شرایط خطرناک و راه‌حلها

بحرانهای فوق‌العاده خطرناکی از هر طرف رژیم را فرا گرفته، اما ولی‌فقیه ارتجاع  و آخوند روحانی، هر دو در مورد نقشه راه رژیم برای برخورد با بحرانها یا برنامه دولت جدید کلی‌گویی می‌کنند و از ارائه راه‌حل مشخص طفره می‌روند؛ ولی از آنجا که بحرانها در عرصه‌های منطقه‌یی، جهانی و داخلی گریبان نظام را گرفته، هر کس و هر جریانی که منافعش در گرو حفظ این رژیم است، به‌طور طبیعی به‌ تکاپو افتاده تا به‌زعم خود رژیم را نجات بدهد.


اما ببینیم به‌اصطلاح کارشناسان رژیم چه راهکارهایی برای خروج از بحران و بن‌بست ارائه می‌دهند:


۱ ـ یک دسته می‌گویند اگر در برابر تهدید آمریکا می‌خواهید به اروپا نزدیک شوید باید ملاحظات آنها را در زمینه حقوق‌بشر را رعایت کنید. از این دسته علی خرم، سفیر سابق رژیم در مقر اروپایی ملل‌متحد می‌گوید: «اگر ایران در چارچوب توافق هسته‌یی، سایر طرف‌ها به‌ویژه کشورهای اروپایی را با خود همراه سازد، می‌تواند به‌خوبی با ساز ناکوک ترامپ مقابله کند».


 


۲ ـ یک دسته می‌گویند دخالت در کشورهای دیگر برای ما جز ضرر و هزینه دستاورد دیگری نداشته باید از آنجاها عقب بکشیم. خلاصه جام‌زهر منطقه‌یی را پیشنهاد می‌کنند. از این جماعت، علی بیگدلی، از مهره‌های باند روحانی می‌گوید: «گسترش حوزه‌های نفوذ در سالهای اخیر چندان نتایج سودمندی برای کشور ما در پی نداشته است. بنابراین شاید بهتر باشد، با تغییر برخی رویکردها حوزه‌های نفوذ امنیتی و نظامی‌مان را به حوزه نفوذ اقتصادی تبدیل کنیم».


 


۳ ـ دسته دیگری می‌گویند باید روابط خودمان با کشورهای منطقه و مشخصاً عربستان سعودی  را بهبود ببخشیم. حسن بهشتی پور، از مهره‌های باند روحانی می‌گوید: «ترامپ با تقویت پیمان با متحدان منطقه‌یی‌اش سیاست منزوی کردن تهران را پیش می‌برد. استراتژی دستگاه دیپلوماسی برای خنثی کردن این هدف باید کاستن از دشمنی‌های منطقه‌یی و ترمیم و بهبود رابطه با کشورهای منطقه خلیج‌فارس باشد»..


 


۴ ـ دسته دیگری هم رفتن به‌سمت اروپا به‌منظور خنثی کردن فشارهای آمریکا و مذاکرات دوجانبه با هر یک از کشورهای اروپایی را پیشنهاد می‌کنند. فریدون مجلسی عضو اسبق مجلس ارتجاع از باند روحانی می‌گوید: «به جریان انداختن مذاکره دوجانبه با کشورهای غربی برای رفع این تحریم‌ها بسیار حائز اهمیت است».


 


۵ ـ دسته دیگری که کارشناسان باند خامنه‌ای را شامل می‌شوند، هر چه قدرتمندتر شدن را پیشنهاد می‌کنند که معنی عملی آن آزمایش و ساخت موشکهای بالستیک و صرف هزینه‌های باز هم بیشتر در سوریه و عراق و کشورهای منطقه می‌باشد. مطهرنیا- از مهره‌های باند روحانی می‌گوید: «باید این حقیقت را در نظر داشته باشیم که سیاست از هویتی قدرت محور برخوردار است و هر کس قدرت بیشتری داشته باشد می‌تواند آرمانهایش را تحقق بخشد».


 


 


اگر ارائه دهندگان این راه‌حلها دارای اتوریته (اختیار و توان) اجرایی بودند و می‌توانستند خطی را پیش ببرند، می‌شد در این باره بحث کرد که این راه‌کارها چقدر امکان موفقیت دارند یا ندارد؛ اما راهکارهای پیشنهادی، ضمن این‌که پشتوانه اجرایی ندارند، اما در صورت اجرا موجودیت رژیم را زیر سؤال می‌برند.


تن‌دادن ولی‌فقیه ارتجاع به‌ این خواسته‌ها و طرحها، همان تنزل بی‌پایان است که خامنه‌ای در سخنرانی اول فروردین ۹۵در مشهد به‌آنها اشاره کرد و از آنها تحت عنوان «تنزل بی‌پایان» یاد کرد و تصریح نمود که این تنزل تا نفی نظام پیش می‌رود. هم خامنه‌ای و هم روحانی نشان داده‌اند که توان و جرأت و جربزه ی انتخاب و پیشبرد یک خط مشخص را، فارغ از درستی و نادرستی آن ندارند؛ اما در چنین مواقعی تاریخ منتظر نمی‌ماند و حکم خود را علیه دیکتاتوری به‌ بن‌بست رسیده صادر می‌کند.


 
لطفا به اشتراک بگذارید: