دو سال پس از برجام و چشمانداز
زخم برجام بهمناسبت دو سالگی امضای آن، دوباره سر باز کرده و دو باند دور جدیدی از تک و پاتک علیه همدیگر را شروع کردهاند.
به راستی حرف باند خامنهای و کسانی که علیه برجام صحبت میکنند، چیست؟ آیا حرف این است که باید از برجام بیرون آمد و آن را همانطور که خامنهای یک بار گفت باید آتش زد؟
دار و دسته دلواپسان که از اول هم مخالف برجام بودند، این روزها هم زیاد علیه آن صحبت میکنند، حرفشان هم اساساً سوز و گداز از آنچه که واقع شد میباشد و اینکه آنچه که ما دادیم نقد بود، مثل سیمان ریختن در قلب رآکتور اراک، تعطیل فردو و اوراق کردن سانتریفوژها... اما آنچه که آمریکا باید میداد که برداشتن تحریمها بود، نسیه بود که آن هم عملی نشد.
خود دلواپسان هم حرفهای مختلفی میزنند گاهی میگویند باید از برجام خارج شد؛ گاهی هم میگویند روند برجام باید متوقف شود، منظور این است که دیگر برجامهای 2 و 3 و 4 نباید باشد! و در باند خامنهای هم اگر چه شرمگینانه، تلاش میکنند که همین برجام را حفظ کنند. با این توجیه که موضوع مهم این است که برجام وسیله و اهرم پیشبرد جنگ باندی علیه روحانی و دولت روحانی است؛ چون برجام به نقطه ضعف دولت روحانی تبدیل شده و باند خامنهای از این جهت به آن میتازند.
حالا با توجه به اینکه امیدهایی که روحانی در مورد برجام میداد واهی بود و فی الواقع از برجام آبی برای رژیم گرم نشد، چرا سردمداران باند روحانی به این واقعیت اعتراف نمیکنند؟
واقعیت این است که برجام تمام سرمایه سیاسی روحانی و دولت اوست، اگر اعتراف کند شکست خورده دیگر بازی تمام است و باید بگذارد و برود، بنابراین ضمن تبلیغات درباره پیروزی برجام و ثمرات برجام، نظیر تبلیغاتی که در جریان توجیه قرارداد توتال میکنند و اینکه این قرارداد از محصولات و میوههای برجام است؛ در مورد شکست و ناکامی آن هم توجیهات مختلفی میکند، عمدهترین آن که با ایما و اشاره و تلویح بیان میشود این است که برجام یک جریان و یک روند است که با توافق هستهیی شروع شد، اما این تنها یک مرحله از برجام است و برجام برای اینکه نتیجه بدهد، باید توسط برجامهای ۲ و۳ و ۴ و... دنبال شود. حالا با توجه به آنچه آمد چشمانداز برجام چیست و چه میتواند باشد؟
در جواب باید گفت که در نهایت سه تابلو در برابر رژیم قرار دارد:
نفی برجام که به نظر منتفی است و الان حتی دلواپسان هم بهطور جدی این را نمیگویند چون معنیاش به کار افتادن اتوماتیک مکانیسم ماشه، تعبیه شده در قطعنامه۲۲۳۱ شورای امنیت است و اگر رژیم چنین کاری بکند خود به خود مشمول بند۷ ماده ۴۱ منشور شورای امنیت میشود که نتیجهاش صدور مجوز بینالمللی برای تنبیه نظامی طرف خاطی است و رژیم هرگز دست به چنین کاری نخواهد زد چون منجر به نابودیاش میشود
ادامه برجام و رفتن پای برجامهای بعدی هم برای دیکتاتوری ولایت فقیه دست برداشتن از پایههای وجودی خودش است که این راه هم به همان نتیجه راه اول میانجامد.
یک شق متصور دیگر هم ادامه همین وضعیت کجدار و مریز فعلی است. اما این وضعیت را برای مدت طولانی نمیشود ادامه داد و در واقع چنین فرضی در عالم واقع منتفی است؛ بالاخره ولیفقیه باید در این مورد تعیین تکلیف بکند هر چه بیشتر معطل کند، شرایط خود را به او دیکته و تحمیل میکند، مثلاً اگر به برجام منطقهیی تن ندهد، سیر حوادث طوری است که دیر یا زود از سوریه بیرونش میکنند و در آن صورت بهای سنگینتری خواهد پرداخت. منظور اینکه تاریخ معطل تصمیمگیری خامنهای نخواهد ماند و ارادة خود را به او اعمال خواهد کرد.