تحریم جدید امریکا، بر جام و چشم انداز
در ارتباط با تحریمهای جدید امریکا ، این سؤال مطرح است که با آن که رژیم در دور زدن تحریمها سابقهیی طولانی و تبحر زیادی دارد، آیا نمیتواند مثل قبل تحریمها را دور بزند و این موج را از سر بگذراند؟ پاسخ این سؤال منفی است؛ نخست آن که رژیم نتوانست تحریمهای قبلی را بهطور کامل دور بزند، وگرنه بهقول خودشان روی زانوان خونین پای میز مذاکره نمیرفت و مهمترین سپر حفاظتیاش یعنی اتمی را زمین نمیگذاشت.
دوم اینکه تحریمهای این مرحله بسا شدیدتر از تحریمهای دوره قبل است. در خود رژیم از تحریم جدید آمریکا با تعبیرهایی مانند «مادر تحریمها» یا «سیاهچاله» تحریمها که همه چیز را شامل میشود و بهکام میکشد، نام میبرند؛ بهویژه که این تحریمها با بحث تغییر سیاست آمریکا در قبال رژیم ایران همزمان است؛ بنابراین اگر چه این سیاست هنوز بهطور کامل تدوین و نهایی نشده، اما همه نشانهها حاکی از این است که تحریم جدید آمریکا این بار بسیار متفاوت از مرحله قبل که درِ سیاست بر پاشنه مماشات میچرخید میباشد، در آن دوره، اگر چه بهطور مکرر از گزینههای روی میز صحبت میشد، اما خاطر آخوندها از این بابت جمع بود، اما اکنون حرفها و موضعگیریها معنا و آثار دیگری دارند؛ تازه آنچه گفته و شنیده میشود، تنها نوک کوه یخ وحشت مرگبار رژیم است؛ وحشتی که هر دو باند رژیم را سراپا بهتلاطم درآورده و هر یک از دو باند به شیوه خود در پی یافتن راه فراری از مهلکهاند.
روحانی که در روزهای اخیر تلاش میکند با بیان حرفهای باب طبع ولیفقیه دل او را بهدست بیاورد، گفته است: «مطمئناً اگر آمریکاییها بخواهند تحریمهایی را تحت هر عنوان و بهانه علیه ما اعمال کنند، ملت بزرگ ایران پاسخ مناسب بهآنها داده و نسبت بهمصوبات کنگره، مجلس شورای اسلامی نیز متقابلاً مصوباتی خواهد داشت».
جالب است در حالی که روحانی بهاین وسیله پاسخ را بهعهده «ملت» و «مجلس» میگذارد، کیهان خامنهای توپ را بهزمین روحانی برمیگرداند و مینویسد: «آنچه مهم است این است که همچون دولت اصلاحات که غنیسازی را پلمب کرده بود و خود مأمور بازگشایی آن شد، دولت محترم کنونی نیز باید خود گِره از دستهگل برجام باز نماید و این وبال را بر عهده مجلس و مردم نگذارد».
فارغ از این بحثها و قیل و قالهای «شعاری و غیرتأثیرگذار» در مطالب جدی مهرهها و رسانههای رژیم کلاً از دو راه برای روبهرو شدن با شرایط جدید صحبت میشود:
یکی راهی که توسط روحانی و ظریف و باند مربوطه تبلیغ میشود که عبارت است از ادامه برجام است، یعنی برجامهای ۲و ۳و ۴یعنی کوتاه آمدن از موشکی و عقبنشینی از کشورهای منطقه مثل سوریه و عراق و یمن و مسأله حقوقبشر.
دیگری راهی که باند خامنهای یا بهبیان دقیقتر دستجات و باندهایی از سطوح پایینتر جناح خامنهای مطرح میکنند، ایستادگی در برابر تهدیدهای آمریکا و مقابله بهمثل است. یکی از این جماعت در تلویزیون رژیم پیشنهاد میکند همانطور که آمریکا «با بدعهدی خود در برجام و وضع تحریمهای جدید ما را ناراحت میکند» ما هم مقابله بهمثل کنیم و «لیستی درباره حوزهها و مواردی که موجب ناراحتی آمریکاییها میشود تهیه شود».
یک روزنامه باند روحانی، با وحشت بسیار نسبت بهفرجام این راه هشدار میدهد: «آیا ایران این سختگیریها، تحریمها و ماجراجوییها را در یمن، سوریه، عراق یا حتی خلیجفارس پاسخ خواهد داد؟ در این صورت تهران ـ واشینگتن با شتاب بهسمت تصادفی خطرناک حرکت میکنند؟».
بسیار بعید است که ولیفقیه ارتجاع از نتیجه این «تصادف خطرناک» غافل باشد، بنابراین آیا جیغ و فریادهای ضدآمریکایی این روزهای مهرههای ریز و درشت این باند و گماشتههای خامنهای در نمایشهای جمعه، پرده ساتری برای یک «اجماع راهبردی نظام» نیست؟