جنجال بر سر اظهارات ظریف، نمودی از فساد و بنبست
گزارش و گفتگو با اسدالله مثنی- جنجال بر سر اظهارات ظریف، نمودی از فساد و بن بست – ۲۴آبان۱۳۹۷
بینندگان عزیز خدمت شما سلام میکنم. در هر جا که هستید آرزوی شادکامی و بهروزی براتون دارم. خوشحالم که در برنامة تیک تاک امروز در خدمت شما هستم تا نگاهی داشته باشیم به مهمترین موضوع سیاسی روز. موضوعی که در گزارش و گفتگوی برنامة امروز به اون خواهیم پرداخت، جنجال و بحران جدیدی است که در رژی بر سر اظهارات ظریف در رژیم در گرفته.
ظریف، وزیر خارجه دولت روحانی، اخیرا در گفتوگویی با یکی از رسانههای حکومتی گفت: "در ایران خیلیها از پولشویی منفعت میبرند و آنجاهایی که هزاران میلیارد پولشویی انجام میدهند، حتماً آنقدر توان مالی دارند که دهها یا صدها میلیارد هزینه تبلیغات و فضاسازی در کشور، علیه قوانین ضدپولشویی ایجاد کنند". این فاشگویی، جنجال و بحران جدیدی در رژیم ایجاد کرده و دو باند را به جان هم انداخته است. ابتدا گزارشی دربارة تک و پاتکهای باندی بر سر این موضوع:
گزارش
شماری از اعضای باند دلواپسان در مجلس ارتجاع، ظریف را مورد حمله قرار داده و احضار و استیضاح او را تدارک میبینند. حشمتالله فلاحتپیشه رئیس کمیسیون امتیت با اظهار تعجب از اظهارات ظریف گفت: او باید با حضور در کمیسیون پاسخگوی اظهارات اخیر خود باشد. آخوند ذوالنور از اعضای کمیسیون امنیت نیز گفت: وزیرامورخارجه باید مدارک و مستندات خود درباره وجود پولشویی را به مراجع ذیصلاح ارائه کند. یکی از مهرههای باند دلواپسان، به نام محمدجواد عامری که با عنوان دبیرکل باند جمعیت ایثارگران معرفی شده گفت: دولت، هرگاه به منتقدین پاسخ قانع کننده نداشته، به انحای مختلف به آنها توهین کرده و تهمت زده است؛ چنین اقداماتی ضربه بزرگی به کشور وارد می کند.
عامری تصریح کرد: وقتی آقای سیف از بانک مرکزی رفت، از سوی رئیس جمهور، سمت مشاوری گرفت؛ باید با آقای ظریف برخورد مناسب تری صورت بگیرد تا دیگر چنین اقداماتی در کشور ما تکرار نشود. پاسدار حسین شریعتمداری رئیس کیهان، طی مقالهیی، ضمن زیر ضرب گرفتن ظریف او را در خدمت دشمنان بیرونی دانسته و نوشته است: «کسی منکر وجود پولشویی و یا احتمال وجود آن نیست ولی آقای ظریف در دفاع از ضرورت تصویب FATF به این موضوع پرداخته و از تصویب لوایح چهارگانه FATF به عنوان راهحل مقابله با پولشویی یاد کرده است و این، دقیقا همان خواستة بارها اعلام شده دشمنان بیرونی و تابلودار ملت ایران است».
شریعتمداری سپس پروندههای فساد و اختلاس مقامهای دولت روحانی را برملا کرده و پرسیده است: «مگر دولت آقای روحانی که جناب ظریف وزیر خارجه آن است موظف به اجرای قانون مبارزه با پولشویی-مصوبه سال ۸۸- نیست؟! چرا مدعیان اصلاحات از ایشان نمیخواهند که عوامل پولشویی را معرفی و تحت تعقیب قرار بدهند؟! در قرارداد شرکت نفتی توتال چه کسانی رشوهخواری کردهاند؟! در ماجرای بانک سرمایه، شرکت ایران مارین سرویس، اختلاس کلان از صندوق ذخیره فرهنگیان، تاراج دستکم ۱۸ میلیارد دلار از بیتالمال در بازار آشفته ارز و... کدام دستها آلوده بوده است؟! اگر در ادعای خود صادق هستید چرا از این موارد شروع نمیکنید؟!».
شریعتمداری موارد دیگری از افتضاحات در دولت روحانی را برشمرده و میافزاید: « خسارت حداقل و سالیانه قرارداد کرسنت معادل ۲۴ هزار میلیارد تومان تخمین زده میشود. مهدی هاشمی (پسر رفسنجانی) تنها در قرارداد کرسنت، ۸۵ میلیون دلار پورسانت گرفت. مهدی هاشمی توسط بیژن زنگنه برای همکاری با شرکتهای خارجی تایید شد». متقابلا باند روحانی و اصلاح طلبان نیز به دفاع از ظریف برخاسته ومتقابلاً توپ دزدی و پولشویی و اختلاس را به زمین باند خامنهای انداختهاند. روزنامة آفتاب یزد با عنوان: هجمه به وزیر خارجه به خاطر اظهارات او در باره پولشویی» نوشته است: شک نکنید ظریف سند دارد!
محمد صدر عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت: این نوع سخنان که توسط برخی افراد علیه ظریف گفته می شود، غیر از اتهام چیز دیگری نیست و نشان می دهد مواضع آنها در جهت منافع آمریکا و خواسته های ترامپ است. وی افزود: هر چه بیشتر این افراد علیه ظریف سخن بگویند، بیشتر خود را افشا می کنند و اتهاماتی که وارد می کنند، یک نوع خود افشاگری است». پروانه مافی از باند اصلاحطلب در مجلس ارتجاع گفت: صحبت های ظریف با توجه به اتفاقاتی که در این سال ها رخ داده و پول هایی که به صورت رسمی یا غیررسمی از کشور خارج شده متقن و مبتنی بر اطلاعاتی است که قطعا وی دارد و می توان به آن اعتماد کرد.
وی با اشاره به حملاتی که به ظریفل شده، گفت: شدت مخالفت و مقاومت در برابر سخنان اخیر وزیر امور خارجه و مخالفت ها با شفاف سازی بیانگر این است که حتما اتفاقاتی رخ داده و ممکن است سهمی در این اتفاقات نادرست مانند پولشویی داشته باشند. روزنامة جهان صنعت طی مقالهیی با عنوان: «ضرورت اصلاحات نهادی در نظام تصمیمگیری کشور» به پدیدهیی با عنوان «ماتشدگی» در رژیم اشاره کرده و مینویسد: « در وضعیت ماتشدگی نیروها دائما در حال خنثی کردن یکدیگر هستند، تصمیمات به سختی اتخاذ میشوند و نوعی تصلب بر همه ارکان مستولی است».
جهان صنعت میافزاید: «این مساله زمانی حاد میشود که بپذیریم به لحاظ اقتصادی و سیاسی در شرایط سختی هستیم و نیازمند اتخاذ تصمیماتی سریعتر. ما پیش از مواجهه با تهدید خارجی باید بازاندیشی در رویههای موجود در کشور داشته باشیم. به اصلاحات ساختاری و نهادی به ویژه در نظام تصمیمگیری نیازمندیم. این وضعیت کار مقابله با فشار خارجی را دشوارتر و اثرات آنها را هم تشدید میکند».
گفتگوی سیاسی
این گزارش رو دیدیم که چطور این حرف ظریف دور جدیدی از دعوا و کشمکش در درون رژیم رو کلید زده. این مسأله سؤالاتی رو مطرح میکنه؛ از جمله این که آیا حرف ظریف اون طور که باند رقیب میگه اظهاراتی نسنجیده و حساب نشده بود؟ یا نه؟ و اگر حساب شده بود، با چه محاسبهیی صورت گرفته؟ و اصل دعوا بر چیه؟ موضع خامنهای در این معرکه کجاست؟ برای پاسخ به این سؤالها گفتگویی داریم با اسدالله مثنی
س: خب سؤال و شاید سئال اصلی اینه که اصل دعوا بر سر چیه؟ ظاهراً دعوا بر سر پولشویی است، در حالی که در همین گزارش شنیدیم که پاسدار حسین شریعتمداری گفته بود «کسی منکر وجود پولشویی نیست». پس دعوا بر سر چیه؟
ج: اصل دعوا بر سر FATF و لوایح مربوط به آن بخصوص CFT یا لایحه پیوستن به کنوانسیون مقابله با تأمین مالی تروریسم است. از سال ۹۰ بحث پیوستن به کنوانسیون FATF روی میز رژیم بوده که تا الآن کش دادند، این کش دادن بهدلیل وحشت رژیم از FATF میباشد، چون رژیم با پذیرش FATF دیگر نمیتواند با دست باز به حزب الله و گروههای تروریستی در عراق و یمن و سوریه کمک مالی کند و این یعنی شلیک به خود. از طرفی اگر هم نپذیرد و نتواند نظر FATF را جلب کند، سازو کار اروپا و کشورهایی همچون چین و روسیه برای تعامل بانکی و مالی با رژیم دچار مشکل جدی میشود.
این امر آنجا ضریب میخورد که با آغاز دور جدید تحریمهای آمریکا مشکلات ارتباطی مالی رژیم با این کشورها را بسیار بیشتر خواهد کرد. از طرف دیگر و در حال حاضر رابطه با اروپا هم به نوعی مشروط شده به پذیرش و تصویب FATF بخصوص لایحه CFT و ظریف به عنوان کارگزار سیاست خارجی رژیم فکر میکند که پذیرش FATF تنها راه و تنها شانس رابطه با اروپاست.
اما متقابلاً آن باند همچنان که چند روز پیش آخوند ذوالنور عضو مجلس ارتجاع گفت: در صورتی که FATF را بپذیریم برای دور زدن تحریمها دچار مشکل میشویم و از آنجا که دولت بهصورت قانونی نمیتواند تحریمها را دور بزند، نباید تحریم کنندگان سرنخ راهکارهای دور زدن تحریمها را داشته باشند.
متقابلاً . یک ماه پیش (15مهر) ظریف در مجلس گفت: «چینیها که نیات استکباری علیه ما ندارند و از نظر مواضع بین المللی شبیه جمهوری اسلامی و شریک راهبردی ما هستند. ما توافق جامع همکاریهای راهبردی با چین داریم و با روسیه هم شریک راهبردی هستیم اما رئیس بانک مرکزی چین به آقای همتی گفته بدون FATF نمیتوانیم کار شما را انجام دهیم».
وقتی به حرفهای دو طرف گوش میکنیم میبینیم که هر کدام از آنها به طور سلبی درست میگویند. کمااین که ظریف هم آخرین حرفش در برابر مخالفان که اگر FATF را بپذیریم، در آینده چنین و چنان میشود گفت ما نباید از ترس آنچه در آینده اتفاق میافتد و از ترس مرگ خودکشی کنیم!
س: حتماً ظریف میتوانست حدسبزند که وقتی چنین حرفی میزند، چه قالی به پا میشود؛ کما این که الان هم تک و پاتک دو طرف به اوج خودش رسیده؛ ولی چرا ظریف و حامیان او همچنان سر حرف خودشون ایستادند و کوتاه نمیآن؟
ج: خب هر یک از دو باند فکر میکند که راهی که طرف مقابل میخواهد برود، به نابودی رژیم میانجامد (و از قضا درست هم فکر میکند). واقعیت این است که وضعیت رژیم بخصوص در زمینة اقتصادی فوقالعاده وخیم و چشماندازش به شدت تیره و تار است. باند روحانی فکر میکند اگر کورسوی نجاتی باشد از جانب اروپاست و شرط آن هم پذیرش و تصویب لوایح FATF و بخصوص CFT است.
از طرف دیگر مسأله منافع هم مطرح است. ظریف هم روی همین دست گذاشته که کسانی که با شفافیت مالی مخالفت میکنند، کسانی هستند که از قبل پولشویی منافع هزاران میلیاردی دارند. کیهان از باند مقابل هم همین را تایید میکند. کمااین که همان طور که روزنامة آفتاب یزد هم نوشته: حتماً ظریف سندی در دست دارد که این طور سفت و قرص این حرف را زده است. جالب است که باند رقیب هم بیش از آن که این موضوع را تکذیب کند، چنان که در این گزارش دیدیم، پروندههای فساد و دزدی باند روحانی را برملا میکند.
س: شما شرایط خیلی سیاه و وخیمی رو برای رژیم ترسیم کردید، ولی روحانی که دیروز در جلسة هیأت دولت صحبت میکرد فضایی میداد که گویا تحریمها هیچ اثری نداشته؛ چندی پیش هم گفت تا چند ماه دیگه مسائل حل میشه؛ این رو شما چطور تبیین میکنید؟
ج: اما روحانی خودش این حرفهای خودش را معنی کرده است و گفته وضعیت رژیم مثل وضعیت بیماری است که رو به موت است و در مورد او فقط باید امیددرمانی کرد. و میگفت این 20درصد اثر دارد! دیروز هم که صحبت میکرد، مضمون حرفهایش همین بود. و حتی جاهایی هم که باصطلاح امیددرمانی میکرد، به زبان معکوس داشت به شرایط فوق العاده وخیم رژیم اعتراف میکرد. مثلاً گفت: در سیستم تبلیغاتی و ناامید کردن مردم و فکر می کردند که روز ۱۳ آبان روزی است که کلید می زنند روی افکار واهی خودشان پایان نظام جمهوری اسلامی ایران را کلید میزنند در حالیکه ۱۳ آبان روز کلید زدن استحکام نظام ما بود.»
یعنی داشت میگفت ببینید 13 آبان شد و طوری نشد! یا مثلاً ادعا میکردکه ما نفتمان را میفروشیم و آنقدر راه داریم و مسیر داریم برای فروش نفت که تحریم آنها بی اثر است. در حالی که واقعیتی که همه از آن خبر دارند این است که صادرات نفت رژیم روی شیب نزولی است و تا الان هم حدود یک میلیون بشکه کاهش پیدا کرده. دم خروس این ادعاها انجا بیرون زد که با زبونی چراغ سبز به آمریکا داد و از آمریکا خواست که از راهش وارد شود! و گفت: راهی که انتخاب کردهاند راه غلط و راه اشتباهی هست اگر راست میگویند دنبال امنیت منطقه هستند راهش این نیست اگر راست میگویند به ملت ایران احترام میگذارند راهش این نیست اگر راست میگویند به تاریخ ایران احترام میگذارند راهش این نیست، مسیر غلطی را انتخاب کردهاند
س: بالاخره و ته خط این خامنهایه که باید تعیین تکلیف بکنه؛ خب چرا این کار رو نمیکنه؟ در حالی که رژیمش این طور داره پاره پاره میشه؟
ج: آخر اصل پیچ و اصل قضیه خود خامنهای است واین که به دلیل ضعف و تزلزل مفرط قادر به تصمیم گیری نیست. این روزها هر کدام از کارشناسان رژیم که می خواهند حرف جدی بزنند ناچار روی این نکته انگشت میگذارند که مشکل اصلی در تصمیم گیری و در ساختار قدرت است. در همین گزارش دیدیم که روزنامةحکومتی جهان صنعت طی مقالهیی با عنوان: «ضرورت اصلاحات نهادی در نظام تصمیمگیری کشور» به همین موضوع اشاره کرده و مینویسد: اگر چه «تحریمهای بینالمللی فشار را بر دولت و جامعه افزایش داده» اما مساله اصلی ما نه لزوما تحریمها که نوعی وضعیت «مات»شدگی در عرصه داخلی است.
بعد این مات شدگی را هم معنی کرده و مینویسد: «در وضعیت ماتشدگی نیروها دائما در حال خنثی کردن یکدیگر هستند، تصمیمات به سختی اتخاذ میشوند و نوعی تصلب بر همه ارکان مستولی است«. یعنی فلش را روی رأس نظام یعنی خود خامنهای برده و نهایتاً نتیجه گیری می کند: « ما به اصلاحات ساختاری و نهادی به ویژه در نظام تصمیمگیری نیازمندیم». مشکل اصلی خامنهای در تصمیم گیری هم این است که خوب میداند هر یک از این دو راه به سرنگونی راه میبرد. این همان دو راهی استراتژیکی است که رهبر مقاومت در آخرین پیام خود پیام شماره 11 ارتش آزادیبخش به آن اشاره کرد و گفت: رژیم در هزارتوی بحرانها در بنبست به سر میبرد.
و اضافه کرد: «واضح است که از خدا میخواهیم دشمن ما عقب بنشیند و وا برود. در اینصورت البته سریعاً انطباق پیدا میکنیم اما باید بنا را بر سرکوب و انقباض گذاشت... اینجاست که کانونهای شورشی بعنوان جرقه و آتشزنة قیامها وارد کار میشوند. این نوک هرم قیامها و معین عمل سمتدهنده و راهنماست. عامل استمرار و تضمین پیشرفت و پیروزی است. از تثبیت و تکثیر و ترکیب آنها با یکدیگر در شهرهای شورشی یکانهای ارتش آزادی پدید میآید. شوراهای مقاومت، بالهای مکمل صنفی، اجتماعی و سیاسی کانونهای شورش هستند». و ازآن ورود به مرحله آماده باش را نتیجه گیری کردند.