This browser does not support the video element.

تصاویری از جنگ جهانی دوم- جهان ما-قسمت دوم



  • تنها یک هواپیما و تنها یک گروه




  • از یک اسکادران و از یک گردان نیروی هوایی




  • از یکی از 15 ارتش دیگر ایالات متحده!




 


متحد بمانید! همین ما را برخواهد گرداند، همانطور که همبستگی همیشه این کار را کرده است.


هواپیماهای متفقین مجموعا بیش از یک و نیم میلیون تن بمب بر روی آلمان فرو ریختند. اما این حملات بهای گزافی طلبیدند.


خدمه هواپیماها میدانستند که در هر عملیات تقریبا 6% بمب افکن ها باز نمی گردند و اینکه خساراتی تا %25 هم چیز عجیب وغیر عادی نیستند.


از روی تصویر دماغه هر هواپیما، شخصیت خدمه آن میتوانست شناخته شود.


برای گروه پرواز، هواپیماها بیش از فقط یک دستگاه مکانیکی بود. آنها یاد آور خاطرات مهمی بودند. و بعد از 25 سورتی پرواز، یک بلیط برگشت وجود داشت.


این مردان از همان ابتدای پرواز میدانستند قبل از آنکه عملیاتشان را به پایان رسانده و بتوانند به انگلستان پرواز کنند، آتش سنگین پدافند و جنگنده شکاری های آلمان در انتظار آنان نشسته‌اند. 


به همه توانمندی های یک خلبان نیاز بود تا این دژ 30 تنی را در یک آرایش فشرده ( با سایر هواپیماها ) نگه دارد. گرچه همگی نیک می دانستند آرایش اسکادران، بهترین دفاع در مقابل شکاری های دشمن است.


هنگامی که بمب افکن ها از عملیاتشان بازمی گشتند، هر کسی در فرودگاه تلاش میکرد دریابد که کدام هواپیماها سالم بازگشته‌اند.


از هر پنجره ای چشم ها نگران به آسمان دوخته شده بود. گروه ”ممفیز بل“ هیچ کجا رؤیت نمی شد!


بمب افکن ها یکی پس از دیگری با پروازی آرام در محلی که برای نشستنشان مشخص می شد، فرود می آمدندابتدا زخمی ها را رسیدگی میکردند. بعد از آن به کشته ها پرداخته می شد. 


نسبت قربانیان خدمه بمب افکن ها تا مدت کوتاهی قبل از پایان جنگ، بسیار بالاتر از قربانیان سایر بخش ها در نیروهای مسلح ایالات متحده بود.


هواپیماها تا موقع فرود به سختی و دشواری تمام پرواز میکردند. 




  • گاه با بال انتهایی کنده شده، 

  • یا بدنه سوراخ سوراخ از گلوله های آلمانی

  •  و کابین خلبانی که عمدتا منهدم شده.


 خدمه می خندد و خوشبخت از این که یک بار دیگر از مرگ جسته است، با این حال هنوز چشم اندازی از گروه ”ممفیز بل“ بدست نیامده است.


اما بالاخره گروه ”ممفیز بل“ برای بیست و پنجمین بار به زمین انگلستان برمیگردد.


همانطور که همه انتظار داشتند، مردان گروه ”ممفیز بل“از بیست و پنجمین عملیاتشان سالم بازگشتند.


بسیاری از خدمه هواپیماها شانس کمتری داشتند.


۱۹۴۳ شانس به پایان رسانیدن یک عملیات هوایی یک به سه بود. تا پایان جنگ


، نیروهای متفقین بیش از50 هزار قربانی داشتند و هزاران نفر دیگر زخمی یا اسیر شده بودند. 


با این وجود، توقف ماشین جنگی آلمان تنها با انهدام کارخانه ها، پالایشگاهها و مراکز ارتباط راه دور آن و تاسیسات زیربنایی‌اش، امکانپذیر شد.


بدون شدت عمل و قدرت تهاجم هوایی نیروهای متفقین، تصرف اروپا در روز ”ر“[1] هرگز امکانپذیر نمیشد. و اینچنین گذشت. در پنجم ژوئن 1944 بزرگترین ناوگان دریایی که تا کنون دیده شده، در جنوب فرانسه تجمع کرده و سپس به سمت ساحل فرانسه پیشروی کرد


نام این طرح نظامی را رسما ”سوپرعملیات “ گذاشتند، اما بیشتر به روز” ر“ معروف شد. 


هنگامیکه کشتی ها به سمت فرانسه حرکت کردند، بسیاری که چه بسا در این عملیات کشته میشدند از فرصت استفاده کرده و آخرین اصلاح صورت خود را انجام دادند. 


و این مقلد هیتلر برای لحظات کوتاهی، حواس این مردان را از آنچه که در انتظارشان بود، منحرف می کند. 


بستن کیسه نجات برای هر کسی الزامی است، حتی برای این کوچولو. اما وقتی ساحل فرانسه در دید قرار میگیرد، شوخی نیز به پایان خود میرسد.


روز بعد، در صبح ششم ژوئن، تلاش بر این بود تا سنگرها و استحکامات هیتلر در نرماندی را با توپ باران سنگین صاف کرده و به این ترتیب ورود نیروها را تسهیل کنند. 


اما قبل از آنکه این روز تمام شود، بیش از ده هزار تن از آنان کشته شده بودند.


یکشب قبل از ورود به ساحل


در اینجا تعدادی از استحکامات آلمانی وجوددارد که می بایست از میان برداشته می شدند.


اکنون ناوگان عظیم مردان جنگی و تدارکات و پشتیبانی آنان که برای ادامه آزادساز




[caption id="attachment_15798" align="alignleft" width="300"]جنگ-جهانی-دوم جنگ جهانی دوم ، جهان ما[/caption]

ی فرانسه نیاز است، میتواند وارد شود.


در اولین روز، هزاران تن از تدارکات و الزامات پشتیبانی در سواحل نرماندی فرود ریخته شد


گام بعدی متفقین، ایجاد استحکامات در 5 بخش از ساحل، برای ایجاد امنیت گذرگاه های ورودی، پیش از واکنش آلمانها بود. بسیار ضروری بود که نیروها بتوانند از ساحل دور شوند و اینکه راه پشتیبانی از آنان تضمین شده باشد.


این ها اولین اسیران آلمانی از بیشمار اسیران جنگی هستند که نیروهای متفقین در مسیر پیشروی به سمت شرق به اسارت گرفتند.


سرعت عمل بسیار ضروری بود. بنابراین خیلی حیاتی بود که آلمان ها را مشغول کرده و به آنان هیچگونه فرصت برای پاتک داده نشود.


به کنترل درآوردن آسمان و فضای پرواز و بهم زدن تعادل آلمان ها یک وظیفه دشوار اما سودمند بود.


دست بالا و تسلط متفقین در هوا، برای بسیاری از سربازان آلمانی، قیمت سنگینی به همراه داشت.


با این حال نیروهای متفقین نیز به نوبه خود هنگام ورود به نواحی ساحلی، اسیران زیادی دادند. 


حالا نیروهای متفقین را در حال رفتن به پاریس از میان دهکده های ویران شده، مشاهده میکنید.


هر چند خانه ها ویران شده بودند اما شجاعت فرانسویان همچنان پابرجا بود. 


اینک آنها به ارتش های متفقین هنگام ورودشان، خوش آمد گفته می شود.


در این بین تقریبا تمام خاک فرانسه در دست نیروهای متفقین بود. اما دشمن سرسخت همچنان در طرف دیگر ”راین“ ایستاده بود.


در حالیکه متفقین به جانب پاریس پیشروی میکردند، اسیران جنگی آلمانی خیابان ها را پر کرده بودند رؤیاهای هیتلر در باره امپراطوری هزار ساله از هم پاشیدند.


دوباره و چند باره نیروهای متفقین آلمان ها را به عقب نشینی وادار میکنند.


در اول ژوئیه بیش از یک میلیون سرباز در خاک فرانسه حضور داشتند. نیروهای فرسوده عقب دار اکنون برای چند روزی میتوانند استراحت کرده و نفسی تازه کنند و نامه هایشان را بخوانند.


فرماندهان نظامی متفقین منجمله فرمانده آمریکایی ژنرال ”آوما برکلی“ ، فرمانده انگلیسی ژنرال ”برنارد مونتگومری“ ، و ژنرال ”جورج پتن“ ، که با رولور مروارید نشانش شناخته میشد، برای لحظاتی آسوده خاطرند و از آن لذت می برند.


اما برای مردان در خط مقدم دلیلی برای خندیدن وجود نداشت. آلمانی ها در حین عقب نشینی شان بسختی می جنگیدند، و بسیاری از شهرها را در دود و خاکستر پشت سرشان برجا میگذاشتند.


تا اواسط آگوست بیش از ده هزار سرباز آلمانی کشته شده و 50 هزار تن دیگر به اسارت در آمدند. 


به نظر میرسد که این اسرا خیالشان راحت است، چون برای آنان جنگ دیگر تمام شده است. 


برای بسیاری از آنان تنها شانس زنده ماندن اسارت بود، خیلی بهتر از اینکه به آنها مارک ”فراری“ زده شود. 


این اسرا و هزاران اسیر دیگر به احتمال قوی به اردوگاه های اسیران در انگلستان و ایالات متحده فرستاده شدند. این بهترین اتفاقی بود که میتوانست رخ دهد، چون آنها سالم و با تغذیه خوب به خانه بازگشتند.


هر گاه شهری آزاد میشد، فرانسویان بیرون می آمدند تا به ناجیان خود خوش آمد بگویند. در طی تابستان ناجیان بیشتری در خاک فرانسه حضور پیدا کردند. آنها با شتاب راهی پاریس میشدند.


سؤال مطرح این نبود که آیا پاریس آزاد خواهد شد یا نه، بلکه چه کسی اول آنجا خواهد بود؟ انگلیسی ها، آمریکایی ها یا فرانسویان؟ 


نیروهای آلمان بدون مقاومت عقب نمی نشستند و برای هر مایل پیشروی، متفقین بهای هنگفتی می پرداختند. با این حال بیش از 240 هزار تن از سربازان آلمانی موفق به عبور از رود ”سن“ شده و جان بدر بردند.


آنها پل ها را پشت سر خود منفجر می کردند، کاری که البته پیشروی نیروهای متفقین را نمی توانست به مدت طولانی متوقف کند. از این رو پل های موقت ایجاد شدند تا روند حرکت نیروهای پیشروی کننده را تثبیت و تضمین کنند.


بالاخره شهر پاریس در چشم انداز قرار گرفت. فرماندهی نظامی آلمان در فرانسه دریافت که نبرد بر سر فرانسه شکست خورده است و از فرمان هیتلر برای نابودی شهر سر پیچی کرد.


ساکنان پاریس خیابان ها را لبریز کردند تا به ناجیان خود خیر مقدم بگویند. مردان، زنان، کودکان، همه خوشحال بودند که کابوس آنها تحت سلطه نازی ها بالاخره پایان یافته است.



[1] - ”روز ر“= روز 6 ژوئن 1944 ، روز فرود نیروهای متفقین در نرماندی فرانسه.

لطفا به اشتراک بگذارید: