دوم اردیبهشت 1360 شهادت مجاهد خلق شهرام اسماعیلی در قائم شهر به ضرب گلولة پاسداران




[caption id="attachment_4089" align="alignnone" width="229"] جاده آمل[/caption]

 بهاری که با قتل عام دانشجویان به خون نشسته بود با استمرار ترور روزانة هواداران مجاهدین, کم کم به تیرگی می گرائید. اصغر فلاحی قادیکلایی, خیرالله اقبالی نژاد و تیمور تالش شریفی تنها چند روز قبل از شهرام ترور شده بودند. تا آن تاریخ, نزدیک به 50 هوادار مجاهدین, توسط پاسداران ترور شده و حدود هزار


هوادار دیگر,در زندانهای زیر شکنجه بودند. برخی از آنها, 7 سال بعد, در قتل عام 67 , به دار آویخته شدند.



جرم آنها فقط فروشِ نشریة مجاهد بود. یک روزنامه ! ( منبع این قسمت کتاب30 خرداد بروایت شاهدان ص194).


زندگینامه مجاهد شهید شهرام اسماعیلی


شهرام اسماعیلی از هواداران سازمان دیپلمه بیکار و متولد 1336 بود. او در جمع آوری کمک های مالی و نیز تبلیغ آرمان های مجاهدین در همه حال کوشا بود. شهرام مدتی در مغازه قنادی پدرش در جاده هراز مشغول به کار شد ولی در آنجا نیز از طریق پخش اعلامیه و نشریه به تبلیغ اسلام انقلابی و آرمانهای توحیدی مجاهدین پرداخت و بدین خاطر مرتجعین چندین بار شیشه های مغازه را شکستند اما او هیچگاه تسلیم مرتجعین نشد.
در اوایل اردیبهشت 1360 شهر آمل مورد هجوم و تاخت و تاز چماقداران و ایادی مسلح ارتجاع حاکم قرار گرفت طی این حمله دهها تن مضروب و مجروح و دستگیر شدند. در جریان این یورش ضدانقلابی چماقداران و پاسداران مسلح حامی آنان به هارون محله، اهالی محل دلیرانه به مقاومت پرداخته و در نتیجه پاسداران با شقاوت تمام مردم را به گلوله می بندند. در این تهاجم برادر مجاهد شهرام اسماعیلی که از چهره های شناخته شده بود در محاصره عده ای چماقدار و پاسدار مسلح قرار می گیرد. پاسدار مسلح به شهرام فرمان ایست داده و شهرام بلافاصله می ایستد. اما متوجه می شود که پاسدار مزبور قصد ترور وی را داشته و به همین دلیل سعی می کند که خود را از تیررس او نجات دهد که موفق نمی شود و بدین ترتیب شهرام از فاصله 10متری و از ناحیه پشت مورد اصابت گلوله کلت پاسدار مزدور قرار میگیرد.
گلوله از کمر وی وارد و سه مهره پشت را از بین برده و در روده ها گیر می کند. شهرام به زمین افتاده و از درد به خود می پیچد اما در همین حال جنایتکاران چماقدار که منجمله حسین طاهری معروف و فردی به نام مازیار در میان آنان دیده شده اند وحشیانه تر به شهرام هجوم آورده و با چوب و چماق میخ دار به سر و رویش می کوبند.
این صحنه فجیع و ضدخلقی مردم ناظر را به خشم آورده به طوری که چماقداران و پاسداران فرار می کنند.
پیکر غرقه به خون شهرام به کمک یکی از پاسبانان شرافتمند و تعدادی از مردم به بیمارستان رسانده می شود و سپس به تهران منتقل می شود. ولی علیرم تلاش شبانه روزی پزشکان و پرستاران شریف آمل و تهران معالجات موثر واقع نشده و در شامگاه سه شنبه 8 اردیبهشت 60 برادر مجاهد شهرام اسماعیلی در حالی که بیش از 22سال از عمر کوتاه ولی پربارش نگذشته بود، به شهادت می رسد.
در قسمتی از وصیت نامه ای که در آخرین لحظات حیاتش در بیمارستان تنظیم کرده بود چنین آمده است:
«من شهرام اسماعیلی این راهی را که رفتم آگاهانه و با افتخار قبول کردم. به مادرم بگویید مثل تمام مادران مجاهد خلق استوار و محکم باشد و مبادا گریه کند.»
و بدین گونه شهرام جانش را در جهت آگاهی و آزادی مردم از چنگال مرتجعین جنایتکار نثار کرد.


قسمتی از وصیتنامه با دست خط شهید


لطفا به اشتراک بگذارید: