل اسبی ،همراه دایناسورها قبل از پدیدار شدن پرندگان در زمین آمده اند.
سیر تکامل هرگز آنها را برای این موضوع آماده نکرده است. پرندهها هر تعداد تخمی که بتوانند برمیدارند.
خوشبختانه چون خرچنگها 100 هزار تخم میگذارند.
تعداد زیادی ذخیره هست. خرچنگها ترجیح میدهند که در تاریکی ساحل دزدکی حرکت کنند. اما اگر هوا بد باشد باید شانسشان را در روز امتحان کنند.
یک میلیون پرنده ساحلی، از این تخم ها همچون سوخت برای نیرو بخشی سفر به سرزمین های شمالی برای زاد و ولد استفاده میکنند.
بعضی از آنها ۱۰ مایل را طی می کنند. پرندهها ماسه ها را کنار میزنند تا خاویار خرچنگ که مغذی هستش را پیدا کنند.
اگر چه کارهای ضروری خرچنگهای نعل اسبی قابل توجه هست. حضور پرنده ها در اینجا یک امر غیر عادی است.
سفر آنها بوسیله دانشی که همه پرندهها دارند، رهبری میشود .
هوش توده جانوران بر اساس مجموع تجربه همه اعضای آن هست.
نوع معروفی از اشتراک هوش هست.یکی از معروفترین کوچهای سیاره را اداره می کند.
شاید گاومیش،آشنا بنظر بیاید. ولی بیایید جور دیگری به آنها نگاه کنیم. روشن هست که می توانند مانند یک توده رفتار کنند.
گاومیشها هنگامیه دشتهای افریقای شرقی را به دلیل بارانهای فصلی ترک میکنند،
همه کارها را باهم انجام میدهند .مانند سارها بیشتر به کناری شان بسیار حساس هستند.
اثر متقابل آنها گله را بصورت یک شبکه به هم پیوسته میکند.
از بالا می توان دید که تا کجا این شبکه چند شاخگی پیدا می کند.
خال های موجود روی بدن گاومیشها کوچکتر از گورخرها هست .
آنها بصورت گروههای خانوادگی کوچک هستند. اگر چه در گلههای بزرگ حضورداشته باشند.
هرکدام از اعضا در برابر رویدادها واکنش نشان میدهند.
وقتی که به کوچ گاومیشها پیوسته می شوند، می توان تفاوت در راهبرد آنها را در عمل دید.
مانند سایر توده جانوران، کوچ گاو میشها از یک انگیزه هماهنگ نیرو می گیرد.
هیچ چیزی جلویشان را نمیگیرد. بر اساس تصمیمات گله آنها تصمیم گیری میکنند. شاید به ظاهر نابخردانه بنظر بیاید.
ممکنه که رود راهشان را ببندد. ولی اگر گله باهم تصمیم بگیرند. هر زمان که مناسب بود به داخل گودال میروند.
رفته رفته فشار گاو میشهای پشتی باعث می شود،گاو میشهای جلویی راهی برای بازگشت نداشته باشند.
یکی اول باید بپرد، ولی این گله هست که تصمیم میگیرد.
ولی تمساحها بزودی میفهمند که به آن آسانی هم نیست. درمیان آن همه گاو میش و سم های کوبنده شان ،تمساحها نمیتوانند یکی رو شکار کنند.
آنها با تعداد زیادی گاو میش مواجه می شوند و تصمیم به عقب نشینی می کنند. پریدن در اول ورود به آب به توده کمک می کند.
گورخرها میرسند. آنها بر خلاف گاو میشها ترجیح میدهند که برنامه بریزند.
انها بدقت تمامی جوانب رو قبل از رفتن به آب زیر نظر دارند.آنها همیشه از هر توده بدون فکری دوری میکنند.
0 گاو میشها افزون بر آن، خودشان را در یک بن بست قرار میدهند.
آنها با دیواری مواجه میشوند که بالا رفتن از آن نشدنی است .
به نظر میاد که گورخرها هوشمندانهتر تصمیم میگیرند.
ولی آزادانه بودن زیانهای خودش را هم دارد. نقشه کاملا بررسی شده آنها، برای تمساحها به حساب نمیآید.
برای تمساحها،گورخرها یک طمعه آسان هستند .
شاید گاومیش ها دست وپا بزنند .ولی تعداد زیاد آنها، باعث میشه از پشت به همدیگر فشار بیاورند.
اینکار به دیگران کمک میکند که از دیواره بالا بروند که بهترین راه برای فرار هست .
گورخرهای باقیمانده به سمت دیگری میروند ولی هم چنان مشکلاتشان هست. گودال بلندتر از آن هست که بتوان از آن بیرون آمد.
گاومیشها در سرتاسر گودال پخش میشوند تا بهترین مکان را برای خروج پیدا کنند. شمار زیاد آنها شانس این که راه فراری پیدا کنند را بالا می برد.
سر انجام شماری از آنها موفق می شوند. بقیه هم از آنها پیروی می کنند.
هوش گروهی بالاخره کار خودش را میکند.
گورخرها هنوز هم دارن خسارت آزادانه فکر کردنشان را میپردازند.
همه گله گاو میشها از این راه بالا می آیند.
هنگامی که راه رو خراب می کنند. راه را برای سایر گاو میش ها آسان تر میکنند .
این واقعیت برای گورخرها هم از بین نرفته، آنها باید اکنون به گاومیشها بپیوندند. با وجود رویکرد بی فکریشان
تمامی گاومیش ها زنده ماندند.گورخرها خوش شانس نبودند .
اینجا مبارزه بین عقل وعضله نیست. مبارزه بین ذهنهای تنها در برابر هوش گروهی هست.
اگر چه ذهن گورخرها بهتر کار میکند. ولی در کار گروهی، گله گاومیشها از فکر بهتری برخودار هستند.
هرگز تصادفی نیست که نسبت گاومیش ها به گورخرها تقربیا ۱ به ۱۰ هست
این توده بوسیله گروه دیگری افزوده می شود که گویا نوک قرمز هستند.
پرشمارترین پرنده روی زمین، وقتی که آنها با جمع می شوند با هم همفکری میکنند.
اگر چه که در گروه های کوچکتر تغذیه میکنند.
ولی وقتی که راهشان را به استراحتگاه شبانه یا به گودال های آب سوق میدهند به همدیگه میپیوندند تا یک دسته بزرگ راشکل بدهند.
این گروه ترکیبی از تمامی سنین هستند. بیشتر انان جوان هستند. جوجههایی هستند که سنشان تنها چند هفته است .
آنها هنوز خیلی کم تجربه هستند. ساده لوحی انان باعث میشود، آسیب پذیرباشند.
شاهین محلی، بزرگترین دشمن آنها هست. شاهین محلی بزودی میفهمد که چالههای آب این پرندگان کجا هست.
این پرنده در هربار شیرجه سرعتش به ۱۵۰ مایل در ساعت میرسد. بگونه عجیبی این جوجه ها شانسی برای زنده ماندن ندارند.
آنهایی که زنده ماندند شاید ترسیده باشند. ولی یک درس مهم را یاد گرفتند. نوشیدن آب خطرناک هست ولی آنها شب را بدون آب دوام نمی آورند.
ولی اینجا هوش همگانی آنان شروع بکار می کند. گروه شروع به تقسیم وظایف می کند.
انهایی که نترس هستند به نوشیدن آب ادامه میدهند. ولی آنهایی که ترسیدند، نقش مراقب را ایفا می کنند.
می بینند آنهایی که شجاعتر بودند زمانی که آب نوشیدن ،برگشتند.
شاهین دوباره تلاش می کند.
شاهین بسرعت شناسایی میشود و موجی از ترس تمام گروه را فرا میگیرد.
تاکیتک های گروهی به خوبی جواب میدهد. چون خصوصیات هرکدام کمی با بقیه فرق دارد.
بعضی محتاط هستند وعقب توقف می کنند. بقیه شان دل به دریا میزنند وتمامی خطرات را برای نوشیدن آب به جان میخرند.
زمانی که پرنده های شجاع، نوشیدن آنها تمام می شود، وظیفه پرنده های مراقب را به عهده میگیرند.
با جایگزینی وظایف، هوشیاری گروه افزایش پیدا میکند. با همدیگه هوشیارتر از شاهین محلی رفتار میکنند.
با امنیت کامل آب را می نوشند وگروه به جایگاهش برمیگردد.
ولی اینجا تنها یک جای خواب نیست بلکه یک جایگاه ملاقات است که یک میلیون پرنده اطلاعاتشان را داد و ستد میکنند.
کویلاها به روشی که هنوز کشف نشده است از همدیگر آن را یاد گرفتند.
اخبار بسرعت رد وبدل می شود. مکان تغذیه که دیروز بوسیله شمار کمی از پرنده ها شناسایی شده بود. امروز توجه اصلی تمام پرنده هاست.
آنها جایگاه خوابشان را با یک هدف مشخص بر اساس فکر جمعیشان ترک میکنند.
سیل بزرگی از پرندهها بر روی تخم های رسیده، چمن ها فرود می آیند.
گوشهای، گروه نخست فرود می آیند وشروع به غذا خوردن می کنند.
پرندههای آخر صف پرشکنان خودشان را به صف اول میرسانند. اینکار موجی منظمی از حرکت رو را بوجود میاورد.
یک گروه در حال حرکت هر تخم چمن سر راهش را حریصانه می خورد .
گاو میش ها وکویلاها هردو ،حکمت گروهی بودن را در عمل نشون میدهند. ولی هوش گروهی در حشرات به اوج خودش میرسد.
حتی تازه کار ترین حشرات هم میتوانند سازمان های اجتماعی شگفتی را نشان بدهند.
هر ماه دریاچه ویکتوریا در شرق افریقا، بزرگترین فوران حشرات را برروی زمین نشان میدهد.
آنها بعد از بارش باران، شبانه از دریاچه بیرون می ایند و با ظهور ماه شروع به حرکت می کنند.
در این وضعیت اضطراری، سواحل کنار دریاچه بوسیله حشرات پوشیده میشود.
تنها هدف بازسازی هست. بگونهای اینکار را انجام میدهندکه آنها را شگفت انگیز کرده است.
گونهی نر از آنتنِ پَر مانند بزرگش برای مبارزه با رقیبانش مانند شاخ آهوی نر در برابر آهوی ماده استفاده می کند.
مانند آهو، آنهایی که پوشش سر زیباتری دارند . بیشترین شانس را برای جذب ماده دارند
وقتی در هوا حرکت می کنند ، قدرت این توده بدرستی به نمایش در میاد
آنها می خواهند بزرگترین نمایش جفت گیری دنیا را انجام بدهند.
در نگاه اول توده گونه نر کاملا تصادفی به نظر میاد. ولی رفته رفته انسجام از بی نظمی شکل می گیرد.
حشرات روی یک نقطه مشخص روی زمین تمرکز میکنند وخودشان را بالای ان تطبیق میدهند.
آنها رقص ستونی میکنند. حالت رقصی را که انتخاب کردن هرگز تغییر نمیدهند ؟؟
رقص نرها برای فریب ماده ساخته شده.
این ستونها،گونههای ماده رو از راه دور فریب میدهد. یکبار که داخل بشوند، جفت گیری شروع می شود.
وقتی که رقص در بالا ترین نقطه خودش هست.بنظر میاد که انگار جنگل آتش گرفته است
بر روی دریاچه مراسم جفت گیری به طور تماشایی اتفاق می افتد
تریلیون حشره در گیر هستند وشاید ستون ارتفاع آنها به 200متر برسد
انها دوست دارن که اینکار را در بالای نقطه مشخصی که وادارشون میکنه، فرود بیایند، انجام بدهند
بیلیون ها حشره ، این ساختار زود گذر را ایجاد میکنند. مانند یک نهاد تکی برخورد میکنه حتی پرواز در جهت خلاف باد
یک شاهکاری که ظاهرا نشدنی بنظر میاد. بوسیله این حشرات بسیارکوچک انجام می شود
اگر می بینید که حشرات یک دریاچه بسار منسجم هستند.
دلیلش واقعا تعجب آور هست. بعضی از این حشرات تصمیمات گروهی شان را در ارتفاع بالا می گیرند.
ولی ما می خواهیم بفهمیم واقعا چقدر باهوش هستند. واقعیتی که پارهای ازما همیشه به آن شک داشتیم، بسیار بزرگه
برو بالش را بردار. اه واقعا بیزار کننده است. مامان این را ببین. حدود هزار تان،
فکر می کنی دارن به چی فکر میکنند. ما دلیلی برای ترسیدن از مورچه ها داریم؟
با آهسته کردن تصویر تا 40 برابر .این مورچههای فرمان دهنده افریقایی در حال انتقال خانه هستند ،
20 میلیون مورچه این گروه راتشکیل میدهند. همگی تصمیم گرفتند که حرکت کنند .
آنها تخم ها و لاروها و بادامهها رو با خودشون میبرند. این وظایف شان بر اساس اندازه شون تقسیم بندی شده است.
گارگرها لاروها را حمل میکنند . در حالی که سربازان بادامههای بزرگتر را حمل می کنند که احتمال داره سرباز جدیدی بشوند.
کار بزرگی هستش. ولی با وجود مورچه های زیاد کار راحتی هست.
و همه 20 میلیون مورچه در طول این دوره 48 ساعته جایشان را با یکدیگر عوض می کنند
راهی که شدیدا مستحکم شده میتواند تا صد متر از لانه قبلی فاصله داشته باشد. آن برابر 11 مایل در زندگی ما انسانهاست
37:48 همانطور که میدانیم اسباب کشی خانه کار راحتی نیست و سفر مورچه ها آکنده از مشکلات هست.
شاخه ای که راه را بند می اورد. مانند درختی است که جاده رو متوقف می کند.
38:06 اولین کارشان این است که مانع را شناسایی کنند.
انهایی که اول با مشکل روبرو می شوند با ازاد کردن فرمون از بقیه کمک میخواهند.
38:16 انبوهی از مورچهها از راه میرسند و بیدرنگ شروع به کا ر میکنند.
آنها می توانند 50 برابر وزنشان را بلند کنند. همانند قدرت حیوانیشان این عمل نیاز به ساختار شگرفی دارد.
انها باید همزمان با همدیگر شاخه را بلند کنند و حرکت بدهند. کاری که ما آنرا سخت فرض میکنیم
38:45 مشکل بر طرف شد و به زودی شروع به حرکت می کنند.
برای محافظت از راه، مورچه ها هیچ زندانی را قبو ل نمی کنند.
ولی حتی یک حشره بی آزار میتواند به صورت بسیار وحشتناکی خطرناک باشد.
با خارج کردن هزارپا از میسر حالا مورچهها می توانند با امنیت سفرشان را ادامه بدهند.
40:05 ولی خطر بیشتر در انتظار مورچههای جلوی صف هست.
آخوندک بطور تصادفی یکی از مورچه های درون صف را برمیدارد.
بنظر میاد که زورش زیادتر هست ولی مورچه ای که میمیرد. یک پیام مرگ میفرستد.
در پاسخ به این فرمان ،گروه کمکی از راه میرسه
40:35 اخوندک یک درنده کشنده هست. ولی مورچهها میدانند که با چی دارن مقابله می کنند.
40:46 یکی از سربازان چانه اخوندک را میگیرد که از وقوع هر خطر احتمالی جلوگیری کند.
سایر مورچهها به اخوندک هجوم می اورند. آنها با دقت او را برش می دهند.
سر انجام اخوندک با سر بریدن بالینی مهر مهر موم شده. تخم و بادامه ها به لانه جدید برده می شوند
اینجا آنها امن هستند.