جنگ برا ی تصاحب اروپا ( خروج انگلستان) – قصه های زمین –قسمت پایانی

 

 

جنگ برا ی تصاحب اروپا این قسمت خروج انگلستان ازاتحادیه اروپاست . بریتانیا سرزمین تجارت است. خروج از ”ای یو“ می تواند به اقتصاد این کشور به شدت لطمه وارد کند. ممکن است آزمایش بریتانیا، بزودی به عنوان نمونه ای بیم دهنده برای اتحادیه اروپا باشد.




  • پرفسور کالین کروچ، جامعه شناس و دانشمند علوم سیاسی، آکسفورد:




  • «در قرون وسطا اجساد حلق آویز شده ها رو، میذاشتن روزهای متمادی در همون حالت بمونه، تا هر کسی اونها رو بتونه ببینه. شاید بریتانیای کبیر هم بزودی از چوبه دار آویزان بشه تا دیگران رو از رسیدن به چنین سرنوشتی بازبدارن!»



آتن، اول ژانویه 2001

یونان به اتحاد پولی اروپا ملحق می شود.همه جا در این کشور شادی و هلهله برپاست. اما اعداد و ارقامی که آتن به ”ای یو“ ارائه میدهد، دست کاری شده اند. با کمک بانک”اینوستمنت“کسری بودجه کشور یونان زیر ارزش مرجع 3% محاسبه شده است.با این حال و با وجود همه شک و تردیدهایی که همان موقع صدا کردند، ”ای یو“ با الحاق یونان به محدوده کشورهای اتحادیه اروپا موافقت می کند.

  • پرفسور کالین کروچ، جامعه شناس و دانشمند علوم سیاسی، آکسفورد:
    «قبل از همه باید گفت که مبنای ”محدوده پولی یورو“ از همون ابتدا خوب کار گذاشته نشد. افراد زیادی دعوا نخواهند داشت که بگیم هرگز با الحاق یونان نبایستی موافقت می شد. یک اشتباه دیگه که همون اول انجام شد این بود که معیارها و مقررات بسیارکمی برای ”محدوده یورو“ تعیین شد.

  • گمان بر این بود که با معیارهای معدود ولی کافی، میشه کشورها رو به یه مسیر مشترک آورد. دو مشکل وجود داشت. از یکطرف وجود ارزی که جدیدا شکل گرفته بود و از طرف دیگه تفاوتی که کشورها با هم دارن. بهتر این بود که ”یورو“ ابتدا فقط در تعداد معدودی از کشورها وارد می شد و بعد بتدریج در کشورهای دیگه. مثلا ایتالیا، اسپانیا و چه بسا یونان.»


استراسبورگ، 3 مه 2004

پارلمان اروپا یک لحظه تاریخی را جشن می گیرد: گسترش شرقی ”ای یو“. ده کشور عضو جدید ، یکباره پذیرفته می شوند. ولی هر کسی در بروکسل میداند که به این ترتیب چه بار و فشاری در انتظار اتحادیه اروپا خواهد بود.

این یک لحظه شورانگیز است به استراسبورگ خوش آمدید! به خانه خوش آمدید! در سال 2007 ، با بلغارستان و رومانی، دو کشور دیگر بلوک شرق نیز در ”ای یو“ پذیرفته شدند.

  • پاسکال جانین، دبیر کل بنیاد روبرت شومن:

  • «این طبیعی هست که ما با این انسان های جدید، اتحاد نویی رو گره بزنیم. چون اونا اروپایی هستن. و ما یه تاریخ مشترک داریم. این تاریخ مشترک برای ما در سال 1945 به خاطر جنگ به پایان رسید. برای مردم اروپای شرقی بر خلاف اون، جنگ تازه در سال 1989 به اتمام رسید و نه 1945!»


اتحاد دوباره آلمان پیش زمینه ای را فراهم ساخت تا مشخص شود چه نیروی عمل مالی ضروری است تا بتوان اقتصاد خلقی از نفس افتاده شرق را به سطح اتحادیه اروپا ارتقاء داد.

  • پاسکال جانین، دبیر کل بنیاد روبرت شومن:
    «شقه شدن اروپا از بسیاری جوانب دراماتیک بود. بایستی تلاش می شد تا زخم های پیشین دوباره سرباز نکنن. از این منظر اتحاد دوباره با اروپای شرقی یه وظیفه اخلاقی بود.»

  • پرفسور لوک فان میدلار، مورخ و مشاور سابق پرزیدنت شورای اروپا:
    «آن 12 کشور عضو الزاما خوشحال نشدن. بر همین اساس هم فورا خودشون رو و با تمام قلب هاشون باز نکردن. از طرف دیگه در قرارداد ”ای یو“ ثبت شده بود که هر کشور اروپایی که معیارها رو رعایت کنه، می تونه عضو این کلوپ بشه. یعنی کشورهای اروپای شرقی هم همینطور.»

  • پرفسور کالین کروچ، جامعه شناس و دانشمند علوم سیاسی، آکسفورد:
    «چه اتفاقی در این کشورها افتاد؟ برخی از این کشورها الآن قوی شده ان ولی اول خیلی ضعیف بودن. کشورهای مجارستان، بلغارستان، رومانی و لهستان هنوز هم ضعیفن. بنابراین معلوم نبود که اون اقتصاد خلقی بدون ارتباط محکم با اروپا تا امروز چه سرنوشتی پیدا میکرد؟

  • بدون یک ارگان عمل کننده. چون ”ای یو“ در این کشورها میلیاردها یورو سرمایه گذاری کرد. اگه همه این ها اتفاق نمی افتاد، و روسیه همزمان برای ناآرامی تلاش میکرد، جهان امروز بسیار خطرناک تر می بود.»


پس از درهم شکستن اتحاد جماهیر شوروی، ایالات متحده آمریکا تنها ابر قدرت باقیمانده است. برخی از ژئو-استراتژیست های آمریکایی در میانه دهه 90، طرح هایی را ارائه میدهند که چگونه می تواند موقعیت و قدرت برتر اروپا در دراز مدت تضمین پیدا کند. بر اساس این استراتژی، ناتو باید خود را به سمت شرق گسترش داده و همواره خود را به روسیه نزدیک سازد.

  • پرفسور لوک فان میدلار، مورخ و مشاور سابق پرزیدنت شورای اروپا
    «آمریکائی ها میخواستن ناتو را به اوکراین و گرجستان بسط بدن. 2007 و 2008 در دولت بوش. روسیه ناتو را به مثابه یک تهدید نظامی می دید.»


در سال 2007 پوتین، پرزیدنت روسیه به کنفرانس امنیت مونیخ سفر کرد. وی در سخنرانی خود، خطوط ژئو-پلیتیک آمریکا را به شدت مورد حمله قرار داد.گسترش ناتو به سمت شرق با مدرنیزه کردن هم پیمانان یا با امنیت اروپا هیچ ربطی ندارد به عکس:

این یک اقدام تحریک آمیز است. که به اعتماد متقابل زیان میرساند ما حق داریم سؤال کنیم:این گسترش علیه چه کسی است؟ قول هایی که غرب بعد از انحلال پیمان ورشو داد چه شدند؟ آن قول ها الآن کجا هستند؟ به فراموشی سپرده شدند. مدت زیادی روسیه ساکت ماند. اکنون بحران سرباز کرده است. مثل دوران جنگ سرد، مسکو قدرت نظامی خود را به نمایش می گذارد.

  • یان تشاو، آکادمی آمریکایی در برلین:
    «روسیه از زاویه موقعیت جغرافیایی اش، از زاویه بزرگی سرزمین و از منظر ثروت های طبیعی و البته گستردگی جمعیتش، به طور واقعی و در یک شرایط معمول، قدرت برتر در اروپاست. اگه یک قدرت خارج از اروپا، مثل ایالات متحده در اروپا نبود، روسیه قدرت برتر بود.

  • همزمان روسیه به خودی خود، کشوری است که دائما با غرب درگیر بوده. این در تمام طول تاریخ این کشور قابل رؤیت هست. اونها هیتلر رو در مقابل خودشون داشتن، ناپلئون رو هم نباید فراموش کرد.

  • از این رو اونها نیاز مبرم دارن که امنیت خودشون رو تضمین کنن. طبعا این موضوع چالش ژئو پلیتکی ایجاد میکنه. ما منافعی داریم که این کشورها (کشورهای اروپای شرقی. م.) رو به جانب غرب هدایت کنیم، ما میخواهیم به اونها ثبات بدیم، میخواهیم که بازار و تجارت آزاد باشه،

  • و اینکه در این کشورها حقوق بشر احترام داشته باشه و همینطور پرنسیپ های دمکراتیک. بنابراین مسکو مجبوره بر اساس دریافت های خود از تاریخ، به نحوی عاجل، از غربی شدن بیش از حد این کشورها ممانعت کنه، چون در غیر اینصورت مناطق تحت نفوذش رو از دست میده.»

  • نیویورک، 15 سپتامبر 2008 بانک ”اینوستمنت“نیویورک، ”ریمن برادرز“ورشکست شده است. این ورشکستگی چنان زلزله ای اقتصادی را فعال کرد که امواج شوک آورش را به اطراف و اکنفاف جهان فرستاد.


دولت اقدامات گسترده ای
را آغاز کرده است
تا با چالش های بازار بورس
مقابله کند

بحران از امریکا می آید
و به همه بخش ها سرایت کرده است

 

  • پرفسور کالین کروچ، جامعه شناس و دانشمند علوم سیاسی، آکسفورد:
    «برای بحران مالی میشه نئولیبرالیسم (اقتصادی) رو مقصر دونست. عدم وجود مقررات تعدیل مالی در بخش ارز که در ایالات متحده آمریکا آغاز شد، این نتایج منفی رو ببار آورد. این امر قابل پیش بینی بود.

  • آدم نباید الزاما متخصص باشه که متوجه بشه، وقتی به طور مطلق اجازه داده میشه که تعدیل مالی انجام نشه، وقتی به بانک ها اجازه داده میشه با دارائی های پس انداز کننده ها وارد سوداگری بشن، آخرش البته به اشک و آه ختم خواهد شد.
    بحران ”یورو“ تشدید شد و علت آن اشتباهات ساختاری خود ”یورو“ بود. اما این بحران در هر حال بیش از همه، ضعیف ترین کشورها رو هدف قرار داد.»آتن، 23 آوریل 2010 دولت یونان در آستانه ورشکستگی کامل اقتصادی کشور قرار دارد. در نتیجه بحران مالی جهانی، بدهی های این کشور به ارقام نجومی رسیده است.

  • یان تشاو، آکادمی آمریکایی در برلین:
    «اونها دیگه نمی تونستن وام دریافت کنن. فروش اوراق قرضه دولتی صورت نمیگرفت چون هیچکس دیگه به سیستم اعتمادی نداشت. وقتی کسی در بازار ارز مرده است، به این معنیه که بیشتر از قبل به دیگران وابسته است، یعنی به کسانی که اون رو تغذیه میکنن.

  • علاوه بر این و چیزی که نباید فراموش کرد اینکه در مورد یونان مسئله فقط اقتصادی و یا تفاوت در محتوی ”یورو“ نیست، بلکه مسئله به جغرافیای سیاسی برمیگرده. اگه ما، به فرهنگ آلمانی میگم، یونان رو تغذیه نکنیم،

  • شاید این کار رو روس ها بکنن یا شاید چینی ها کشف کنن که اونجا یه کالای جالبی در اروپا هست که میشه اون رو ارزون خرید. بنابراین در اروپا ناگهان با کشوری مواجه خواهیم شد که از لحاظ مالی به قدرت های دیگه وابسته است و این رو البته کسی نمیخواد.»


کشور یونان یک کارکرد کلیدی ژئو-پلیتیک برای ”ای یو“ دارد. به دلیل مرز خود با ترکیه و به مثابه دروازه شرقی ورود به سرزمین های مشرف به دریای مدیترانه. این امر برای بروکسل بدین معنی است که چنانچه بخواهد ثبات اتحادیه را حفظ کند، قیمت آن پول است.

ملاقات سران در بروکسل، در امر نجات ”یورو“ به روتین تبدیل شده است. چنانچه ”ای یو“ بخواهد برای همیشه بحران کشدار ”یورو“ را تحت کنترل بگیرد، پس مسائل باید ریشه ای حل شوند و خطاهای مربوط به گذشته تصحیح گردند.

  • یان تشاو، آکادمی آمریکایی در برلین:
    «ضروری است و باید یک اتحاد سیاسی خلق بشه تا ”یورو“ را به لحاظ سیاسی تثبیت کرده و اونرو پوشش بده. ولی برداشتن چنین گامی سنگین برای ایجاد یکپارچگی، آنقدر حقوق مربوط به استقلال کشورها رو در پایه مورد تهاجم قرار میده که هیچکس نزدیک اون نخواهد شد.

  • به طور خاص در زمان حاضر که ”فراخوان برای اروپای بیشتر“، بدترین پیامی است که یک سیاستمدار اروپایی میتونه صادر کنه.» .بیرمنگام، 2 اکتبر 2016 کنوانسیون حزب محافظه کار بریتانیا.

  • نخست وزیر ”تریسا می“ باید توضیح دهد که تصور وی درباره ”خروج انگلستان از اتحادیه اروپا“ چگونه است، بدون اینکه بریتانیای کبیر در انزوا قرار گیرد؟ او گام فرار به جلو را برمیدارد.


اینکه کسی خوشش بیاید یا نیاید
کشور برای خروج تصمیم گرفته است
بنابراین ما ”ای یو“ را ترک خواهیم کرد
ما دوباره یک کشور غیروابسته
و مستقل خواهیم شد
کشوری که دیگر بیش از این
به یک اتحاد سیاسی
با ارگان های فرا کشوری تعلق ندارد
که بتوانند آرائی فراتر از آراء
پارلمان ها و دادگاه های ملی آن
برایش صادر کنند
ما خودمان در باره امور داخلی مان
تصمیم خواهیم گرفت
از برچسب مواد غذایی گرفته
تا کنترل مهاجرت پس از اجلاس حزب، ارزش ”پوند“ انگلیس سقوط کرد.

  • پرفسور کالین کروچ، جامعه شناس و دانشمند علوم سیاسی، آکسفورد:
    « تفاوت بین ”خروج نرم“ با ”خروج سخت“ بدین معنی است که ما با ”خروج سخت“ بهترین ها رو از دو جنبه دریافت میکنیم. منافع بازار داخلی اروپا بدون التزام و تعهد دشوار و ناراحت کننده. این خیلی به گوش خوش آهنگ میاد ولی مطلقا غیر واقعی است.”خروج سخت“ به این معنی است که ما به طور کامل خارج میشیم.

  • و بایستی برای ایجاد روابط تجاری مون با بقیه جهان مجددا گفتگو کنیم. خب، چه کسی به این رأی میداد اگه به مردم گفته میشد؟ چون این موضوع هیچ وقت اینطوری برای بحث حول اون، آورده نشده بود. ولی اتفاقا درست موضوع همینه.»


-دکتر اولریکه گوروت، مؤسس لابراتوار دمکراسی اروپایی:
«هیچکس هیچ تصوری از اون نداره که این موضوع ”خروج“ چطوری باید انجام بشه. خب ما این کار رو برای اولین بار داریم انجام میدیم. به همین دلیل هم بریتانیا‌ئی ها نمیدونن که چطوری باید اونو انجام بدن. ضمن این که باید قدری هم به این قضیه از منظر عاطفی و احساسی نگاه کرد. خب، اون بریتانیائی هایی که من میشناسم و من تعدادی رو می شناسم که کارمندان عالی رتبه هستن، اونها میدونن که این یه مصیبت کامل هست و اونها نمی خوان اینکار انجام بشه. این زمینه روانی خوبی برای مذاکرات خوب نیست.»

یک خطر دیگر هم هست که سلطنت متحد پادشاهی را تهدید میکند: آزمایش انشعاب در داخل.یک عضو پارلمان اتحادیه اروپا از اسکاتلند خیلی واضح در بروکسل توضیح میدهد که او چه تصوری از ”خروج“ دارد:

لطفا به این فکر کنید
اسکاتلند شما را مأیوس نکرده است
همکاران عزیز، خواهش میکنم
اکنون اسکاتلند را تنها نگذارید

  • جان پالمر، خبرنگار ارشد و سابق گاردین در بروکسل:
    «اگه ما به طور کامل از ”ای یو“ خارج بشیم، دیگه مطمئن نیستم که سرزمین های متحده پادشاهی[1] بعنوان یک کشور بتونه دوام بیاره. اکثریت اسکاتلندی ها برای موندن در ”ای یو“ رأی دادن. اگه این رأی نادیده گرفته بشه، میتونه به یک رفراندوم دوم در موضوع استقلال اسکاتلند بیانجامه.
    مقارن با خروج انگلستان از بازار داخلی، مسائل خواهند اومد. همینطور در ایرلند، چون مرز بین شمال ایرلند، به عنوان بخشی از سرزمین های متحده سلطنتی، با جمهوری ایرلند باز هست و مردم میتونن آزادانه رفت و آمد داشته باشن.»


دهه های متمادی آتش یک جنگ خونین داخلی بین ایرلند شمالی بریتانیا و جمهوری ایرلند زبانه می کشید. جنگی که بعد از ایجاد یک مرز آزاد ”ای یو“ توانست خاتمه پیدا کند.

این یک رأی گیری دمکراتیک بود
ما برای ماندن رأی دادیم
آخرین چیزی که ایرلندی ها نیاز دارند
یک مرز ای یو است
و 27 کشور عضو درست در وسط آن

  • جان پالمر، خبرنگار ارشد و سابق گاردین در بروکسل:
    «خروج انگلستان از اتحادیه اروپا میتونه پیمان صلح در ایرلند رو که طی ده - پانزده سال گذشته، ثبات و صلح رو به ارمغان آورده، تخریب کنه و برباد بده. این ها مسائل عظیمی هستن. مسئله اسکاتلند و مسئله ایرلند.

  • در زد و خورد داخلی بر سر موضوع خروج بریتانیا از ”ای یو“ ، دادگاه مسؤل این پرونده در دیوان عالی کشور در لندن، یک تصمیم همه جانبه اتخاذ میکند. اگر ”تریسا می“ در کنوانسیون حزب محافظه کار اعلام کرد که دولت وی یک خروج بی قید و شرط از اتحادیه را با ”ای یو“ مذاکره خواهد کرد.

  • و بریتانیای کبیر را به طور کامل از ”ای یو“ جدا می کند، اکنون این ادعای نخست وزیر بعد از رأی دادگاه، بشدت ترکیده است. نظر دادگاه این است که خروج از اتحادیه تنها در حیطه دولت نیست، بلکه در حیطه پارلمان نیز می باشد.

  • دکتر اولریکه گوروت، مؤسس لابراتوار دمکراسی اروپایی:
    «من شخصا آرزو میکنم که پارلمان بریتانیا قیام کنه و اینکه یک اجلاس اصیل و با شرافت در پارلمان وجود داشته باشه که در اون پارلمان و اعضای اون بگن که در هر دمکراسی معقول، تصمیماتِ منطبق بر قانون اساسی،

  • همواره با اکثریت دو سوم اتخاذ می شن و اینکه پارلمان نمیگذاره که از سوی اکثریتی که در خیابان وجود دارن، منحرف بشه، ضمن این که رفراندوم هم به لحاظ قانونی الزام آور نیست.» .فشار روی اتحادیه اروپا هیچگاه تا به این اندازه عظیم نبوده است. اما او در پاسخ به مسائل مبرم کماکان بدهکاری دارد.

  • یان تشاو، آکادمی آمریکایی در برلین:
    «ما با ”اویرو“ € چه میکنیم؟ با قانون ”شنگن“ چه می کنیم؟ ما با مهاجران چه رفتاری خواهیم داشت؟ این ها سؤالاتی هستن مربوط به حفظ ثبات در اروپا. این ها شاخص ها هستن. این ها چیزهایی هستن که ما در روزنامه ها میخونیم، ولی در حقیقت مربوط به یه داستان و حکایت بزرگترن ،

  • و اون هم این سؤال که اروپا چگونه میتونه بعد از انجام ”پاکس آمریکائی“[2] (آشتی آمریکائی)، بعد ازبرداشته شدن حمایت ابر قدرت آمریکا از روی اروپا، خودش رو با ثبات نگه داره؟ این ها تحولاتی هستن که ما درست در وسط اونها قرار داریم و در همه جا شواهد و قرائن اون بیرون میزنه.».

  • نیویورک، 8 نوامبر 2016 نیویورک در شب انتخابات. ”دونالد ترامپ“ به عنوان پیروز از انتخابات ریاست جمهوری آمریکا بیرون می آید.این یک نقطه عطف است. نه تنها برای آمریکا، بلکه همچنین برای اروپا.


زیرا تحت ریاست جمهوری ترامپ، آنچه که الویت دارد، ”اول آمریکا“ است.او مدت زیادی است که ”ای یو“ را دیگر به مثابه مهمترین شریک محسوب نمی کند. وی ”ناتو“ را به عنوان آثار باقیمانده از گذشته ارزیابی میکند.

  • پرفسور کالین کروچ، جامعه شناس و دانشمند علوم سیاسی، آکسفورد:
    «فکر میکنم همه جهان و نه فقط اروپا باید نگران باشن. از طرفی نمیدونیم که او واقعا چه برنامه ای داره؟ این سخته که خطابه و نطق خلص رو از اهداف واقعی تشخیص بدیم. از طرف دیگه وقتی او همون چیزی رو میگه که فکر میکنه و میخواد عملی کنه، پس جهان به واسطه او خیلی بی ثبات تر میشه.»


اروپایی که خیلی علاقمند است تا سرگرم خودش باشد، باید یاد بگیرد به تنهایی روی پاهای خودش بایستد. فقط زمان کوتاه می شود.

  • دکتر اولریکه گوروت، مؤسس لابراتوار دمکراسی اروپایی
    «بحران به یونانی یعنی ”تصمیم گیری“. همچنانکه هنگام پدید آمدن شکست در عناصر چندگانه، تصمیم گیری برای زنده ماندن یکی و مرگ دیگری مطرحه، ولی وضعیتی هم هست که نمی تونه تصمیم گیری بشه. مثل ما که الآن نمیتونیم تصمیم بگیریم که اروپا رو چگونه درست کنیم.
    باید یاد آوری کرد که اروپا یعنی از میان برداشتن دولت های ملی. این رو کسی امروز نمی خواد بشنوه ولی ”ای یو“ و ”دولت های ملی“ با هم، در یک سیستم نمیتونن عمل کنن. بنابراین یا باید از اون عبور کنیم و یک ”تصمیم گیری“ برای زنده ماندن، یعنی انگیزه دادن به اروپا برای ادامه حیات و عبور از دولت های ملی،

  • به همان صورتی که در اندیشه و خاطر پدران بنیانگذار ما بود و یا ”ای یو“ شکست خواهد خورد. این به طور واقعی ارزیابی من هست و الا اتحادیه اروپا از ورشکستگی به دلیل چند گانگی در ارگان ها بیرون نخواهد اومد.»


پایان

[1] - شامل انگلستان، اسکاتلند، ولز و ایرلند شمالی می باشد.

[2] - پاکس آمریکائی = احتمالا منظور آشتی و صلح بین شرق و غرب پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی است.
لطفا به اشتراک بگذارید: