البته پناهگاهها میتوانند ما را در برابر دشمن نگهداری کنند، آنها همچنین میتوانند دشمن را در برابر ما نگهداری کنند. بهمین خاطر ساختن پناهگاهها فقط نیمی از چالش دفاعی هر کشوری هستند. یافتن اینکه چگونه پناهگاهها را نابود کنیم نیزبه همان اندازه مهم است. قدرت نابودی سلاحهای امروزی ، بسیار فراتر از آن است که هر ساختمانی در برابر آنها تاب بیاورد.
یکی از شگفتانگیزترین پناهگاههای جهان در زیر کوه ”شایان“ با ارتفاع نه هزار و پانصد و شصت فوت، درشهرستان ”کلورادو اسپرینگز“ در کلورادو قرار دارد. این پناهگاه یک سوم مایل در دل این قله گرانیتی، - در درون گروه مرکز عملیاتی کوه شایان قرار گرفته.
- * چرا اینکه ایالات متحده کوه شایان را برای پناهگاه برگزیده بود؟
، ایجاد یک تسهیلات مرکزی بوده که در آن بتواند اطلاعات اولیه مربوط به هر بمبافکنی که به ایالات متحده حمله میکند را جمعآوری کند، و نام آن فرماندهی دفاع هوایی شمال آمریکا با اصطلاح ”نوراد“ است، و پس از آن برای هشدار به ایالات متحده در برابر موشکهای بالستیک که ممکن بود از سوی اتحاد جماهیر شوروی پرتاب شود، بوده است پناهگاه کوه شایان که در سال ۱۹۶۶ساخته شد، یکی از عمیقترین و با حفاظت ترین پناهگاههای نظامی در کل جهان است.
این گروه بویژه برای مقاومت در برابر شلیک نزدیک توسط سلاح هستهای طراحی شده است. این گروه ۱۵ساختمانی، که کوه سپر آن است، توسط صدها فنر پولادی سه فوتی در برابر هرتکانی ایزوله شده است.
در صورت پیش آمدن یک حمله، این فنرها یک مانع جنباننده را میان این گروه و خاکی که حرکت میکند، ایجاد میکنند. درب ضد انفجار 25 تنی، این گروه چهار و نیم هکتاری را آببندی میکند، تا از کارکنان نظامی و شخصی آن در برابر نیرو و گرمای انفجار هستهای نگهداری شود. حدود 1200 نفر میتوانند در زیر این کوه تا سه هفته زندگی کنند.
این سنگر بزرگ به ارزش ۱۴۲.۴میلیون دلار بصورت مشترک توسط آمریکا وکانادا تامین شده و همچنان بصورت کارا از اشخاص و تجهیزاتی که آسمانها را برای حمله دشمن زیر نظر دارند، نگهبانی میکند. تعدادی از کارشناسان براین باورند این پناهگاه هم نخواهد توانست در برابرتهاجم رگباری از مهمات هستهای امروزی مقاومت کند.
آلمانها اولین پناهگاههای واقعی نظامی را طی جنگ اول جهانی ساختند، و آنها را با خطوط سنگرهای خود پیوسته کردند. این جایگاههای نسبتا کوچک که از فولاد و بتون مسلح ساخته شده بود، از نیروهای آلمان، مراکز فرماندهی و سلاحهای آن در برابر حدود ۵ میلیون تن مهمات انفجاری که از طرف نیروهای متحدین شلیک شد، نگهبانی کردند.
یکی از دلایلی که اندیشه پناهگاه براستی موفق بود، فهم این بود که برداشت قدیمی از سنگربندیها مانند این است که همه تخممرغها را داخل یک سبد گذاشتهاید، یک جایگاه بعنوان یک هدف محسوب میشد، و-- نابودی یک بخش از آن میتونست بگونه نهفته به نابودی بخش دیگر راه ببرد، بنابر این فهمیدند که هر چقدر ممکنه باید نیروی دفاعی را گسترده کرد، و این انگیزه ای شد که هر قسمتی را در پناهگاههای جداگانه جای بدهند.
از طرف دیگر فرانسویها، همچنان برای جنگیدن به شیوه جنگ جهانی اول آمادگی داشتند، آنها برای کاری که آلمانها کردند آماده نبودند، و هنگامی که آلمانها خط ماژینو را دور زدند، آنها چارهای نداشتند. پس از دور زدن بخش بزرگی از فرانسه، آلمانها دوباره بازگشتند تا سرانجام با خط ماژینو روبرو شوند، اگرچه از پشت به این خط حمله کردند، اما نابود کردن سنگربندیهای فرانسه بیش از اندازه مشکل بود.
وقتی که آمریکا از جنگ جهانی دوم بیرون آمد، ارتش بسیارگستردهای داشتیم، سلاحهای هستهای پیشرفته داشتیم، و دو دشمن شکستخورده، میتوانیم این را با موقعیت آمریکا در شروع دهه 1950 مقایسه کنیم، در حالیکه اتحاد شوروی از سال 1949 به سلاح هستهای دست یافته بود، ما برای اولین بار در تاریخ خودمان فهمیده بودیم که با یک آسیبپذیری جدی مواجه شدهایم، هیچوقت در گذشته با این موضوع برخورد نکرده بودیم که موجودیتمان، هستیمان طی 30 دقیقه میتواند نابود شود، پس واکنش به آن، رو آوردن به ساختن پناهگاه در سراسر جامعه آمریکا بود، هم در سطح دولت و سطوح نظامی تا ساختن پناهگاهها در تمامی جامعه آمریکا، در بسیاری مواقع درکنار خانهها.
لطفا به اشتراک بگذارید: