جنگ برا ی تصاحب اروپا - ادامه جنگ قدرت – قصه های زمین –قسمت سوم

جنگ برا ی تصاحب اروپا - ادامه جنگ قدرت ، تاچر تنها چند روز بعد در یک جلسه عمومی در ”بورگ“ ضربه را برگرداند و ”دلور“ را به سوءاستفاده از قدرت متهم ساخت.

طنزآمیز است که حتی کشورهایی
همچون اتحاد جماهیر شوروی
که می خواستند همه چیز را متمرکز هدایت کنند،
اکنون تصدیق می کنند که موفقیت
فقط با غیرمتمرکز ساختن قدرت بدست می آید
اما در اتحادیه اروپا
در جهت مخالف این مسیر کار می شود
ما که نیامدیم مرزهای کشورها را برداریم
تا آنها را توسط اروپا دوباره برپا کنیم
ما توسط یک کشور برتر اروپایی در بروکسل
حکمرانی می شویم

 

مارگارت تاچر با این سخنرانی، سنگ بنایی از امتناع و رویگردانی از اروپا را گذاشت، که تا امروز بخش های وسیعی از حزب محافظه کار و جامعه بریتانیا را در بر گرفته است.


  • پرفسور کالین کروچ، جامعه شناس و دانشمند علوم سیاسی، آکسفورد:


    «آدم تقریبا هیچوقت پرچم اروپا رو روی یه ساختمان رسمی و عمومی در بریتانیا نمی بینه. فقط در تعدادی از شهرها که چپ گراها اونجا حکومت میکنند. ما طوری تنظیم می کنیم که انگار اصلا ما در اروپا نیستیم.» .


تقریبا 3 ماه از رفراندوم بریتانیا گذشته بود که رؤسای دول اروپایی در براتیسلاوا با یکدیگر ملاقات میکنند. موضوع، خروج بریتانیا از اتحادیه اروپاست. اما همچنین در باره آینده این اتحادیه بحث می شود.

برخی کشورها به عنوان پیامدی از تصمیم بریتانیا مبنی بر خروج از اتحادیه، به حتی الامکان اروپای کمتر (کوچکتر) نظر دوخته اند. برخی دیگر روایت دیگری را جستجو میکنند، و خواهان ارسال پیامی برای اتحاد بیشترند، اتحادی که اروپا را به هم جوش بدهد. اما این پیام چه میتواند باشد؟ آزادی؟ دمکراسی؟ حقوق بشر؟ یا امنیت؟

  • پرفسور لوک فان میدلار، مورخ و مشاور سابق پرزیدنت شورای اروپا:

  • «نمی شه همیشه آزادی ها رو اجازه داد و اعطا کرد. بلکه از طرف دیگه باید به موضوع امنیت پرداخته بشه. والا با این مواجه خواهیم شد که خروج بریتانیا اولین آجر دومینو بود و رفراندوم های بعدی در پی اون خواهند اومد.»


-وحدت و اتحاد، شکل دیگری است. در حاشیه اجلاس، کشورهای سواحل دریای مدیترانه، حول ”رنسی“ایتالیایی و ”تسیکاس“یونانی، ائتلافی علیه کشورهای شمال شکل گرفته و نعلبندی میشود. فرانسه هم در این گفتگوها شرکت می کند. این امر برخی ناظران را دچار شگفتی می سازد.

  • یان تشاو، آکادمی آمریکایی در برلین: «وقتی اولاند به سمت کشورهای حوزه دریای مدیترانه میره، قبل از هر چیز تلاشی از سوی ”رنسی“ هست برای ساختن یک به اصطلاح ”بلوک جنوب“. که این هم به نوبه خودش در راستای پیشدستی کردن در ساختارهای بزرگ جدیدی هست که در حال شکل گیری و رسیدن هستن.

  • منجمله اونچه که به وضعیت یورو برمیگرده و همینطور از زوایه تثبیت معقول روند سیاسی. در اینجا نوعی باصطلاح جدائی شمال و جنوب وجود داره. که اون خودبخودی و اتفاقی نیست. این جدائی، جدائی دو نظرگاه متفاوت در خصوص قواعد ومقررات پایه ای در امر اقتصاد هست،

  • در واقع جدایی دو نوع طرز تفکر در باره اصول و قواعد سیاسی است. و فرانسه به عنوان یه سرزمین، دقیقا در میان اون قرار داره. فرانسه کشوری هست که هم انگیزش های شمالی و هم جنوبی داره.»


رؤسای دول اروپایی در یک تور گردشی با قایق، نیت خود را برای پرداختن جمعی به مشکلات، حداقل در ظاهر و به هر ترتیبی که شده به نمایش می گذارند. یک ملاقات سران مثل بسیاری از ملاقات های مشابه دیگر:

داستان و روایت مشترک پیدا نشد، منافع متفاوت و متضاد ملی، وزن و بار بیشتری دارند. از تمامی موضوعات عاجل و ضروری یکی هنوز مانده است: امنیت. در این زمینه قرار است در آینده همکاری بهتری صورت گیرد.

  • یان تشاو، آکادمی آمریکایی در برلین:
    «این یه تلاش فی الواقع قهرمانانه هست که این همه نیروی مخالف رو، این نیروهای از هم دور شونده رو، یا این رویکرد که: ”به من چه مربوط، من مشکلات و مسائل خودمو دارم و باید به اون بپردازم“، همه این ها رو از جلو راه برداشتن و همه رو دوباره سر یه میز آوردن.

  • برای این مهم به نظر من از اتحادیه اروپا خیلی کم قدر دانی میشه. چون او این نبرد قهرمانانه رو علیرغم همه تحرکاتی که برای جدا سازی و تفکیک و ایجاد شکاف وجود داره، دوباره میجنگه و دوباره تلاش میکنه و به پیش میبره.
    به هر حال همیشه یه راه حل و یه توافق صورت میگیره. به طور معمول هم همه جا همینطوره، هر کسی خودش از روی انجمن تنیس یا نمیدونم باشگاه ورزشی که توی اون هست، یا اون جایی که سازمان داده شده، می فهمه که آخرش بایستی یه توافق حاصل بشه و ”ماشین بروکسل“ در واقع همینه.

  • اون یه ماشین بزرگی هست که اروپائی ها مسائلشون رو باید توی اون بریزن تا مجبور نباشن خیلی مؤدبانه بگم، اون رو در میدان های جنگ حل و فصل کنن! و این تا به حال به نحو اعجاز برانگیزی خوب پیش رفته ولی حالا تمامیت قضیه در خطره!»

  • جان کُرن بلوم، سفیر سابق آمریکا در آلمان:
    « بعدش من نماینده ویژه آمریکا در جنگ بالکان بودم. اون موقع گفتگوهای بیشمار دو نفره با سیاستمداران صرب و همچنین ”میلوسوویچ“ داشتم. سیاستمداران صرب، کروأت ها و حتی بوسنی ها برای من به روشنی تشریح کردن که اونها چگونه از اروپائی ها استفاده کرده ان تا به اهداف جنگی خود برسن.

  • مشخص ترین اونها ”میلوسوویچ“ بود که گفت این بیچاره ها نمی دونستن که ما همیشه از صلح صحبت میکردیم ولی من جنگ می خواستم.»

  • پرفسور لوک فان میدلار، مورخ و مشاور سابق پرزیدنت شورای اروپا:
    «جنگ وحشتناک بالکان با صدها هزار کشته اون، فقط با ارتش آمریکا می تونس خاتمه پیدا کنه. خب این برای اروپائی ها تحقیر آمیز بود. اهدافی که در پیمان ”ماستریخت“ در مورد سیاست خارجی مشترک روی اون تأکید شده بود، هنوز قابل اجرا نبودن.»


”گرهارد شرودر“ صدراعظم می شود. یک ائتلاف سرخ با سبز مسؤلیت دولت در آلمان را بعهده می گیرد. کشورهای دیگر هم چپ ها را انتخاب می کنند. یک سال قبل از این، ”تونی بلر“ سیاستمدار از حزب کارگر، به عنوان نخست وزیر منصوب گردید.

آنچه که به مثابه شروع یک سیاست جدید به نظر میرسید، خیلی زود به عنوان یک اتیکت دروغین بیرون زد. زیرا که دولت های جدید سوسیال دمکرات، دوباره به مسیر نئولیبرالی دولت های قبلی تغییر جهت دادند.

  • دکتر هاینر فلاسبک، مدیر سابق اقتصادهای ملی سازمان ملل:
    «شرودر با نفراتش در واقع هیچگونه سیاست اقتصادی مستعد و ذیصلاحی رو نداشت. و وقتی من بدون یک سیاست اقتصادی ذیصلاح به قدرت برسم، اونچه که بعدش اتفاق می افته خیلی واضح و ساده هست، گروه های لابی از همه گوشه و کنارها بیرون میان،

  • هزاران لابی، بعد هر روز به آدم میگن که بهترین سیاست، البته سیاست نئولیبرالی هست. و همین رو هم به عنوان یک سوسیال دمکرات آدم انجام میده. بعد هم آخرش میگن البته که ما حق داریم که این کارو میکنیم چون هیچ آلترناتیو دیگه ای نیست.»

  • دکتر هاینر فلاسبک، مدیر سابق اقتصادهای ملی سازمان ملل:
    «آدم باید یه نماینده تازه انتخاب شده سوسیال دمکرات یا دبیر اول پارلمانی یا وزیری رو تصور کنه که در هشت روز اول اشتغال رسمی اش با تقریبا 2000 سؤال بمباران میشه و لابی کارها میخوان باهاش صحبت کنن و اونها در باره مهمترین موضوعات میخوان صحبت کنن و این طبعا آدم رو تحت تأثیر قرار میده.

  • بعد نمایندگان عالیرتبه شرکت های بسیار بزرگ میان و میخوان با او صحبت کنن و همه اونها هم هدفشون اینه که اون رو به مسیر خودشون بکشونن. وقتی 20 کمپانی میان و همه هم این رو مهم میدونن، میخوام بدونم کدوم سیاستمدار تازه انتخاب شده ای هست که تحت تأثیر قرار نگیره. اتفاقا بسیار تحت تأثیره و نمیدونه که چکار باید بکنه.»


”هاینر فلاسبک“ در اعتراض به سیاست اقتصادی دولت ”شرودر“ از سمت خود کناره گیری کرد. ”شرودر“ در سال 2003 یک رفرم رادیکال را اعلام کرد که به ”دستور 2010“ معروف شد.
«خانم ها و آقایان من، ما از خدمات دولت خواهیم کاست.

به عهده گرفتن مسؤلیت خصوصی و خدمات خصوصی را از تک به تک افراد خواستار هستیم. تمامی نیروهای جامعه باید سهم خود را در این زمینه بپردازند، هم کارفرما و هم کارگر، دارنده شغل های آزاد و همینطور بازنشسته ها.»

شرودر برای اینکه برنامه های خود را در زمینه اصلاحات اقتصادی پیش ببرد، ”پتر هارتس“ که یک مدیر پرسنل و نیروی کار است را وارد صحنه میکند. قرار بر این است که او رفرم هایی را در موضوعات بیمه بیکاری و کمک هزینه های اجتماعی ایجاد نماید.

این اصلاحات که ”هارتس 4“ نامیده می شود، به مترادفی برای بازسازی پایه های اقتصادی-اجتماعی کشور بر اساس الگوی نئولیبرالی تبدیل می گردد.در همین سال ها نئولیبرالیسم قطار پیروزی های خود را در سراسر اروپا به حرکت در می آورد. و نهایتا بروکسل نیز این مدل اقتصادی را تقبل می کند.

  • دکتر هاینر فلاسبک، مدیر سابق اقتصادهای ملی سازمان ملل:
    «بروکسل 20 سال تمام در مزیت نئولیبرالیسم موعظه میکرد. بر اساس نصایح بروکسل مهمترین چیز، آزادی رفت و آمد سرمایه در اتحادیه اروپا و یا در سایر جاهای دیگه عنوان می شد. در این جا یه خطای بزرگ مدیریتی و رهبری وجود داشت که درهمان دهه های 80 واقع شد و طبعا تحت تأثیر شدید آلمان هم بود.»


-لندن، 24 سپتامبر 2016سه ماه پس از رفراندم خروج انگلستان از اتحادیه اروپا، نه بریتانیائی ها و نه ”ای یو“ میدانند که در چه زمانی مذاکرات خروج بایستی شروع شوند؟ و قبل از آن با چه هدفی؟

”مارتین شولتز“ ، پرزیدنت پارلمان اروپا جهت تلاش برای پایان دادن به این بازی کج دار و مریز، به لندن سفر میکند.

بی ثباتی عکس آن چیزی است
که ما به آن احتیاج داریم
ما به شفافیت و امنیت نیازمندیم
من از خانم نخست وزیر درخواست کردم
اصل 50 را بالاخره اجرا و فعال کند

  • جان پالمر، خبرنگار ارشد و سابق گاردین در بروکسل:
    «وضعیت دولت بریتانیا از زمان رفراندوم خروج از اتحادیه، نسبتا پریشان و آشفته هست. هیچکس دقیقا نمی دونه که چه استراتژی رو بایستی دنبال کنه؟ به همین خاطر هم این همه تعلل در اجرای اصل 50 وجود داره. اصلی که آغاز مذاکرات رسمی خروج رو مهر میکنه.»


لندن، مهمترین مکان مالی دنیا. در این جا اکثریت مردم رأی و نظر خود را برای باقی ماندن در اتحادیه اروپا ابراز کرده اند. زیرا آنان از جهانی شدن سود می برند. این اما برای بخش قدیمی انگلیس صادق نیست.

  • جان پالمر، خبرنگار ارشد و سابق گاردین در بروکسل:
    «در مناطقی که قبلا صنعت بریتانیا خیلی قوی بود، امروز مسائل اجتماعی و اقتصادی بزرگی وجود داره. مردم احساس میکنن که زیر پاشون خالی شده و به حال خود رها شده اند، به عنوان شهروند درجه 2 .
    بنابراین اونها از رفراندوم برای اعتراض استفاده میکنن. نه علیه اروپا بلکه علیه ساختار سیاسی در لندن به طور عام.» ”ای یو“ نمی تواند این قول را که زندگی مردم بهبود پیدا خواهد کرد، محقق کند. آنان (مردم) هستند که به خروج از اتحادیه رأی دادند.

  • پرفسور کالین کروچ، جامعه شناس و دانشمند علوم سیاسی، آکسفورد:
    «موقعی که بریتانیائی ها برای خروج رأی دادن، نمی دونستن برای چی؟ ولی می دونستن بر علیه چی! حالا، ما اسیر شده ایم! مردمان ساده پیامدهای منفی این خروج رو فقط زمانی احساس خواهند کرد که دیگه خیلی دیر شده.

  • وقتی ما از ”ای یو“ خارج شده باشیم، شاید بدون هیچگونه روابط تجاری، وقتی که ما تنها آنجا ایستاده باشیم در جهان، و تلاش کنیم که معامله ای رو ترتیب بدیم، تازه بعد احتمالا مردم میگن، اوه خدایا! این چه کاری بود که کردیم؟!»


بریتانیا سرزمین تجارت است. خروج از ”ای یو“ می تواند به اقتصاد این کشور به شدت لطمه وارد کند. ممکن است آزمایش بریتانیا، بزودی به عنوان نمونه ای بیم دهنده برای اتحادیه اروپا باشد.

  • پرفسور کالین کروچ، جامعه شناس و دانشمند علوم سیاسی، آکسفورد:
    «در قرون وسطا اجساد حلق آویز شده ها رو، میذاشتن روزهای متمادی در همون حالت بمونه، تا هر کسی اونها رو بتونه ببینه. شاید بریتانیای کبیر هم بزودی از چوبه دار آویزان بشه تا دیگران رو از رسیدن به چنین سرنوشتی بازبدارن!


یونان به اتحاد پولی اروپا ملحق می شود.همه جا در این کشور شادی و هلهله برپاست. اما اعداد و ارقامی که آتن به ”ای یو“ ارائه میدهد، دست کاری شده اند. با کمک بانک ”اینوستمنت“ کسری بودجه کشور یونان زیر ارزش مرجع 3% محاسبه شده است.

با این حال و با وجود همه شک و تردیدهایی که همان موقع صدا کردند، ”ای یو“ با الحاق یونان به محدوده کشورهای اتحادیه اروپا موافقت می کند.

 
لطفا به اشتراک بگذارید: